دیالکتیک تنهایی


نویسنده: محیا تکنده

اکتاویو پاز نویسنده، منتقد و شاعر مکزیکی است که در سال 1952 کتابی در ارتباط با سرشت و فرهنگ مردم مکزیک به چاپ رساند.
 
او در این کتاب سعی کرد نقاب‌های کشورش را کنار به بزند و واقعیت چهره‌ی آن را به مردم نشان دهد. اما دیری نگذشت که این اثر او وجه‌ای جهانی پیدا کرد و به یک واکاوی ژرف و مهم در ارتباط با وضع بشر معاصر به طور فراگیر و فارغ از ملیت تبدیل شد. این کتاب با نام «هزارتوی تنهایی» در کشورهای مختلف از جمله ایران به چاپ رسیده و مورد استقبال واقع شده است. پاز کتابش را در نُه فصل به رشته‌ی تحریر در آورده و به مسائلی مانند استعمار، استقلال، انقلاب، تنهایی و دیگر مسائل می‌پردازد. بعدها در ایران کتاب کوچکی به نام «دیالکتیک تنهایی» که در واقع فصل آخر این کتاب است، به کوشش خشایار دیهیمی به چاپ رسید. در کتاب دیالکتیک تنهایی ما، وضعیت انسانی را مقابل خود می‌بینیم که در عصر سرمایه‌داری به غار انزوا پناه برده و روز به روز ایزوله‌تر و تنهاتر می‌شود. اکتاویو پاز در این باره می‌نویسد:« تنهایی ژرف‌ترین واقعیت وضعیت انسان است. انسان موجودی است که می‌داند تنهاست و تنها موجودی است که در جستجوری دیگری است». او معتقد است تنهایی حقیقت بشر است، حقیقتی که یک وضعیت اسف‌بار و ویران‌کننده نیست، بلکه پیش زمینه‌ای برای آماده کردن انسان برای دستیابی به «عشق» محسوب می‌شود. او در این اثر توضیح می‌دهد که تنها عشق حقیقی است که یارای مقابله با انزوای انسان عصر امروز را دارد. 
اما کدام عشق؟
عشقی که امروزه در روز عشاق با هدیه‌های گران قیمت از این دست به آن دست می‌شود؟
عشقی که در هسته‌ خانواده و ازدواج تجلی پیدا می‌کند؟
 یا عشقی که همه‌روزه از طریق رسانه‌های مختلف به اذهان مردم تزریق می‌شود؟ 
از نظر اکتاویو پاز این‌ها هیچ‌کدام عشق نیستند، تنها راه‌هایی برای رسیدن به اهداف دیگری هستند، اهدافی مانند سود بیشتر، تجدید قوانین جامعه، فروش کالا، کالایی کردن انسان و غیره. نویسنده می‌گوید:«در دنیای ما، عشق در حقیقت تجربه‌ای دست‌نیافتنی است. همه‌چیز در تقابل با عشق است: اصول اخلاقی، طبقات، قوانین، نژادها و خود عشاق». در واقع خالق این اثر سعی می‌کند پرده‌ی بدیهی انگاری را درباره‌ی عشق و تنهایی از دیدگان خواننده کنار بزند و مفهوم عشق را برایش باز تعریف کند. او خطاب به کسانی که عشق را طبیعت و سرشت انسان می‌دانند، می‌گوید:«عشق امری طبیعی نیست. عشق امری است انسانی، انسانی‌ترین خصلت در میان خصایل بشری».  او با ذهن مخاطب کاری می‌کند که از خودش بپرسد آیا عشق در جهان نئولیبرال امروز ما امکان‌پذیر است؟ 

 

روزنامه صبح ساحل

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها