03

دی

1403


سیاسی

16 خرداد 1402 08:27 0 کامنت
با نگاهی کلی به فضای سیاسی ایران «تخریب رقبا» را می‌توان یکی از استراتژی‌های جدایی‌ناپذیر این فضا دانست. در استان هرمزگان بدون در نظر گرفتن اینکه جامعه کوچک‌تری موردبحث است، این موضوع گویی پررنگ‌تر است و کارگزاران تبلیغ همواره از آن نتیجه گرفته‌اند. این در حالی است که به نظر می‌رسد در کشورها یا شهرهایی که فضای سیاسی پویاتر -یا آزادتری- دارند در مواردی تخریب نه‌تنها عامل حذف نشده که مسبب تمایل و توجه جامعه هدف نیز شده است. در گفت‌وگو با «محمود رئوفی»، دکترای جامعه‌شناسی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه هرمزگان و فعال سیاسی استان به بررسی جایگاه تخریب در عالم سیاست از نگاه جامعه‌شناسی سیاسی پرداخته‌ایم و ریشه رفتارهای تخریبی در فضای سیاسی را بررسی کرده‌ایم که در ادامه‌ می‌خوانید.
 
 از نگاه جامعه‌شناسی سیاسی «تخریب رقبا یا افراد» چگونه دیده می‌شود؟
از منظر اندیشه سیاسی یا جامعه‌شناسی سیاسی تخریب در حوزه سیاست نظری یا حوزه سیاست عملی هیچ جایگاهی ندارد. سیاست، پول، مبانی، ابزار و هدف دارد اما چیزی به‌عنوان تخریب سیاسی تعریف‌نشده است. تخریب تنها در هرمزگان یا ایران صورت نمی‌گیرد بلکه در کشورهای پیشرفته هم این عمل انجام می‌شود. منتهی سمت‌وسوی تخریب، کمیت، کیفیت و محتوای آن از یک جامعه به جامعه دیگر یا در چهارچوب مرزهای ملی از یک استان به استان دیگر تفاوت دارد. حال چرا مقوله تخریب راداریم؟ به‌این‌علت که سیاست عرصه منابع کمیاب است. قدرت، ثروت و شهرت جزء منابع کمیاب هستند. به‌طورمعمول افراد چون درون خودشان احساس ضعف می‌کنند، دست به تخریب می‌زنند. البته یک‌زمانی سیاستمدار حاذقی که دارای پایگاه رأی بالایی نیز است از این عمل برای اهداف دیگری چون جلب‌توجه عموم استفاده می‌کند. گاهی نیز چون رقبا، حزب و گروهش را تخریب می‌کنند ناخواسته وارد این وادی می‌شود.
 
 ریشه رفتارهای تخریبی تنها به ضعف افراد برمی‌گردد؟
تخریب ریشه در عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، روان‌شناختی، تاریخی، خانوادگی و دینی هر شهر، جامعه و هر فرد دارد. مجموعه شرایط باعث می‌شود سطح تخریب بالا برود. مسئله اصلی و کلیدی از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، ضعیف بودن بنیادهای دموکراسی است. چون بنیادهای دموکراسی و رقابت عادلانه بنا به دلایل مختلف در ایران به‌خصوص در استان هرمزگان ضعیف است، تخریب پررنگ‌تر می‎شود. به همان اندازه که از تهران دور می‌شویم سطح تخریب بالاتر می‌رود و سطح مطالبه گری مردم پایین می‌آید. گاهی شهروندان تفاوت بین تبلیغ، تخریب و اقناع را متوجه نمی‌شوند؛ یعنی یک نامزدی، حزبی یکی از رقبا را تخریب می‌کند اما برخی فکر می‌کنند در حال تبلیغ است. به‌بیان‌دیگر می‌توان گفت ریشه اصلی تخریب، نبود رقابت سالم، آزاد، برابر و عادلانه است. از طرف دیگر فرد می‌خواهد به هر طریق ممکن به قدرت برسد، با یک بررسی متوجه می‌شوید او پایگاه رأی پایینی دارد. شخصی که پایگاه رأی بالایی دارد و مطمئن است برنده می‌شود اصلاً تخریب نمی‌کند.
نگاه کنید، اسفندماه امسال انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی راداریم؛ افرادی که یک ماه قبل متوجه می‌شوند پایگاه رأی دارند دست به تخریب نمی‌زنند اما آن‌هایی که حس می‌کنند رأیشان پایین است بالطبع قدرت را دوست دارند و احتمالاً چندین دوره هم در مجلس حضور پیدا کردند و به این حضور علاقه‌مند هستند، اگر حس کنند که رأیشان پایین است طرفداران او دست به تخریب گسترده‌ی فردی می‌زنند که پایگاه رأی خوبی دارد.
به‌طورقطع نمی‌گویم که در یک فضای شفاف، آزاد، برابر و عادلانه مقوله تخریب منتفی می‌شود؛ در کشورهای پیشرفته صنعتی هم تخریب راداریم. نمونه‌اش محاکمه ترامپ در آمریکا است. محاکمه ترامپ را رقبا کلید زدند تا روی آرای او اثر بگذارند؛ البته بعید هم نیست این اتفاق از جانب طرفداران ترامپ برای جلب اذهان عمومی اتفاق افتاده باشد. چون می‌تواند اثر معکوس هم داشته باشد.
تخریب، شدت و حدت دارد به‌عنوان‌مثال در استان‌هایی چون هرمزگان سطح تخریب بالاست. این موضوع به سطح آگاهی و مطالبه گری مردم هم‌بستگی دارد. از جانب دیگر منابع قدرت هم در این استان کم است. در استان‌هایی مثل هرمزگان افراد یکی از مهم‌ترین راه‌های ترقی را نمایندگی مجلس می‌پندارند؛ فردی که نماینده مجلس می‌شود در آینده می‌تواند استاندار، فرماندار یا ... شود یا یک امکاناتی برای خودش در تهران فراهم کند. از همین رو ممکن است برای رسیدن به هدف موردنظر خود دست به اقداماتی خلاف چهارچوب بزند. 
تا وقتی فضاهای رقابتی را محدود می‌کنیم این مسائل تخریبی هم به وجود می‌آید. اگر افراد بدانند در حوزه‌های اقتصادی، تجاری، بازرگانی، علمی و صنعتی امکان رقابت آزاد وجود دارد و می‌توانند دست پیدا کنند دلیلی ندارد بیایند در عرصه سیاست به‌عنوان‌مثال مجلس یا شورا کاندیدا شوند. شانس خود را در حوزه‌های دیگر امتحان می‌کنند اما چون در این مسیرها امکان ترقی نیست یا ترقی خیلی سخت و مشکل است، فردی که توانایی لازم را ندارد، استعداد سیاست ورزی هم ندارد می‌خواهد با تبلیغات غیرمعقول خودش را بالا بکشد.
 
 اشاره کردید که شدت و حدت تخریب در استان‌ها به سطح آگاهی شهروندان هم‌بستگی دارد، منظورتان چیست؟
منظور از سطح آگاهی میزان تحصیلات افراد نیست، بیشتر منظور شهروند آگاه است. کسانی که از وقایع تحلیل اجتماعی دارند. زمانی که شهروندان سطح آگاهی بالا داشته باشند بر اساس برنامه نامزد رأی می‌دهند. سؤال می‌پرسند. بررسی می‌کنند وعده‌هایی که شخص می‌دهد با وظایف او همخوانی دارد. پیشینه فعالیت‌های نامزد چیست. دستاوردهای قبلی او را بررسی می‌کنند و کمتر به مواردی چون شعارهای تبلیغاتی افراد، نوع تبلیغات و ریخت‌وپاش‌های انتخاباتی یا تعریف و تمجید آشنایانی که در ستادهای تبلیغاتی حضور دارند، توجه می‌کنند. در استان هرمزگان در انتخابات مختلف متأسفانه شاهد بودیم که افراد کارت شارژ، سیم‌کارت ایرانسل، همراه اول یا چند کیلو برنج می‌دهند. این روند از دوره سوم مجلس در هرمزگان شروع شد و در شهرهای مختلف استان تاکنون ادامه پیداکرده است. درحالی‌که این موارد در تهران، شیراز، تبریز و... دیده نمی‌شود. دست انداختن به ابزارهای غیرمعقول برای کسب رأی در شهرهای کوچک بیشتر اتفاق می‌افتد. این موضوع به مجموعه‌ای از عوامل پیچیده اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، روان‌شناختی، حتی اخلاقی، دینی و شخصیتی مربوط است. در همین شرایط ما نامزدهایی داریم که بسیار اخلاقی برخورد می‌کنند. بسیار عالمانه برخورد می‌کنند و به همین علت شکست می‌خورند. از طرفی چون فرد با عمل تخریب به هدف دست پیدا می‌کند این عمل را دوباره تکرار می‌کند. اگر کسی دست به چنین عملی بزند و مردم به او روی نیاورند دفعه دیگر تکرار نخواهد کرد. رفتار بازیگران سیاسی، رقبا و رأی‌دهندگان روی‌هم تأثیر می‌گذارد.
تخریب در انتخابات را کنار بگذاریم بین برخی چهره‌های سیاسی بازهم همین نوع رفتار دیده می‌شود.
شخصی که در قدرت قرارگرفته است، عضو شورا یا نماینده مجلس است و بعد رقبا را تخریب می‌کند مشکل اخلاقی دارد. این هم دلیل دارد؛ رد صلاحیت‌های بی‌رویه و خلاف قاعده باعث می‌شود افراد فرهیخته، شایسته، متخصص و متدین به بهانه‌های مختلف حذف شوند و افرادی بیایند که تجربه کمتری در این فضا داشته‌اند. وقتی جلسات مجلس را از رادیو دنبال می‌کنم یا اظهارات اعضای شورای شهر را می‌بینم، متأثر می‌شوم. اگر فضا را باز بگذارند مردم ما خوب انتخاب می‌کنند، البته اشتباه هم می‌کنند اما اشتباهات تصحیح می‌شود.
 
 از دیدگاه یکی از فعالان سیاسی استان، یک گروه از بیرون بین گروه‌های سیاسی هرمزگان اختلاف‌افکنی می‌کند و سال‌هاست از این عمل منتفع شده است؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
این تئوری توطئه است. متأسفانه ما در ایران در سطح ملی و سطح استانی، درگیر تئوری توطئه هستیم؛ از منظر جامعه‌شناسی سیاسی در توهم توطئه هستیم؛ یعنی چه یک گروه از خارج استان می‌آید و سایر گروه‌ها را به جان هم می‌اندازد؛ ما که در سطح هرمزگان احزاب سیاسی، شخصیت‌های سیاسی، کنشگران سیاسی و فرهنگی و رسانه‌ای را می‌شناسیم، به اسم هم می‌شناسیم. تعداد هنوز آن‌قدر نشده است که آشنایی نداشته باشیم. دو جناح هستند اصلاح‌طلب و اصولگرا، یک سری هم شخصیت‌های مستقل، عده‌ای نیز کنشگر هستند. ریشه این مسائل داخلی است. اصلاً شاید هم‌گروهی چنین قصدی داشته باشد، شما چرا بازی خوردید. اگر چنین شده، چون زمینه مساعد بوده است.
 
 پس از دیدگاه شما چرا گروه‌های سیاسی هرمزگان نمی‌توانند به اجماع برسند؟
در استان هرمزگان افراد نه‌تنها منافع جناحی‌شان را مقدم بر منافع استانی می‌دانند که حتی منافع فردی را هم به منافع استانی ترجیح می‌دهند. درواقع منافع فردی را هم بر منافع جناحی و هم بر منافع استانی مقدم می‌دانند. در استان‌های توسعه‌یافته کشور، فعالان سیاسی اصلاح‌طلب، اصولگرا و مستقل به این نتیجه رسیده‌اند که باید با همگرایی یکدیگر مطالبات منطقه‌ای را ایجاد کنند و پیش ببرند؛ به این آگاهی اجتماعی و فرهنگی رسیده‌اند که در یک کشتی نشسته‌اند؛ اما در اینجا نه‌تنها منافع جناحی مقدم بر منافع استانی است بلکه منافع فردی هم مقدم بر منافع جناح است؛ فرد حاضر است حزب خود و استانش را پایمالِ منافع شخصی‌ کند. در جامعه‌شناسی به این عمل فردگرایی منفی می‌گویند.
 
روزنامه صبح ساحل
دیدگاه ها (0)
img