29

آبان

1403


خواندنی‌ها

13 شهریور 1401 08:45 0 کامنت
ما هنوز روز تولد خودمان را نمی‌دانیم. مادرمان می گوید تیرماه. خاله بزرگه می گوید دهم تیرماه. شناسنامه می‌گفت دهم اسفندماه. اما وقتی عوضش کردیم، گفت اول اسفندماه، به همین دلیل یک عده اصلاً تولد ما را تبریک نمی گویند و یک عده سراسر سال تبریک عرض می کنند. دیشب دوستی به ما تلفن زد و با احتیاط تولدمان را تبریک گفت.
به فکر تبریک های دیگر افتادیم. گفتیم ببینیم دیگران به هم چه جوری تبریک می گویند. روزنامه ای را باز کردیم و چند نمونه برای شما گلچین کردیم. بفرمایید:
* ساناز جان
عزیز دلم برای روز میلادت قلبم را هدیه وجودت می کنم و زیباتر از هر حسی عاشقانه فریاد می‌زنم تا ابد دوستت دارم - همیشه به یادت: نامزدت مصطفی.
-- یواش فریاد بزن، همسایه ها می شنوند!
***
* مامان نسرین عزیزم
تویی که معنای زندگی هستی. چهل و ششمین سالروز تولدت مبارک.
-- پسر جان، آدم سن خانم ها را لو نمی دهد! حتی اگر مادرش باشد.
***
* مریم عزیزم
برای پر گشودن بال پروازم تو هستی. تویی که با نگاهت در وجودم ریشه بستی. برای دیدن تو هدیه ای قابل ندارم. به غیر از قلب عاشق لحظه ای دیگر ندارم.
تولدت مبارک. همسرت: مجید
-- امان از بی پولی!
***
* فرزانه ی عزیزم
آن چه خوبان همه دارند، تو تنها داری. تو را می ستایم. همسرت: سعید.
-- این ستایش کمی ایهام دارد.
***
* مادر مهربانم
سال‌روز میلادت را با هزاران شاخه گل سرخ تبریک می‌گویم. دوستت دارم. پسرت: حسین.
-- پسر جان، با پول توجیبی که نمی شود این همه گل خرید، یک چیزی بگو که بگنجد!
***
* همسر مهربانم
بیست و نهمین سالروز تولدت را با تقدیم یک سبد گل تبریک می گوییم. از طرف همسرت حسن و فرزندت مریم.
-- این شد یک چیزی، پدر و دختر با هم یک سبد گل خریده اند. کاری ست شدنی.
***
* سحر جان
من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم/ نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم. دوستدار همیشگی تو نامزدت: بهرام.
-- لابد طرف مربوطه عینک دودی زده!
«ع - شکرچیان»

دیدگاه ها (0)
img