لولیان ِ شهر



این لولیان ِ سر مست، گاهی چه حقه بازند:
هم سرگران و سرکش، هم رام و دلنوازند!
گاهی مرید اینند، گاهی علیه آنند،
گاهی سر ِ پیازند، گاهی ته پیازند!
در چشم ما خروسان ، تخم ِ دو زرده هستند:
مغرور، همچو طاووس، حراف همچو غازند!
با آن که مثل سنجاب، شیرین و نرم خویند،
وقتی به خشم آیند، وحشی تر از گُرازند!
تا کبک های نادان سر زیر برف دارند،
این مرغکان ِ خوشخوان، در شهر یکه تازند!
ترس ِ حقیر از آن ست کاین لولیان ِ سرمست
از بیم چاپ این شعر، بمب اتم بسازند!
 
 نویسنده: استاد تورج رهنما
برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها