02

آذر

1403


فرهنگی و هنری

02 بهمن 1400 08:38 0 کامنت

«آیا بزرگواری آدمی بیشتر در این است که زخم فلاخن و تیربختِ ستم پیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریایی فتنه و آشوب سلاح بر گیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد»؟ (هملت)

 

«پشتکوهی» کارگردانی است که خلق اوج و فرودهای تراژیک در نمایش‌هایش انباشته از ریزبینی‌های جالب توجه است. او در «هملت پشتکوهی» موفق می‌شود تصویری از یک خانواده بندری در دهه شصت را به خوبی بازنمایی کند؛ به گونه‌ای که به وسیله شخصیت‌ها و زبان استعاری نمایش، آیینه‌ای از مقطع خاصی از تاریخ ایران را برای مخاطب تداعی می‌کند و استعاره‌های سیاسی در آن کاملا مشهود است. این نمایش روایت انسان‌هایی درمانده و ناامید در بحبوحه جنگ و پس از انقلاب 57 است که هر یک نماینده قشر خاصی از جامعه ایران هستند. شاید گل‌درشت‌ترین آن‌ها پسر کوچک خانواده «ضرغام» باشد که به خوبی نماینده طبقه روشنفکر و مارکسیست درآن زمان است. کسی که اعضای خانواده او را بی‌دین و ایمان خطاب می‌کنند و در کمدش عکسی از مارکس و کانت خودنمایی می‌کند. در مقابل ضرغام، برادرش «نعمت» قرار دارد. رزمنده‌ سابق که کارمند کمیته است. نعمت و همسرش «محترم» نماد قشر ارزشی جامعه هستند. کسانی که در ظاهر بر اصول اعتقادی و وطن‌پرستی خود مصمم‌اند اما سودای مهاجرت به خارج از کشور را دارند. نکته‌ای که درمورد شخصیت‌های این نمایش وجود دارد آن است که پشتکوهی، شخصیت‌هایش را سیاه یا سفید بازنمایی نمی‌کند و تاحدی به دنبال همزادپنداری مخاطب با آن‌هاست؛ خاطره دردناک نعمت از جنگ و دوست هم‌رزمش را می‌توان نمونه‌ای از این مورد دانست. شخصیت «احمد»، پدر خانواده‌ی مردسالار را هم می‌توان نمودی از حاکمیت دانست. دوگانگی و تناقض در میزانسن و شخصیت‌پردازی به دفعات تکرار شده‌است. از عکس امام علی در گوشه خانه و عکس‌های درون کمد گرفته تا تقابل شخصیت‌ها. شخصیت «ماه‌نسا» و «کرشمه» را هم به نوعی می‌توان مقابل یکدیگر دانست. در این میان «برکه» که به تاویل من بیشترین شباهت را به هملت شکسپیر دارد نماینده قشر تحصیلکرده جامعه است. برکه است که به مانند هملت دچار جنون شده و حادثه تراژیکی را رقم می‌زند. «گاتا عابدی» در نقش برکه اما به خوبی ظاهر نمی‌شود و نمی‌تواند نقش یک دختر بندری در دهه 60 را بازنمایی کند. این را از دیالوگ‌ها و لهجه‌ای که خوب از آب درنیامده‌بود هم می‌شد احساس کرد. در مقابل اما «مجید کشاورز» در نقش «صولت» بازی درخشانی در این نمایش از خود برجای گذاشت. در «هملت پشتکوهی» تمام شخصیت‌ها در عرض یکدیگر حرکت می‌کنند و داستان نمایش عاری از قهرمان است. پشتکوهی مثل همیشه در طراحی میزانسن هم موفق عمل کرده و روابط شخصیت‌ها، وضعیت بغرنج خانواده و آشفتگی شرایط را به خوبی بازنموده‌است. در «هملت پشتکوهی» هیچ ازدواج و عشق موفقی وجود ندارد. از رابطه برکه و همسرش گرفته تا پدر و مادر خانواده و حتی رابطه نعمت و محترم. این ازدواج‌های نافرجام می‌تواند استعاره از اهداف و آرمان‌های تحقق‌نیافته جامعه ایران در دهه شصت باشد. دیالوگ‌های زیاد نمایش باعث خستگی مخاطب نمی‌شود و او را تا پایان نمایش با خود همراه می‌کند. هملت پشتکوهی با یک اوج تراژیک پایان می‌یابد؛ این اوج تراژیک برشی از زندگی مردم ایران است که با روی دیگر سکه روبه‌رو می‌شوند.

دیدگاه ها (0)
img