29

آبان

1403


فرهنگی و هنری

13 تیر 1401 08:33 0 کامنت
شاعر با عالم سینما از طریق تلویزیون آشنایی کامل دارد و از شخصیت‌های کارتونی حتی اگر در وزن هم نگنجند، مایه می‌گذارد:
آخر داستان این چنین است: اسم من می‌شود لوک بد شانس
دالتون‌ها همیشه پیروزند، کاشکی یک جکی چان بیاید!
و از همین طریق، و شاید هم از طریق قافیه، با ماجرای خانم مارپل آشنا می‌شود:
از این همه آدم درون جعبه جادو
در حیرتم از ماجرای خانم مارپل
البته اگر شاعر، اخبار هشت و سی را تماشا می‌کرد، حیرتش تکمیل می‌شد!
..
در این زندگی کارتونی، چه ضرورتی برای حفظ وزن و قافیه وجود دارد:
ماشین رسیده است به آخر، به اکسپورت
انگار نه انگار به کاشان رسیده‌ام!
..
خدا نکند که شاعر بخواهد برای غزل خانم شعر بگوید. دهن خواننده را سرویس می‌کند از بس که مجبور است بعضی کلمات را جور خاصی تلفظ کند:
شعری سروده‌ام برای خانم غزل
تقدیم می‌کنم به شما کندوی عسل!
چند وقتی نیست، یک دفعه ظاهر می‌شوی!
یکی از وظایف وزن، ایجاد ترکیبات جدید و خنده‌دار است و میرانی از این قابلیت به خوبی استفاده کرده است، مخصوصاً در رباعیاتش. با اینکه شاعر نشان داده که می‌تواند وزن را رعایت نکند، اما اغلب ترجیح می‌دهد که وزن را رعایت کند، اما زبان فارسی را رعایت نکند. به برکت این توانایی، دزدان دریایی شده‌اند «دزدان وسط دریایی»:
مانند جزیره‌ای پُر از تنهایی
یک نقشه گنج و قصه‌ای رؤیایی
صندوقچه طلای‌مان را بُردند
دزدان شرور وسط دریایی!
..
سن و سال دو گونه است، اصل سن و سال و فرع سن و سال. کولی‌ها این توانایی را دارند که اصل سن و سال را به آدم می‌گویند، آن هم با دیدن یک نگاه!
خندید، و اصل سن و سالم را گفت
اسرار وجود کل عالم را گفت
آن دختر کولی چقدر زیبا بود
با دیدن یک نگاه، فالم را گفت!
..
تخیلات و در اصل توهمان میرانی آن قدر قوی است، که «به همین آسانی» به برکت وزن می‌شود «همین به این آسانی»:
از دست خودم کلافه‌ام می‌دانی
دیوانه شدم همین به این آسانی
امروز به کوه می‌زنم یا فردا
از دست تخیلات این میرانی!
..
در نظر شاعر، شعر با تراکتور فرقی ندارد. و حتا اگر وزن آن بهم بریزد، باز هم کارایی خودش را دارد. شاعر گاهی اوقات که از غم و غصه عناصر لبریز می‌شود، چاره‌ای ندارد جز اینکه دخل وزن و زبان را دربیاورد. و تقصیری هم ندارد، تقدیر این گونه رقم زده است:
از غصه و غم عناصر پُر شده‌ام
حالا که سوار این تراکتور شده‌ام
جبر است، تمام زندگانی جبر است
تقصیر خودم نبوده که لر شده‌ام.
نویسنده: «ابن محمود»
روزنامه صبح ساحل
دیدگاه ها (0)
img