02

آذر

1403


16 مهر 1398 09:20 0 کامنت

مردادماه امسال رسانه‌ها از ممنوعیت خروج خاک هرمز خبر دادند. متن خبر واضح و شفاف بود و جای بحث و اختلافی باقی نگذاشت. «برداشت خاک از سوی گردشگران، اداره بنادر و بومیان جزیره ممنوع است و درصورت مشاهده با آن برخورد می‌شود». فعالان محیط زیست چندین سال است که در تلاش هستند تا بتوانند ارزش اکولوژیک خاک هرمز را به مسئولان تفهیم کنند و جلوی برداشت‌های بی‌رویه آن را بگیرند. حتی معصومه ابتکار در دوره‌ای که رئیس سازمان محیط زیست بود، نسبت به برداشت بی‌رویه و قاچاق خاک هرمز ابراز نگرانی کرد و خواستار ورود دستگاه‌های نظارتی برای جلوگیری از آن شد. حالا پس از سال‌ها تلاش دوستداران محیط زیست، کسی نیست که نام هرمز را شنیده باشد و نداند این جزیره بهشت زمین‌شناسان است و نباید خاک آن را از زیست‌گاهش جابه‌جا کند. مسلما وقتی پای حفاظت از خانه‌مان «زمین» به میان باشد، همه در یک تیم هستیم و برایش تلاش می‌کنیم. اما چیزی که از زمان انتشار این خبر تا امروز درباره آن صحبت نشده، تاثیر این خبر بر روی زندگی و معیشت عده‌ای از بومیان هرمز است. معضل بیکاری در هرمز خیلی جدی‌تر از آنی است که ما در کل کشور سراغ داریم. مردم هرمز تا همین شش‌هفت سال پیش راهی جز صیادی برای ارتزاق نداشتند. هرمزی‌ها مَثلی عامیانه بین خودشان دارند که می‌گوید «صیاد تا وقتی دارد که پاچه شلوارش خیس باشد». همین یک جمله کوتاه معلوم می‌کند که نمی‌شود روی درآمد زندگی صیادی حساب کرد. اجاره خانه، بچه مریض و هزار و یک خرج دیگر این چیزها حالی‌اش نمی‌شود و پول می‌خواهد. در این چندسالی که هرمز از انزوا بیرون آمده‌است، اهل جزیره به مدد گردشگری شدن آن، در فصل‌های خنک سال راه تازه‌ای برای کسب درآمد پیدا کرده‌اند. اگر اسم قلعه پرتغالی‌های هرمز را شنیده‌باشید، می‌دانید در نزدیکی آن بازارچه‌ای است که زنان در آن صنایع دستی‌شان را به عنوان سوغات جزیره به گردشگران می‌فروشند. تا پیش از این زنان هرمز همین امکان حداقلی را هم برای کسب درآمد نداشتند. یکی از این محصولات این بازارچه شیشه‌هایی است که اوایل با خاک رنگی جزیره پر می‌شد. بعد از مدتی که بومیان از ارزش خاک جزیره‌شان آگاه شدند، خاک‌های ساختمانی را -تنها به عنوان نمادی از جزیره- جایگزین خاک جزیره کردند. ماجرای درست کردن این شیشه‌ها هم از آن‌جایی آغاز شد که با گردشگری شدن هرمز، زنان جزیره به دنبال فراهم کردن سوغاتی برای جزیره‌شان بودند. از این طریق می‌خواستند هم یادگاری از جزیره‌شان به گردشگران ارائه کنند، هم درآمدی نصیب‌شان شود. این بازارچه اولین حضور اجتماعی زنان را در هرمز رقم زد. بیشتر زنان شاغل در بازارچه، سرپرست خانواده هستند و یک تنه خرج خانواده‌شان را می‌دهند. خبر ممنوعیت استفاده از خاک هرمز باعث ایجاد هجمه‌ای منفی نسبت به این زنان شده‌است که بعضی از گردشگران حتی از سایر محصولات آنان هم خریداری نمی‌کنند. هدف قانون منع برداشت از خاک‌هایی که ارزش اکولوژیک دارند، حفظ محیط زیست است. فعالان محیط زیست در این سال‌ها به درستی برای رسیدن به هدف‌شان تلاش کرده‌اند. این راهی است که ذره‌ذره و با تلاش مداوم بر آنان هموار شده‌است. نتیجه گرفتن این تلاش‌ها به نحوه اجرایی شدن آن از سوی مسئولان و دستگاه‌های نظارتی بستگی دارد. راه مقابله با هر اشتباهی مانند برداشت بی‌رویه از خاک، آگاه‌سازی است. وقتی نتوانیم موضوعی را به درستی تبیین و راه‌حل منطقی برای آن پیدا کنیم، هزار واکنش قهری و تنبیهی هم کمکی به رفع آن نمی‌کند. این‌که مسئولی صرفا از پشت تریبون تصمیماتش را اعلام و برای پذیرش آن از سوی مردم، زمینه‎‌چینی نکند نه تنها فایده‌ای ندارد که قطعا آسیب هم می‌زند. از دوسال پیش که قانون منع برداشت از خاک‌های زراعی و مرتعی مطرح شد یا از همین مرداد ماه -که هنوز فصل گردشگر نبود- و حتی قبل از رسانه‌ای شدن این خبر، مسئولان فرصت داشتند به زنان هرمزی مهارتی تازه آموزش دهند تا برای کسب درآمد، مجبور به درست کردن شیشه خاک رنگی نباشند. دستان هنرمندی که بدون هیچ امکانات عجیب‌وغریبی، در یک شیشه دور ریختنی نقشی چشم‌نواز می‌آفریند، با آموزشی حداقلی از عهده خیلی کارهای دیگر هم برمی‌آید. به این ترتیب هم جایگزینی برای کسب درآمد به این زنان ارائه کرده‌ایم هم محیط زیست را حفظ کرده‌ایم. کنار هم چیدن قطعه‌های این پازل برای رسیدن به راه‌چاره، چندان پیچیده نیست. اما مسئولی که از پشت میز مدیریتش، بی‌خبر از وضع مردمی که بر آنان مدیریت می‌کند، تصمیمات شهر را می‌گیرد، به جای آن‌که دردی از شهر دوا کند، دردی تازه گریبان‌گیر آن می‌کند.

img
دیدگاه ها (0)
img