شاید تا به امروز داستان سخنرانی مدیر اجرایی هندی تبار حوزه فناوری اطلاعات شرکت گوگل را شنیده باشید که برای من یادآور این روزهای هرمزگان است. «ساندار پیچای» تعریف میکند: «یک روزبه یک رستورانی رفت و آنجا اتفاق جالبی رخ داد، یک سوسک به شکل غیرمنتظره از جایی پر میزند و بر روی یک خانم مینشیند، این خانم از روی ترس یا غافلگیری شروع به فریاد میکند و وحشتزده جیغ و هوار راه میاندازد، واکنش این خانم به دیگر افراد سرایت کرده و آنها هم وحشت میکند. این سوسک از این خانم دور شده و به سمت خانم دیگری میرود که آن خانم هم مشابه خانم قبل، شروع به فریاد میکند. این مسئله آنقدری میچرخد تا اینکه پیشخدمت خانم رستوران میآید و سوسک مذکور بر روی لباس او مینشیند، پیشخدمت سوسک را گرفته و با دستان خود از رستوران خارج میکند و ماجرا تمام میشود. آقای ساندار پیچای در ادامه تعریف میکند: درحالیکه قهوهام را میخوردم شاهد این ماجرا بودم و این سؤال ذهنم را درگیر کرد که آیا سوسک باعث اینهمه بینظمی شده است یا اینکه دلیل دیگری دارد؟ اگر اینطور بود چرا پیشخدمت فریاد نکرد و رفتار متفاوت از خود نشان داد؟ او بعدها به این نتیجه میرسد که سوسک باعث ناراحتی آن خانمها شده زیرا آنان توانایی برخورد با سوسک را نداشتهاند، درحالیکه خانمها به سوسک تنها واکنش نشان میدادند، پیشخدمت به حضور سوسک پاسخ داد. آنهم یک پاسخ درست!».
واکنشها همواره غریزیاند اما پاسخها زاییده تفکر و صبر هستند؛ پس جهان هر کس و جهان هر ملتی به شیوهٔ تفکر و پاسخهای آن به پیرامونش بستگی دارد. باید بهجای واکنشها و شیونها به دنبال پاسخ درست بود. حال بازگردیم به هرمزگان و رخدادهای دهماهه گذشتهاش. استانی که در دومینوی چندین بحران و بلای طبیعی گیرکرده است. همانند آن سوسک، بحرانها برای ما از این سمت هرمزگان به سمت دیگرش پر میکشد. از سیلابهای مخرب و زلزلههایی با مقیاس شش ریشتری تا خشکسالی و کم بارشیهای بیسابقه؛ اما واکنش و پاسخ ما چیست؟ در مورد اینکه چرا زلزله در هرمزگان بیشازپیش رخداده، زمین شناسان مطرحی چون «مهدی زارع»، علت را چنین مطرح کردهاند که خوشه
زلزله هرمزگان، ناشی از توسعه و جابجایی گسلهای فعال در محدوده جنوب زاگرس تا پهنه استان فارس و هرمزگان است، این زلزلهها بهخودیخود طبیعی هستند؛ اما گاهی در اثر چینهای پوسته زمین که در این محدوده هستند، پوستهها پرفشارتر شده و لرزشها بیشتر میشوند و گاهی بهصورت متوالی پشت سر هم شروع به لرزش میکنند. او در مقاله اخیرش در روزنامه اعتماد تأکید کرد که ممکن است تا ماهها لرزهها در بخشهای پرفشار این گسل بزرگ، ادامه یابد و همواره هرمزگان یک منطقه زلزلهخیز است. در مورد سیل هم میتوان گفت که دیگر با یک اتفاق مقطعی روبهرو نیستیم. تغییرات اقلیمی باعث تغییر الگوی بارشها در ایران شده است.
افزایش
گرمایش زمین، باعث افزایش ظرفیت نگهداری آب و افزایش بخارآب در جو اتمسفر شده است که درنتیجه، طوفانها و بارانها با افزایش همین رطوبتها تغذیه میشود که از سویی بارش آنها را در طول سال کم میشود و نتیجه خشکسالی؛ اما به دلیل فشرده بودن و افزایش بخارها، طوفان و سیلابهای منطقه بیشتر میشوند. این میشود که سیل و طوفان پاییزه جادهها، روستاها، کشاورزی و اقتصاد هرمزگان را در هم میکوبد.
خشکسالی، کشت سنتی و کشاورزی، هرمزگان را با یک ابر بحران محیط زیستی طرف کرده است. برای سرزمینی که هرلحظه ممکن است، بحران از یکشکل به شکل دیگر، از یکفصل به فصل دیگر، از یک نقطهبهنقطه دیگرش منتقل شود، بایست فکر اساسیتری کرد.
بحرانهای هرمزگان باید ازلحاظ ماهیت، منشأهای بروز و ازنظر پایداری محاسبه شوند. اینکه منتظر باشیم بحرانی پیش آید تا از پی آن ستادی تشکیل شود و سپس هجوم به منطقه بحرانزده ببریم و تصاویری و ویدئوی سردرگمیها را رزومه و عملکرد مدیران کنیم که نشد راهحل، نشد یک پاسخ. جمعآوری کمکها از خیرین و صنایع فعال استان تا پول از خزانههای بیتالمال گرفتن هم یک واکنش موقتی است.
پسازاین همصه بحران، همچنان بناهای روستاها با نازلترین کیفیت ساخته میشوند. آن پلی را که سیل سالها پیش آب برده، نسخه بازسازیشدهاش را هم سیلهای جدید در هم کوبید. چون نگاهها به ساختوساز مقطعی بوده، پس خروجیها هم قطعاً مقطعی است. از طرفی امداد و کمکرسانی متوالی، آنهم برای اینهمه بلاهای تکراری و متوالی، تنها یک واکنش کم اثر است؛ در بلندمدت جز فرسایش و هدر رفت قوا و بودجه استان هیچچیز در پی نخواهد داشت.
روزنامه صبح ساحل