30

آبان

1403


img
رویای شهری بدون زباله

سطل بزرگ کنار خیابان پر است از چند کیسه‌ زباله بدقواره و سیاه‌رنگ. کیسه‌ها همگی پاره‌شده و زباله‌ها از دل آن بیرون ریخته‌اند. بقایای اجساد چند موز و نارنگی، تفاله‌های چای و جعبه‌های پیتزا را توانستم تشخیص بدهم. احتمالا شب قبل یکی از همسایه‌ها مهمان داشته‌است. نزدیک‌تر که شدم بوی شیرابه‌ای زیر دماغم زد که از یکی از کیسه‌ها جاری شده و تا کانال کنار پیاده‌رو ادامه داشت. سطل زباله جا نداشت. چاره چیست؟ کیسه زباله را همان‌جا کنار سطل رها کردم. مرد ژنده‌پوشی از کمی آن‌طرف‌تر به سرعت نزدیک شد. کیسه‌ زبالهام‌ را پاره کرد و بطری‌های پلاستیکی و قوطی‌های فلزی نوشابه را جدا کرد تا با خود ببرد. با خودم فکر کردم لابد این اتفاق، نزدیک‌ترین مواجهه شهر بندرعباس با تفکیک زباله است و از آن‌جایی که شهرداری بندرعباس حتی در جمع‌آوری منظم زباله‌ها ناتوان است پس احتمالا رویای تفکیک زباله در این شهر را باید باخود به گور ببریم.