01

دی

1403


26 مرداد 1401 10:06 0 کامنت

گمانه زنی‌های رسانه‌ای و محافل سیاسی اخیر در کنار اظهار نظر برخی مقامات کشورهای درگیر مذاکرات، این گزینه را تقویت کرده که احتمال احیای برجام در دور جدید مذاکرات از همیشه بیشتر است؛ اما برای درک بیشتر از مذاکراتی که نزدیک به بیست سال است که به مهم‌ترین سرفصل سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شده، بهتر است به سیر تاریخی آن بپردازیم.

در 23 مردادماه 1381 بود که غرب روند پرونده‌سازی برنامه‌ی اتمی کشورمان را آغاز کرد، اگر چه ابتدا کوشید و برای موجه جلوه دادن این روند پرونده‌سازی از گروهک منافقین بهره بگیرد وبا وانمود کردن اینکه این سازمان البته تروریستی به ابعاد گسترده‌ی برنامه‌ی اتمی ایران پی برده است، اما با فشارها و سایر اقدامات بعدی از سوی غربی‌ها مشخص شد این روند در چهارچوب سناریویی از پیش طراحی شده پیش می‌رود.

 

مذاکرات از 22 آذر همان سال کلید خورد و تهران ضمن اعلام آنکه این برنامه صلح‌آمیز است و سلاح هسته‌ای در دکترین نظامی کشور جایگاهی ندارد. در ادامه و از روی اعتمادسازی و به‌صورت داوطلبانه پروتکل الحاقی را پذیرفت، غرب و{ به‌طور مشخص} آمریکا هم در آن سال‌ها به اقدامات اعتماد ساز ایران با فشار و ارجاع پرونده‌ی هسته‌ای کشور به شورای امنیت و صدور قطعنامه‌های آن شورا پاسخ داد، فشارها به آن حد افزایش یافت که ایران در ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفت که براین اساس به‌عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی هم متهم شد. در ادامه و با عقب‌نشینی آمریکا و در سلسله مذاکراتی، توافقی موسوم به برنامه اقدام جامع مشترک که به «برجام» معروف شد بین ایران و سایر قدرت‌های جهانی منعقد شد. برنامه‌ی اتمی ما تحت یکی از شدیدترین رژیم‌های بازرسی سازمان بین‌المللی انرژی هسته‌ای قرار گرفت، درحالی‌که همسایه جنوب شرقی ما پاکستان به همراه روسیه و هند و حتی رژیم صهیونیستی در منطقه‌ی ما مجهز به بمب اتمی شده بودند. در این میان درحالی‌که ایران به تعهد ذیل توافقنامه‌ی هسته‌ای پایبند بود، به ناگاه دولت آمریکا در زمان ریاست جمهوری ترامپ از آن خارج شد. آمریکا با نقض تعهداتش ارسال 97 بدین سو شدیدترین تحریم‌های ممکن هم بر اقتصاد ما اعمال کرد تا بدین‌سان ناجوانمردانه به جنگ اقتصاد و معیشت مردم بپردازد. در ادامه و در زمان دولت فعلی آمریکا هم مذاکرات احیای برجام آغاز شد که هم‌اکنون به نقطه‌ی فعلی رسیده است. اگرچه احیای برجام بیش از همیشه در این دور مذاکرات محتمل‌تر است اما این احتمال ما را نباید از حقایق موجود غافل سازد. مثلاً طرفین اصلی این مذاکرات ایران و آمریکا هستند که دیوار عظیمی از بی‌اعتمادی بین آن‌ها شکل‌گرفته.

 

این دیوار به‌ویژه در دوران ترامپ بلندتر و عریض‌تر هم شده که میراثش کماکان پابرجاست، نگاه آمریکا به جمهوری اسلامی علی‌رغم همه‌ی لفظی‌هایش تغییر رژیم است که تا این نگاه تغییر نیابد، تأثیر هرگونه تفاهم را زیر سؤال می‌برد. در مذاکرات اخیر و پاسخ تهران به بسته‌ی پیشنهادی اتحادیه اروپا که از قضا مورد توافق سایر طرف‌های غربی و روسیه و چین هم هست و بر اساس آنچه از رسانه‌ها درز کرده، ایران با اتکا به تجربیات قبل خواهان ارائه‌ی تضمین‌های قوی‌تر از سوی آمریکا شده تا بتواند از احتمال خروج دولت فعلی امریکا و همین‌طور دولت بعدی که دو سال دیگر روی کار خواهد آمد بکاهد. در این چارچوب ایران بحث غرامت را مطرح کرده است تا اگر آمریکا در آینده‌ از توافق خارج شد برایش هزینه زا باشد. همچنین خواستار ارائه‌ی تضمین‌های بیشتر برای استفاده از لغو تحریم‌ها توسط آمریکا شده تا امکان حضور و سرمایه‌گذاری مطمئن شرکت‌های خارجی برای بیش از دو سال فعلی میسر شده و از مواهب لغو تحریم‌ها بهره‌ی لازم را ببرد. بی‌شک شروط درستی چون پرداخت غرامت و ارائه‌ی تضمین، چالشی جدی برای احیای برجام خواهد بود. این چالش‌ها دولت دمکرات جو بایدن را در معرض انتخاب دشواری قرار داده، انتخابی که یا به امضای برجام می‌انجامد یا آنکه آن را در برزخ و شرایط مبهم تداوم مذاکرات قرار خواهد داد.

img
دیدگاه ها (0)
img