هنگامی که نام موفقیت به میان می‌آید، سیلی از اهداف، موقعیت‌ها و مسیرهای شخصی و اجتماعی برای ما تداعی شده و احتمالا از تصور آن‌ها غرق در لذت و شادکامی می‌شویم.

ممکن است به اهداف ایده‌آل خود که در دستان دیگران است غبطه بخوریم و با خود بگوییم که اگر به آن غایت می‌رسیدیم آنقدر شاد و رضایت‌مند می‌شدیم که دیگر هیچ چیز نمی‌خواستیم. در واقع موفقیت و پیشرفتی که مد نظر داریم، تصویری خوشایند، دوست‌داشتنی و با پرستیژ اجتماعی عالی است که هنگام فکر کردن به آن، زوایای دشوار و سختی‌های پس از موفقیت برایمان پنهان می‌شود.

محققان روانشناسی از اثری به نام اثر خریدار یاد می‌کنند که در آن پس از خرید، دریافت یا رسیدن به چیزی ایده‌آل احساسات عجیبی از دلزدگی، بی‌اهمیتی و ناخشنودی به سراغ‌مان می‌آید و اکثر ما ناامید شده و احساس پوچی می‌کنیم. ممکن است بعد از خرید گوشی یا لباسی که مدت‌ها در انتظار داشتنش بودیم، احساس کنیم که بیهوه انتظار کشیده‌ایم و چنان چیز ارزشمندی هم نبوده است. موفقیت هم این اثر را در خود دارد. هنگامی که به مدیر شدن، راه انداختن کسب و کار، قبولی در رشته‌ی ایده‌آل و غیره می‌اندیشیم، زوایای پنهان آن‌ها، یعنی مدام در جلسات بودن، بررسی‌های مدام بهره‌وری، درس‌های دشوار و مدام در کلاس بودن، خستگی‌ها، نداشتن زمان آزاد و غیره را نخواهیم دید و از موفقیت تنها پرستیژ و سربلندی‌اش را پیش‌بینی می‌کنیم.

به همین دلیل است که زمان رسیدن به اهداف و ایده‌آل‌ها و مواجهه با جهان شلوغ و پردردسر پیشرفت، احساس می‌کنیم قبل‌تر زندگی بهتری داشتیم یا این چیزی نبوده که واقعا می‌خواستیم. فی‌الواقع بیشتر ما همیشه به بهایی که برای رسیدن به موفقیت باید بپردازیم فکر می کنیم، نه بهایی که بعد از رسیدن به موفقیت باید بپردازیم. بنابراین هنگامی که قدم در مسیر پیشرفت و رسیدن به هدفی خاص می‌گذارید، بهتر است در مورد زوایای پنهان و هزینه‌های نادیدنی موفقیت در آن مسیر فکر کنید و از خود بپرسید که آیا حاضرید هزینه‌های پنهان آن را بپردازید؟ هیچ راه درست یا نادرستی برای نزدیک شدن به هزینه‌های پنهان موفقیت وجود ندارد، فقط باید بدانید که مایلید چه قیمتی بپردازید و چه قیمتی را نمی‌خواهید بپردازید .

اکثر مواقع اندیشیدن به هزینه‌های پنهان یک موفقیت، ما را به ترک آن مسیر تشویق می‌کند، اما جای نگرانی نیست، زیرا گاهی اوقات، ترک یک مسیر می تواند ما را برای موفقیت در مسیر دیگری آماده کند. باید به این اصل آگاه باشیم که موفقیت یک حالت ایستا و منزوی نیست بلکه پیوستگی در حال تکامل چند وجهی و پیچیده ای از مسائل هویتی عمیق وجودی ، پویایی بین فردی، و بازنگری مداوم و مذاکره مجدد بین «به اندازه کافی» و «بیشتر» است. به همین دلیل است که هر یک از ما باید تصمیم بگیریم که واقعاً می خواهیم به چه موفقیتی برسیم.

روزنامه صبح ساحل