29

آبان

1403


سیاسی

28 فروردین 1402 08:24 0 کامنت
در چند سال اخیر نظام بین الملل شاهد منازعاتی چون  بحران یمن، جنگ اوکراین و درگیری هایی در منطقه قفقاز بوده است، شاید این تحولات منجر گردید تا نگاه به اندیشه های لبیرالیستی و آنچه این رویکرد در نظام بین‌الملل پسا جنگ جهانی اول دنبال می کرد کمرنگ به نظر برسد اما از سوی دیگر تحولاتی در حال رخ دادن است که بار دیگر توجه به اندیشه های لیبرالی مبنی بر همکاری های چند جانبه و تحول نظام بین الملل بر مبنای فرهنگ صلح و سوق پیدا کردن کشورها به سمت همکاری  را شاهد هستیم.
   
  
به گزارش صبح ساحل، پیروی نکردن از سیاست حفظ وضع موجود ، موضوع برجسته ای که در دیدگاه لیبرال ها مورد تاکید قرار می گیرد را اکنون در تحولات پیش روی نظام بین‌الملل می توانیم به درستی مشاهده کنیم. توافقنامه ایران و عربستان و از سرگیری روابط دیپلماتیک با میانجیگری چین میان این دو کشور گواه این مهم است که بار دیگر به نقش مهم اندیشه های لیبرالی مبنی بر همکاری‌های صلح‌آمیز میان دولت ها توجه شود. بعد از گذشت  7 سال از روابط سرد تهران و ریاض اکنون  روابط این دو کشور چهره ای جدید به خود گرفته است که حاکی از درک صحیح شرایط نظام بین الملل  و تحولات منطقه است. روابط تهران و ریاض نشانگر ایجاد تغییر در الگوی رفتاری در نظام بین الملل است به این معنی که عنصر نظامی و حتی دیپلماسی اجبار و تهدید دیگر پاسخگو نیست. بنابراین بازیگران می توانند با نزدیک کردن سطح توقعاتشان در حوزه های معینی در عرصه منطقه‌ای و بین الملی و حتی با وجود تضادهایی در منافعشان با مدیریت صحیح  به سمت اعتماد بیشتر، همگرایی و امنیت دسته جمعی حرکت  کنند. اینکه تهران و ریاض به سمت توافق با یکدیگر قدم برداشته‌اند به این معنا نیست که این دو کشور در تمام سطوح منافع مشترکی دارند؛ فارغ از نگاه های بدبینانه به این توافق باید به نیمه پر لیوان توجه کرد. اکنون ما شاهد فصل نوینی از روابط دیپلماتیک دو کشور هستیم، فارغ از اینکه آیا این روابط  در آینده دستخوش تغییراتی خواهد شد یا خیر باید آن را موفقیتی در عرصه دیپلماتیک برای کشورمان بدانیم. مساله ای که شاید برای بسیاری از بازیگران که درصدد تضعیف موقعیت منطقه ای ایران با سلاح تحریم بودند ناخوشایند آید و حتی ممکن است در آینده با سنگ اندازی در مسیر پیش رو قدم بردارند.
 از بین رفتن هژمونی امریکا
امروزه با توجه به تحولات جهانی و منطقه ای افول قدرت هژمونی امریکا کاملا مشهود است. اینک جهان از تک قطبی بودن تغییر مسیر داده است و به سمت چند قطبی بودن در حرکت است. قدرت برتر امریکا در عرصه معادلات منطقه ای از بین رفته است و مسیر معادلات بین المللی از سمت مدیریت امریکایی روبرگردانده است.
 کشورهایی چون روسیه و چین به عنوان رقبای امریکا  نقش قابل توجه ای در افول قدرت امریکا داشته‌اند تا جایی که حتی می توان چین را تهدید بزرگی در راستای ابرقدرتی امریکا دانست. از اینرو می‌توان روابط ایران، روسیه و چین را تهدیدی بزرگ پیش روی هژمونی امریکا قلمداد نمود.  با نگاهی به روابط عربستان و امریکا عادی سازی روابط این دو کشور را می توان در دوره ریاست جمهوری ترامپ مشاهده نمود اما چرخش قدرت در عرصه معادلات بین المللی و نقش و جایگاه کشوری چون چین برای ریاض قابل درک است؛  تا آنجایی که می توان این مهم را در سیاست خارجی عربستان و سوق پیدا کردن آن به سمت شرق مشاهده نمود. عربستان به خوبی دریافته است که نظم نوین جهانی با محوریت روسیه و چین در حال شکل گیری است و پیوستن ریاض به این نظم نوین جهانی را می‌توان در بهبود روابط این کشور با روسیه و چین مشاهده نمود.
 در خواست ریاض جهت پیوستن به بریکس و تبدیل شدن به شریک گفتگو در سازمان شانگهای نشان این ادعاست. عربستان در روابط اقتصادی اخیر با چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری ریاض و جایگاه گفتگویی که در سازمان شانگهای بدست آورد روابط خود را با چین نزدیکتر کرده است تا آنجایی که توافق ریاض و تهران و میانجیگری چین را شاهد بودیم. شاید عربستان به طور صریح و بنا بر ملاحظات و منافع کشورش نتواند کاهش اهمیت نقش امریکا را حداقل در منطقه خاورمیانه بیان کند اما رویکرد نگاه به شرق ریاض خود گویای این مهم است که  نشان دهنده نوعی بی اعتمادی، حداقل در روابط بلند مدتش با امریکا است. مسائل داخلی عربستان و چشم‌انداز توسعه 2030 از علل دیگری است که تمایل عربستان را به سمت همگرایی با ایران نشان می دهد. درگیر نشدن در سطح منطقه و از سوی دیگر حل بحران های منطقه ای در گرو تعامل با ایران به عنوان یک قدرت برتر در منطقه  است و  دستگاه دیپلماسی و  سیاست خارجی ریاض در چند سال اخیر و بعد از توقف روابطش با ایران به خوبی به آن واقف  شده است.
اینکه عربستان در حال تنوع بخشیدن به شرکای خود و بهبود روابطش با روسیه، چین و اخیرا ایران است ممکن است در روابطش با آمریکا بی تاثیر نماند اما از آنجایی که در نظام بین الملل بازیگران بر اساس منافع خود قدم بر می دارند بدون شک ریاض دنبال کردن منافع مطلق را در رویکرد به سمت شرق با توجه به افول هژمونی امریکا ترجیح می دهد. 
از سوی دیگر ریاض به خوبی می داند برای رها شدن از بحران های منطقه ای همچون بحران یمن نزدیکی به ایران می تواند این کشور را  به سمت همگرایی و کاهش تنش در منطقه و تمرکز بر منافع تعریف شده اش در سطح داخلی(طرح چشم انداز 2030) کمک  کند. 
   
شکل گیری یک همگرایی در منطقه
برقرای روابط ریاض و تهران و بازگشایی سفارتخانه های این دو کشور تحولی در عرصه دیپلماتیک است و بدون شک گشایش در روابط دو کشور تاثیر قابل توجه ای در سطح منطقه و ایجاد همگرایی منطقه ای  به رهبری ایران و عربستان  بر جای خواهد گذاشت که این خود به منزله شکست سیاست های غرب و کاهش نفوذ در خاورمیانه خواهد بود. موفقیت دستگاه دیپلماسی ایران گواه از روابط مسالمت‌آمیز و تنش‌زدایی در تعاملات منطقه ای و بین المللی است. این مهم که در توافقنامه اخیر با ریاض کاملا مشهود است در تعاملات منطقه ای با سایر کشورها نیز تاثیرگذار خواهد بود.بدون شک توافق تهران و ریاض در نزدیکتر شدن دیدگاه ها و مدیریت اختلافات منطقه ای این دو کشور اثر خواهد داشت. از آنجایی که اتخاذ سیاست خارجی متوازن مورد توجه ایران قرار گرفته است در این راستا بهبود روابط و همگرایی با کشورهای منطقه به عنوان راهبرد دستگاه دیپلماسی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد از اینرو توافق با ریاض باعث کاسته شدن اختلافات با کشورهای هم‌پیمان هر یک از این دو قدرت منطقه‌ای و موجب تسریع  در از سرگیری روابط با کشورهای منطقه خواهد شد. تاثیر گشایش در روابط ریاض و تهران را می توان به طور واضح در گفتگوهای اخیر میان ایران و بحرین که به نوعی بیانگر کاهش اختلافات و از سرگیری روابط میان این دو کشور است، مشاهده نمود. روابط ایران و بحرین که به دنبال تیره شدن رابطه تهران و ریاض شکل گرفت اکنون وارد تعامل و گفتگوهایی جهت بهبود شده است. در این راستا جهت کاهش اختلافات، از سرگیری روابط و بازگشایی سفارت تلاش شده است. از اینرو احیای روابط میان ایران و عربستان باعث تسهیل روابط با کشورهای عربی گردیده، موضوعی که نشان دهنده قدرت دیپلماسی و چانه زنی و مدیریت صحیح در عرصه روابط بین الملل است. توافق تهران و ریاض به خوبی گویای این مساله است که راه حل جهت بحران‌های منطقه ای، همگرایی میان کشورهای منطقه و عدم دخالت کشورهای فرا منطقه‌ای است. بدون شک توافق ریاض و تهران الگویی مثبت از چانه‌زنی و مذاکره پیش روی کشورهای منطقه قرار داده است و علاقه بر بازگشایی سفارتخانه و دربرداشتن نتایج مثبت مذاکراه با ایران از سوی بحرین نشانگر این مهم است.  بحران یمن  وحل آن از طریق نزدیک سازی منافع طرفین در قالب گفتگو و چانه زنی از دیگر مسائل مورد توجه در احیای روابط ایران و عربستان می باشد.حمله به یمن  از سوی ائتلاف به رهبری عربستان که 8 سال از وقوع آن سپری می شود تا کنون هیچ دستاورد مثبتی جز فاجعه انسانی که برای مردم این کشور رقم زده است  برای عربستان به همراه نداشته است. نشستن پای میز مذاکره با ایران نقطه عطفی برای حل این بحران بشمار می آید. اینک عربستان به خوبی می‌داند که راه حل سیاسی و دیپلماتیک گزینه مناسبی جهت برون رفت از این بحران منطقه ای است و نزدیکی به ایران در تحقق  آن نقش کلیدی خواهد داشت. عربستان به خوبی می‌داند اگر بخواهد در جهت ارتقای جایگاه خود در منطقه قدم بردارد راه حل دیپلماتیک در این مسیر به او کمک خواهد کرد.
 اکنون که عربستان در بحران یمن به بن بست رسیده است، به احیای روابط دیپلماتیک خود با ایران  به راه حل مسالمت آمیز و آتش بس جهت حل این بحران و برون‌رفت از آن واقف است. روابط ایران و عربستان بر مبنای مذاکره و ایجاد روابط دو جانبه بر مبنای دیپلماسی و چانه زنی بدون شک منجر به ارائه راه حل‌های مسالمت آمیز و پیگیری خواسته‌های طرفین و ارائه راهکارهایی جهت برون رفت از این بحران و چالش های پیش روی آن  خواهد شد. همگرایی کشورها در سطح منطقه نیز سبب ایجاد یک ساختار جدید مبتنی بر نزیک تر شدن سطح توقعات و مدیریت منافع متضاد و اختلافات خواهد شد به نحوی که با ارائه یک چارچوب مناسب جهت برون رفت از بحران یمن بدون حضور کشورهای فرا منطقه ای مواجه باشیم.
  
صبح ساحل//روشنک زینی وند
دیدگاه ها (0)
img