29

آبان

1403


فرهنگی و هنری

20 مهر 1402 08:01 0 کامنت
در یکی از شماره‌های روزنامه اطلاعات نویسنده‌ای برای این که ازدواج موقت را برای خوانندگان مشتاق شیرفهم کرده باشد، نوشته بود: «اگر ازدواج دائم را به غذا خوردن از طریق دهان تشبیه کنیم، نکاح موقت غذا خوردن از طریق بینی ( سِرُم ) می‌باشد».
در یکی از شماره‌های روزنامه ی رسالت هم صاحب نظری در مصاحبه‌ای برای شیرفهم کردن طرف گفته بود: «بنده این خودکار را می‌خواهم بفروشم. این خودکار را به دو گونه می‌توانم در اختیار شما قرار بدهم. یک وقت اصل خودکار را به شما می‌فروشم مثلاً به قیمت یک تومان. پول را می‌گیرم خودکار را تحویل می‌دهم، خودکار مال شما است. این یک نوع معامله است. یک نوع معامله هم این است که شما نیاز به خودکار دارید و می‌خواهید بنویسید. یک تومان از شما می‌گیرم و این خودکار را به مدت یک روز به شما اجاره می‌دهم. عقد هم اجاره است. عقد بیع است. این هم عقد است؛ آن هم عقد است. هیچ فرقی با هم نمی‌کند. منتها این جا شما می‌توانید در صورت اول به طور دائم از خودکار استفاده کنید و در صورت دوم به طور موقت از آن استفاده کنید».
آن نویسنده که «سِرُم» را مثال زده است، شاید زیر سِرُم نبوده باشد! ولی این صاحب نظر به نظر می‌رسد هنگام گفتگو با خبرنگار، خودکاری در دست داشته و آن را مثال زده است. باز جای شکرش باقی است که طرف مصاحبه، بیل باغبانی یا میل زورخانه دم دست اش نبوده!
بر همین منوال اگر پیش برویم، بعید نیست در نشریه ی داخلی سندیکای کامیون داران بخوانیم که ازدواج دائم یعنی دنده ی ماشین و ازدواج موقت یعنی کمک دنده یا لاستیک زاپاس ! یا در مجله ی صدا و سیما بخوانیم ازدواج دائم یعنی شبکه ی اول و ازدواج موقت یعنی شبکه ی دوم. (البته گاهی برنامه‌های شبکه ی دوم جذاب‌تر از شبکه اول است!) یا در خبرنامه ی اتحادیه ی دلالان بخوانیم، دائم یعنی خانه ی نوساز چند میلیونی و موقت یعنی خانه ی کلنگی. از نظر امور اداری و استخدامی هم ازدواج دائم می‌شود کارمند رسمی، ازدواج موقت می‌شود کارمند قراردادی. برای کارمند روزمزد هم باید نوع دیگری پیدا کرد و اسمش را گذاشت «برخورد نزدیک از نوع سوم»! 

«کمال تعجب»

دیدگاه ها (0)
img