تحمل شکستها و ناخوشنودیهای زندگی احتمالا برای بسیاری از ما دشوار است. واکنشی که به این شکستها نشان میدهیم، وابسته به تجربه، تربیت، محیط و ژنتیکی است که مختص خودمان است و میتواند از فردی به فرد دیگر تفاوتهای بسیاری داشته باشد. بعضی از ما در برابر شکست، واکنشهای هیجانی شدید نشان میدهیم و پناه میبریم به گریه کردن. بعضی دیگر افسرده و منزوی میشویم. اما بسیاری از افراد دفاع شیدا وار بیخیالی را انتخاب میکنند. حتما شنیدهاید که میگویند «بیخیالی بهترین نعمت است» و به نظر هم درست میرسد. هنگامی که ما در برابر شکستهای زندگی، ترک شدنها و خواسته نشدنها، بیخیال و بیتفاوت باشیم، انگار کمتر ضربه میخوریم، اما آیا امکان پذیر است؟ بشر به عنوان یک موجود اجتماعی و دارای احساس و هیجان، در کمتر مواردی قادر است، حجم هیجانات منفی خود را در مواجه با حقایق دردناک زندگی به طور کامل کنترل کند. ملانی کلاین روانکاو اتریشی قرن بیستم، در نظریهی خود از این حالت با عنوان «دفاع شیداوار بیخیالی» یاد میکند. تصور کنید فردی در مواجهه با ترک شدن از جانب شریک عاطفی خود اذعان میکند که برایش هیچ اهمیتی ندارد، بیخیال است و نسبت به این اتفاق، احساس منفی خاصی ندارد. از نظر کلاین این حالت نوعی ژست بیخیالی و آسیبناپذیری در ارتباط با شکستهاست و از این جهت از آن با عنوان «ژست» یاد میکند که فرد واقعا نسبت به اتفاق روی داده، مصون و بیخیال نیست، بلکه در صدد نادیدهگرفتن، سرکوب وانکار احساسات خویش است. فردی که از این دفاع استفاده میکند، دچار انکار وابستگی به دیگری است، فانتزی و خیال همهتوانی کنترل امور و تسلط بر اوضاع را داشته و عموما از ابژهی مورد عشق خویش ارزش زدایی میکند. دفاع شیداوارهی بیخیالی این تصور را در فرد ایجاد میکند که در مواجهه با شکست، مسالهی حادی برای او پیش نیامده و به سادگی بر ادامهی زندگی مسلط میشود، اما واقعیت چیز دیگری است. احساسات ناشی از شکست، همچنان در وی وجود دارد و او به جای مواجه با آنها، پذیرش و تلاش برای گذار از این هیجانات منفی، صرفا آنها انکار میکند؛ در حالی که همچنان وجود دارند و در دراز مدت منجر به آسیب روانی وی خواهند شد. بنابراین اگر در مواجه با شکست و طرد شدن، متوجه دفاع بیخیالی شدید، بهتر است کمی تامل کرده و هیجانات خود را واکاوی کنید، آنها را ببینید و برای پذیرش آنها تلاش کنید. این راه منطیتر و امنتری برای رویارویی با تجربههای منفی زندگی است.