03

دی

1403


اجتماعی

15 مهر 1402 08:22 0 کامنت

کودکان به مثابه موجوداتی نیازمند مراقبت، همواره مورد توجه مطالعات و تحقیقات قرار داشته‌اند و کشورها و سازمان‌های جهانی معمولا بودجه‌های کلانی برای مطالعه بر روند رشد کودکان و حمایت از آن‌ها در نظر می‌گیرند.

به طبع والدین نیز خواهان یافتن یک روش تربیتی مناسب و کارآمد برای کودکشان هستند، اما تحقیات نشان داده است، یک یا چند روش تربیتی ثابت برای کودکان پاسخگو نیست، بلکه هر کودک دارای خلقیات و خصوصیات منحصر به فردی است و به روش تربیتی متناسب با خل و خوی خاص خود نیاز دارد. الکساندر توماس و استلا چِس، دو محققی هستند که در سال 1956 یک سری مطالعات طولی را در نیویورک حول محور تاثیر خلق و خوی کودک بر روش تربیتی والدین آغاز کردند.

آن‌ها دریافتند که نوزادان در چند وقت اول تولد خصوصیاتی را از خود نشان می‌دهند که که بیانگر مزاج کلی آن‌ها است و بر اساس همین موضوع کودکان را در چهار گروه راحت، دشوار، کندجوش و ترکیبی دسته بندی کردند. نوزادان راحت، با شرایط جدید زود وفق می‌‌گرفتند، خلق و خوی مثبتی داشتند و بعد از ناراحتی به سرعت آرام می‌شدند. آن‌هایی که در گروه دشوار قرار داشتند همراه با واکنش‌های منفی و شدیدی بودند، نسبت به محرک‌ها و رویدادهای جزئی تحریک‌پذیری بالایی داشتند و شرایط خواب و خوارک آن‌ها تا حدود زیادی پیش‌بینی ناپذیر بود. بچه‌های کندجوش در موقعیت‌های تازه به طور کلی ناراحتی و دلواپسی زیادی از خود نشان می‌دادند اما با گذر زمان و دریافت حمایت و توجه از والدین می‌توانستند به سازگاری برسند. گروه چهارم کودکانی بودند که ترکیبی از این سه مزاج را از خود نشان می‌داند و بنا به موقعیت‌های مختلف واکنش‌های متفاوتی هم داشتند.

در واقع توماس و چس به این نتیجه رسیدند که بچه‌ها از همان ابتدا، رابطه‌ی دوجانبه و متقابلی را با محیط برقرار می‌کنند. برای مثال کودکان دشوار که واکنش‌های منفی زیادی نسبت به محیط و والدین دارند، واکنش‌های منفی‌ هم دریافت خواهند کرد. ممکن است بیشتر مورد خشونت قرار بگیرند یا والدین با کلافگی و کناره‌گیری با آن‌ها برخورد کنند که همین موضوع مسبب تشدید شدن دشواری آن‌ها خواهد شد. این محققان اگرچه تفاوت‌های مزاجی کودکان را بررسی کردند اما مدعی تاثیر بیش‌ از اندازه‌ی مزاج و فطرت بر آینده‌ی کودکان نبودند، بلکه مدعی این موضوع بودند که رشد بهینه و بهزیستی کودک وابسته به سازگاری مناسب بین ظرفیت‌ها و ویژگی‌های فطری کودک با خواسته‌ها و واکنش‌های محیط اجتماعی است. بنابراین روش تربیتی والدین باید براساس ویژگی‌های خلقی کودکان تنظیم شود، نه طبق خواسته‌ها و قوانین کلی والدین و مراقبان.

قانون‌مندی و ایجاد چهارچوب در هر محیطی از جمله محیط تربیتی و پرورشی بسیار مهم است. اما گاهی قوانین اعمال شده بیشتر از اینکه در راستای محافظت و مراقبت از کودکان باشد، ناخوداگاه در جهت احساس قدرت، بیان سلطه‌گری یا کنترل اضطراب درونی والدین است.  

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img