03

آذر

1403


20 خرداد 1399 08:06 0 کامنت

امروزه در برهه ای از زمان زندگی میکنیم که فکر ،ایده و نوآوری طرفداران زیادی دارد.
و‌ جالب تر از آن این است که بسیاری از سرمایه داران در دنیا به دنبال خرید مالکیت فکری این ایده های ناب و نو هستند تا از طریق آنها به کسب درآمد بهتری برسند.
حقوق مالکیت فکری یا معنوی به حقوقی گفته می‌شود که به صاحبان آن حق بهره‌وری از فعالیت‌های فکری و ابتکاری انسان را می‌دهد و ارزش اقتصادی و قابلیت خرید و فروش دارد ولی موضوع آن شیء معین مادی نیست.
حقوق پدیدآورندگان آثار ادبی یا هنری یا مالکیت ادبی و هنری معروف به حق مؤلف یا حق تکثیر، حق اختراع، حقوق بر مشتری مانند سرقفلی حق تاجران و صنعتگران نسبت به نام، علائم تجارتی و صنعتی و اسرار تجاری معروف به مالکیت تجارتی و صنعتی از انواع مالکیت‌های فکری است. و چون برخی از این حقوق مانند سرقفلی بر اثر فکر تولید نمی‌شوند بلکه فقط به دلیل این که وجود مادی ندارد در قلمرو این حقوق جای می‌گیرند.مانند حق تکثیر مشخصات مشترک انواع مالکیتهای فکری غیرقابل لمس بودن، انحصاریت، قانونی بودن و محدود بودن به ناحیه خاص است.
تفاوت این نوع مالکیت با مالکیت مادی و کلاسیک در آن است که موضوع آن یک اثر فکری و تراوش‌های ذهنی انسان است و نه یک پدیدهٔ معین مادی. مالکیت فکری ماهیتی مرکب از حقوق مالی و حقوق غیرمالی و مربوط به شخصیت انسان دارد. این ماهیت ترکیبی به‌ویژه در زمانی که نویسنده‌ای حق انتشار اثر خود را به ناشر واگذار می‌کند مشخص می‌شود. چیزی که با این قرارداد منتقل می‌شود حق انتشار مادی و بهره‌برداری مالی از اثر است اما حق شخصی نویسنده برای دفاع از اثر و تجدیدنظر در آن باقی است و این بخش از حقوق وی که به حقوق معنوی یا حقوق اخلاقی شهرت دارد برخلاف دیگر حقوق مادی قابل انتقال نیست.نسبت به واژهٔ مالکیت در نام این حقوق نیز این ایراد وارد شده که حقوق مربوط به پدیده‌های موضوع مالکیت فکری هرچند به مالکیت شباهت دارد ولی اوصاف مالکیت را ندارد.اهمیت این شاخه از حقوق به قدری بوده که سازمان مالکیت فکری جهانی برای سیانت و حمایت از متفکران ، ایده پردازان و طراحان جهان در سال تشکیل شده و تاکنون بیش از 20معاهده در موارد اعمال مالکیت فکری منعقد کرده است.اگر ماننندبسیاری از افراد جامعه زمانی که حرف از مالکیت فکری به میان بیایید، ذهنتان به سمت اختراعات و اکتشافات می رود ،باید بگوییم این تعاریف برای دنیای حقوق مالکیت فکری، بسیار محدود است.
اما مسئله اصلی زمانی به میان می آید که‌میبینیم در جامعه ی ما (منظور کشور عزیزان ایران است) با توجه به وضع قانون موجود کنونی، جای این حق مهم برای ایده پرداز عرفاً نادیده انگاشته می شود.
به عنوان مثال نوازنده قطعه ای را نواخته و یا شاعری حاصل احساساتش شعر و ترانه ای زیباست اما دیگری به راحتی با تعویض چند کلمه و دخل و تصرف و یا ترکیب در آن خود را صاحب اثر می نامد.
پس شاعری که از نبوغ احساس و تخصص خود اثری را بر جای گذاشته است حق بردن نامش را ندارد. حال آن که اهمیت مالکیت فکری آنقدر مبهم است که گویی جامعه آن را درک نکرده است، در تعریف تکدی گری آمده است کهمتدکی کسی است که از حاصل دسترنج دیگران بهره می‌برد و در این میان متکدیان مدرن هم از حاصل فکر و ساعت ها و چه بسا سال ها تفکر و تغقل پیرامون طرح ، ایده و نگارش و اختراع و نوآوری دیگریست نهایت سو استفاده را می کنند.قطعا اگر این جنبه از حقوق با جدیت به اجرا درآید سبب ایجاد رویه ای اثر بخش در تمامی زمینه های فرهنگی،هنری،علمی،آموزشی و اقتصادی و ...خواهیم بود.

img
دیدگاه ها (0)
img