03

دی

1403


02 خرداد 1401 08:39 0 کامنت
با شروع حمله ی روسیه به اوکراین و آغاز این جنگ، شاهد جبهه‌بندی متفاوتی بین کشورهای مختلف بودیم به گونه‌ای که از یک طرف روسیه به همراه متحدش لوکاشنکو حکمران بلاروس قرار داشت که البته لوکاشنکو مجبور شد بعدها موضع خود را تعدیل کند و از دیگر سو کشورهای بلوک غرب که عمدتا در صف واحدی قرار داشتند و به نحوی تمام عیار اما بدون حضور مستقیم در میدان نبرد به حمایت از اوکراین پرداختند.
البته در این میان مقاومت ملت اوکراین در کنار استقامت ولادیمیر زلنسکی نیز تاثیری شگرف در این حمایت‌ها داشت، این حد از مقاومت مردم اوکراین در کنار رییس‌جمهورشان نقشی مهم در بسیج افکار عمومی و همراهی بخشی از دولتها با اواکراینی ها داشته است. اما عمده‌ی کشورهای جهان هم که در گروه هیچکدام از طرفین گفته شده قرار نداشتند ضمن مخالفت با جنگ و کشتار در اوکراین بویژه در گفتگوهای دیپلماتیک با مقامات اوکراینی، اما همراهی که مدنظر غرب بود هم با آنها و پیروی از تحریم‌های اعمال شده به نحوی تمام عیار بر ضد روسیه را نداشتند. چه آنکه این کشورها هم در کنار ابراز بیزاری از جنگ و کشتار در پاسخ به دعوت غرب به همراهی تمام عیار و فداکارانه بر ضد روسیه پاسخ منفی داده اند. شاید در نگاه اول به خصومت برخی از این کشورها با غرب در کنار این عامل که روسیه و اوکراین بخش قابل توجهی از غلات جهان را تامین می‌کنند به عنوان دلایل اصلی این رویکرد از سوی دیگر کشورهای جهان نگریسته شود، اما ضمن تایید این دلایل بنظر دلایل دیگری هم هست که انگیزه ی این کشورها برای عدم تبعیت از غرب را از نظر شان موجه نشان می دهد.
با نگاهی به اکثر کشورهایی که بر علیه روسیه با غرب همراهی نکردند به دلایل دیگر این مواضع می‌توان پی برد. اولین کشور برجسته‌ی موردنظر هندوستان است( البته از مواضع چین فعلا می‌گذریم که خود شرح مفصلی دارد) که روابط بسیار نزدیکی با غرب بویژه آمریکا دارد اما در عین حال روابط نزدیکی هم با روسیه دارد چه آنکه روسیه یکی از مهمترین تامین‌کنندگان سلاح این کشور هم هست. روسیه اگرچه تامین کننده ی غذای بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آفریقا هم هست اما این کشورها هم عمدتا روابط نزدیکی با غرب دارند.کشورهای قدرتمند آمریکای لاتین چون برزیل و مکزیک هم علی رغم داشتن روابط حسنه با غرب حاضر به همراهی جدی با آنها بر علیه روسیه نشده اند.اگرچه با بررسی ها به عامل ترس از درگیر نشدن با روسیه در اتخاذ این مواضع هم برمی‌خوریم اما بنظر می‌آید دلیل مهم دیگری هم در گرفته شدن این رویکرد از سوی این کشورها موثر بوده و آن هم نوعی دورویی و برخورد دوگانه ی غرب بویژه آمریکا با موارد مشابه بوده است. در حالی که در سالهای دورتر شاهد دخالت مستقیم نظامی آمریکا در جنگ ویتنام توسط رییس جمهور وقتش دوایت آیزنهاور بودیم، در سالهای نزدیک‌تر حمله به عراق و افغانستان در زمان جرج دبلیو بوش و حمله ی آمریکا به لیبی در زمان اوباما و حمایت آمریکا از جنگ یمن نمونه‌هایی از این تزویر غرب است که ضمن پشت‌پا زدن به مقررات بین المللی و با حاکم قراردادن منفعت خود، نظم بین الملل را با چالش اساسی همراه نموده است.
دنیا ملاحظه می‌کند آمریکا با سوء استفاده از توانمندی‌هایش خودسرانه تمامی امکانات تحت اختیارش را و برخی مراکز بین‌المللی تحت انقیاد خود را با ابزارهایی چون جنگ و تحریم، مبتنی بر منافع خود بکار می‌گیرد. دورویی غرب در اشغالگری اسراییل هم نمود بارزی دارد، در صورتی که جهان شاهد تجاوز و اشغالگری در فلسطین است اما غرب ضمن بی‌تفاوتی و در موارد عمده به حمایت از اشغالگر و متجاوز هم می‌پردازد. پرواضح است که این استانداردهای دوگانه در برخورد با پدیده های مشابه اکثر کشورهای دنیا را به این نتیجه رسانده که همراهی با غرب در این موضوعات اشتباه است.

روزنامه صبح ساحل

img
دیدگاه ها (0)
img