29

آبان

1403


اجتماعی

09 آبان 1400 08:47 0 کامنت

 در ارتباط با علت گرفتار شدن جامعه در دام اعتیاد، شاهد نظریه‌پردازی‌های زیادی بوده‌ایم. اینکه چرا افرادی رو به سوءمصرف می‌آورند همیشه سوال برانگیز بوده و حجم قابل توجهی از تحقیقات را به خود اختصاص داده است. عده‌ای از محققان شرایط زیستی، ژن‌ها و سابقه‌ی خانوادگی را موثر در اعتیاد فرد میدانند و عدهای دیگر  می‌گویند عامل اعتیاد شرایط اجتماعی، فقر و محیط محرک است. برخی هم معتقدند اعتیاد نتیجه‌ یک سری زمینه‌های روانی است؛ از خاطرات کودکی گرفته تا ناتوانی در یافتن معنا و رسالت در زندگی فردی و اجتماعی. اینکه ما کدام گروه از عوامل را جز شرایط پیشایند اعتیاد به حساب بیاوریم، معلول دانستن یک سری اطلاعات کلی است. برای مثال موسسه‌ ملی مصرف دارو اعلام کرده است: «در سال 2012 میلادی بیش از 22 میلیون نفر از افراد بالای 12 سال دچار یکی از اختلالات مرتبط با سومصرف مواد بوده‌اند. این  اختلال می‌تواند شامل سومصرف مواد، الکل یا داروهای روانپزشکی باشد. طبق همین گزارش افرادی که در سن پایین‌تری شروع کرده باشند به احتمال بیشتری مصرف را ادامه خواهند داد؛ مردان بیش از زنان در زمره‌ی مصرف کنندگان هستند، افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند بیش از افرادی که تحصیلات کمتر دارند مواد مصرف می کنند و میزان مصرف مواد در میان افراد بیکار بیشتر از افرادی که کار نیمه وقت یا تمام وقت دارند است».
     
معنا و تاب تحمل رنج
از نظر دکتر «ویکتور فرانکل»، معنادرمانگر برجسته‌ اتریشی، هنگامی که ما قادر به یافتن معنایی در زندگی خود نیستیم، در بحران وجودی غوطه‌ور می‌شویم. زندگی ما در واقع بهای تنش میان وجود و نیاز است. برای همین در موقعیت‌های نامناسب، پررنج و سخت زندگی دچار بی معنایی می‌شویم. در شرایطی که قادر به یافتن معنایی برای زندگی، رسالت خود در جهان هستی و هدف‌مان در گیتی نیستیم، ملال و ناتوانی در کنترل خواسته‌ها و فقدان جهت‌گزینی هدفمند رنج‌مان خواهد داد. در این شرایط زندگی ما بی‌هدف است، دائما خطر خواهیم کرد و آسیب می‌بینیم، دستاوردهای مادی مثل موفقیت در کار، پول درآوردن بیشتر و ... خلأهای درونیمان را پر نمی‌کنند. درنتیجه به جستجوی هیجان و ماجرا در زندگی می‌رویم تا شاید از یکنواختی خارج شویم. در چنین گردابی ما بیشتر از اینکه برای چیزی یا هدفی زندگی کنیم، با شی ها و هیجانات زندگی می‌کنیم، هیجان مصرف موادی تازه، تجربه‌ی حالات روانی جدید و ... ما را در برابر کنترل تکانه‌هایمان در چنین شرایطی فلج می‌کند و ما نیاز داریم برای تجربه ی این فرم تازه از هیجان، خودمان و سبک زندگی مان را در گرو مصرف مواد بگذاریم. حالات عاطفی ما فرقی نمی‌کند، در هیجان‌ها و خوشی ها، در غم‌ها و شکست‌ها و در هر حالی نیاز به مصرف را احساس می‌کنیم. در واقع ما برای درمان این شکل از ملال، استیصال و بی معنایی، یک عمل خوددرمانگرانه به مواد یا الکل روی آورده‌ایم و یک هیجان‌زدگی روان رنجور جدید را تجربه می‌کنیم. از نظر دکتر فرانکل درد و رنج زمانی پایان می یابد که ما به معنا برسیم، برای هرکدام از ما در هر نقطه از جهان معنای مختص خودمان وجود دارد، معنایی که به زندگی ما هدف و ارزش میدهد، معنایی که ما را از اعمال و آسیب هایی که در کمین نشسته اند، حفظ می‌کند. به کلام ساده‌تری، یافتن معنا و رسالت، به ما کمک می‌کند تا در برابر سیل عظیمی از اختلالات از جمله اختلال مصرف مواد مصون بمانیم. اگر می‌خواهید مسیر روشنی در زندگی داشته باشید، معنایی برای هستی تان بیابید.

     

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img