15

آبان

1403


فرهنگی و هنری

17 مرداد 1402 10:52 0 کامنت
کم پیش می‌آید که رمان‌ها، روایات و مفاهیم دشوار زندگی روزمره را در پس شخصیت‌پردازی‌ها و روند داستان مطرح کنند، اما لئو تولستوی، نویسنده‌ی معروف روسی این کار را در اکثر رمان‌هایش انجام می‌دهد و مخاطب را با واقعیت‌های نه چندان دلخواه هستی مواجه می‌کند.

تولستوی در کتاب سعادت زناشویی از مسائلی آشنایی‌زدایی می‌کند که مخاطب از پذیرش‌اش سر باز می‌زند، اما او همچنان در مسیر داستان تا جایی بر افشای این حقایق اصرار می‌ورزد که مخاطب آهسته می‌پذیرد که عمری اشتباه فکر می‌کرده است. سعادت زناشویی الهامی از زندگی مشترک خود تولستوی است و در آن ماشا که دختری هفده ساله است به مردی سی و شش ساله دل می‌بازد و بعد از ماجراهایی، این دو با هم ازدواج می‌کنند. بعد از گذشت مدتی ماشا متوجه می‌شود که عشق آتشین او و همسرش فروکش کرده و زندگی مشترک ملال‌انگیز آن‌ها دیگر رضایت بخش نیست. ماشا به دنبال عشق از دست رفته‌ی خود در مهمانی‌ها و جمع‌ها می‌گردد و در نهایت در یکی از این مهمانی‌ها اتفاقی که نباید رخ می‌دهد و مخاطب با جهانی از شور، ملال، حادثه و یاس روبه‌رو می‌شود. دو حقیقت گریز ناپذیر زندگی در روند این داستان بیان می‌شود، حتی می‌توان گفت تولستوی در مقام معلم زندگی درس‌هایی به خواننده می‌دهد که کار هر روانشناس یا مشاوری نیست. حقیقت نخستین، به عشق و تضاد زندگی زناشویی باز می‌گردد.
افرادی که با عشق‌ و سوز آتشین ازدواج می‌کنند، توقع دارند که این شور در زندگی مشترک آن‌ها مداوما در جریان باشد، اما رفته رفته با واقعیتی مواجه می‌شوند که دل را چنگ می‌زند و اگر فرد به روند زندگی مشترک آگاه نباشد، این واقعیت قابلیت آن را دارد که زندگی مشترک‌اش را با شکست روبه‌رو کرده و او را در باتلاقی از سردرگمی، ناامیدی و بی‌میلی گرفتار کند. تولستوی در این داستان به ملال بعد از ازدواج می‌پردازد و به مخاطب می‌فهماند که آن عشق و هیجان پیش از ازدواج خواهی نخواهی در مسیر زندگی رو به افول می‌گذارد و جای خود را به صداقت، وفاداری، اعتماد و ثبات می‌دهد. این تصور که عشق در ازدواج دست نخورده باقی می‌ماند، رویایی بیش نیست. پستی‌ها و بلندی‌های زندگی، طرفین را خسته و مایوس می‌کند، اما چیزی که نباید از آن غافل شد این است که هیجانات زندگی زناشویی قرار نیست تا ابد باقی بمانند و افول آن‌ها جزء منطقی ازدواج است.
مساله‌ی دیگری که نویسنده به خوبی آن را پرداخته و صیقل زده است، نقش زن و شوهر در تصمیم‌گیری‌های زندگی یکدیگر است. تولستوی این نکته را بیان می‌کند که ما می‌توانیم یکدیگر را در مسئولیت‌ها و انتخاب‌های زندگی راهنمایی کرده و مسیری که به نظرمان درست می‌رسد را به هم یادآور شویم، اما در نهایت انتخاب و گزینش، مسئولیت زندگی فردی ماست و باید این مسئولیت را به عهده‌ی خود فرد گذاشت؛ حتی اگر بدانیم که تصمیم طرف مقابل اشتباه است. کتاب کم حجم است و ادبیات ساده و روانی دارد، بنابراین خواندنش برای همه امکان‌پذیر و جذاب است. در کنار این سادگی، قلم تولستوی و نوع داستان پردازی او مخاطب را شگفت‌زده کرده و رضایت او را بر می‌انگیزد. به طور کلی این رمان، می‌تواند درس زندگی برای کسانی باشد که در مسیر ازدواج قرار گرفته‌اند یا مدتی ازدواج‌شان می‌گذرد و احساس می‌کنند، زندگی مشترک آن‌ها میل و شور خود را از دست داده است. 

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img