03

دی

1403


فرهنگی و هنری

02 خرداد 1401 09:00 0 کامنت
با هم اتفاقات احتمالی که در یکی از جلسات شورا خواهد افتاد را به صورت نظم از زبان اعضا می خوانیم:
سالن در سکوت کامل به سر می برد و در حالی که بیشتر اعضا پشت به یکدیگر با حالتی قهر آمیز نشسته اند، یکی در و دیوار را نگاه می کند و دیگری داخل پنجره پشت به دیگران نشسته و از همان جا مناظر پشت ساختمان شهرداری را دید می زند،تعدادی از اعضا نیز با گوشی های تلفن همراه خود ور می روند و پیامکی در حال حل مشکلات شهروندان هستند! در این هنگام یک مرتبه یکی از اعضای محترم شورا مثل برق و باد پشت تریبون قرار می گیرد و می گوید:
عضو شورا:
 اگر چه عضوی از شورای شهرم
ولیکن بچه ی بالای شهرم.......!
خرابم می کند گرمای بندر
مرتب دلخور از گرمای شهرم
عضو دیگری که جلسه ی قبل غایب بود اعتراض کنان میکروفن را به زور از عضو قبلی می گیرد و اظهار می دارد:
عضو دیگر: 
چه فرمایی بسازی یا بسوزم
که من سوزنده ی بابای شهرم!
اگر فرصت شود شاید بگیرم
عصا از دست نابینای شهرم
یکی از اعضا با غروری خاص قمپزی در می کند و می گوید این که چیزی نیست من در گذشته کاری کرده ام کارستان . بشنوید:
عضو قمپز در کن : 
تمام مملکت را کرده ام من 
مددکاری به استثنای شهرم !
یکی از اعضا  که تا این لحظه ساکت نشسته بود، با حرکتی آکروباتیک خودش را به میکروفن رسانده و می فرماید:
عضو آکروباتیست: 
کمی هم به برادرهای چینی
دهم از ساحل ِ دریای شهرم
در این جا شخصی معلوم الحال بدون هماهنگی وارد سالن شده و در حالی که شاد و شنگول به نظر می رسد ، می گوید:
مرد شنگول: 
جوانان را به آن دنیا فرستاد
دو تا تَه پیک از وُدکای شهرم
استاد فرهیخته ای از آن سوی سالن نفس نفس زنان می آید و با عصبانیت تمام ضمن اعتراض به رییس شورا می فرماید:
استاد فرهیخته: 
فلانی می نویسد بندراَباس
چه آمد بر سر ِ املای شهرم!
یکی دیگر از اعضا در حالی که برای عضو دیگری شکلک در می آورد ، اظهار می دارد:
عضو شکلک درآر: 
زبان ژاپنی را فول ِ فولم
ایهی های هوی ایهای هاهای شهرم!
دیگری در حالی که  از صحن علنی شورا خارج می شود، زیر لب زمزمه می کند:
عضو خارجی: 
اگر چه مجری ِ قانون نبودم
پس از این می شوم مجرای شهرم!
آن یکی برای این یکی زبانش را در می آورد و خنده کنان می گوید:
عضو خندان: 
بدون چوب، دریا می شکافم
بدون معجزه موسای شهرم
این یکی در حالی که با تکان دادن انگشتانش عضو قبلی را تهدید می کند برای بار چندم پشت تریبون قرار می گیرد و می گوید:
عضو انگشتی:
 از آن روزی که مردم رای دادند
خودم را می گذارم جای شهرم...
یکی دیگر از اعضا از جای خود بلند می شود و با صدای بلند و رسا بدون میکروفن می گوید:
عضو رسا: 
چهل سال است بندر مُرده مَردم
چو عیسا در پی ِ احیای شهرم
عضو دیگری که تا این جای کار دو بار شعر گفته بود، بی اعتنا به دیگران خطاب به عضو قبلی می فرماید:
عضو بی اعتنا :
 بکش بیرون که من طاقت ندارم 
نکن کفش خودت را پای شهرم !
یکی از اعضای همیشه گله مند شورا در حالی که ادعا می کند اهل اختلاس و زد و بند و ... نیست، می گوید:
عضو گله مند: 
در این دنیا فقط یک مِلک دارم
مساحت: طول در پهنای شهرم
آن یکی کمی ریش خود را می خاراند و ابتدا همه را به آرامش دعوت می کند و سپس می گوید:
عضو ریش خار:
 اَلا نسوان به دیدارم بیایید
برای خواهران کاکای شهرم!
بلافاصله یکی دیگر که چند باری از میکروفن استفاده کرده بود این بار هر دو دستش را لوله کرده و جلوی دهانش به صورت شیپور قرار می دهد و می گوید:
عضو لوله ای: 
حکیمی فاضلم من، اهل علمم
اَبو هستم، علی ، سینای شهرم!
در این هنگام عضو دیگری می پرد روی میز و ضمن این که مشخص نیست طرف حسابش چه کسی است، 
 می گوید:
 عضو ِ پَران: 
شماها در دهات خود بمانید
که من حالا خودم آقای شهرم!!
نویسنده:«شکاک» 
روزنامه صبح ساحل
دیدگاه ها (0)
img