در شهرستان بستک، جایی در انتهای جغرافیای تحمل و آغاز قلمرو آتش، خورشید تصمیم گرفته آزمایش نزدیکی با زمین را آغاز کند. چه جایی مناسبتر از بستک برای یک «بتازم تا بسوزد» تمرینی؟ آنهم درست رأس ساعت ۱۴، ساعتی که به روایتی، فرشتگان هم از پرواز میافتند.
در این ساعت است که برق، با دقتی سوئیسی اما روحیهای کویری، میرود. نه زودتر، نه دیرتر. این نوع از حذف نعمت برق نه تنها بازتابی از برنامهریزی پیشرفته است، بلکه فرصتی است عرفانی برای آنکه بشر با نفستنگی به درک شهودی حورالعین نزدیک شود.
اداره برق بستک اما باوقاری مثالزدنی میفرماید: «ما کارهای نیستیم. برق را از بندرعباس میزنند.» این پاسخ، بیشباهت به دیالوگهای بازی «دارتیپو» در دوران کودکی نیست. آن لحظه که توپ به ناکجاآباد میرود و هیچکس مسئول نیست-چون خب، همه همزمان دستشان را بالا میبرند و فریاد میزنند: «من نبودم، دستم بود!»
و انصافاً در این دوران فشردهی مدیریت، وقتی نمیدانید چه باید بگویید، بهترین کار نسبت دادن همهچیز به «مرکز» است. مراکزی هستند که همیشه وجود دارند ولی هیچگاه دیده نمیشوند. آنها هم برق را میزنند، هم آب را میبرند، هم تصمیم میگیرند، بیآنکه دقیقاً بدانیم کجا نشستهاند و چایشان را با لیمو میخورند یا دارچین.
اما دیگر شهرستانها چگونهاند؟ در بندرعباس، قشم و حتی میناب، جدول خاموشی با همان جدیت اعلام میشود که نتایج کنکور سراسری. اپلیکیشنها کار میکنند، اطلاعیهها از روز قبل مخابره میشوند و شهروندان حتی میتوانند خاموشیها را پیشبینی کرده، برایش شام بخورند یا مهمانی لغو کنند. اما بستک؟ بستک بیشتر شبیه یک منطقه باستانی است که همچنان به آتشدان اعتماد دارد. در آنجا، اطلاعرسانی چیزی میان خوابنما شدن و دعا به صخره است.
آمار رسمی که گاه چون آیات غیب میآید، میگوید مصرف برق هرمزگان از ۲۹۰۰ مگاوات گذشته، اما ظرفیت نیروگاهها فقط ۲۰۳۰ است. طبیعیست که برق باید جایی قطع شود، ولی چرا دقیقاً در بستک؟ آن هم دقیقاً ساعت دو بعدازظهر؟ آیا خورشید با این شهر خصومت شخصی دارد یا تنها کسی است که از نقشه مهندسی مصرف برق وزارت نیرو سر در میآورد؟
شاید اگر بستک با خورشید قرارداد صادرات گرما بسته بود، حالا مرکز تجارت انرژی خاورمیانه بود. ولی بهجای آن، بستک باید گرما را تحمل کند و ساکنانش، با بادبزنهایی از جنس خاطره، در خانههای تاریک به درک تازهای از بدن انسان برسند.
و این وسط، چه گزینههایی هست؟ کمکردن نور معابر، خاموشکردن کولر ادارههای نیمهخالی، استفاده از مغز در تصمیمگیری-همه در دسترساند، اما ظاهراً سیستم ترجیح میدهد از فرمول سادهتری استفاده کند: کلید را بزن و بگو «از ما نیست». سیستمی که در مدیریت فرهنگی ما به خوبی جا افتاده و به آن نام بامزهی «حذف مسئولیت به نفع سادگی» دادهایم.
شهروندی در بازار بستک، با لبخندی تلخ میگوید: «قطعی برق خیلی نوستالژیکه. منو یاد تابستونای دهه ۶۰ میاندازه، فقط اون موقع بچه بودیم و نمیفهمیدیم داریم کباب میشیم.» دیگری اضافه میکند: «اگه اداره برق میخواد مردم صبور باشن، حداقل ساعت ۲ ظهر نباشه. بگذارن شب، که در تاریکی نمیفهمیم خاموش شدهایم!»
در نهایت، آنچه از بستک باقی میماند، شهریست روشن از خورشید، خاموش از برق، و غرق در تناقض. جایی که مدیر «نمیداند»، کارمند «انکار» میکند و مردم باید با دمای ۴۹ درجه و اطلاعاتی در حد پیشگویی قهوه، بسوزند و بسازند.
و البته، سوال باقیست: آیا کسی آن پشت هست که دکمه را فشار میدهد؟ یا فقط روحیست سرگردان در وزارت نیرو که هر روز رأس ساعت ۱۴، با لبخندی محو، بستک را خاموش میکند؟
روزنامه صبح ساحل
جدیدترین اخبار
درگیری های مسلحانه در اربیلِ کردستان عراق
۲ کشته و ۲ مجروح
منفعت از بحرانسازی
وزیر بهداشت: ۱۸ نفر از کادر درمان در جنگ اخیر شهید شدند
تعویق سفر ویتکاف به قطر
نفرات اول تا سوم معرفی شدند
نام زراعتکار همواره با فوتبال پایه گره خورده است
اجرای بیمه سهام تصویب شد
دریافت نرخ دلاری از گردشگران خارجی در هتلها منتفی شد
فرود اضطراری «بی-۲» آمریکا پس از تجاوز به مراکز هستهای صلحآمیز ایران
آغاز فعالیت مجدد بخش کنسولی سفارت روسیه در ایران
اطلاعیه درباره پایش و ارزیابی عملکرد مدارس در فرآیند ثبتنام
هلاکت و دستگیری ۶ تروریست در چابهار
تردد بیش از ۱۸۶ هزار زائر از مرز مهران از ابتدای ماه محرم تاکنون
۳۷۸ هزارتن روغن خام وارد کشور شد/ نگرانی از بابت تامین روغن نداریم