امروز می خوام مردم رو تشویق کنم به بچه دار نشدن بلکه نشر بشر ور بیفته کلاً خلاص بشیم. یعنی دلم می خواد اون قدر بچه دار نش که که آدمی زاد وجود نداشته باشه روی کره ی خاکی برم اون بالاها بگم ما اینیم!
شب هنگام رفتم سراغ زن و شوهره. مَرده پای فوتبال، روی کاناپه ولو شده بود. البته حق هم داشت. بازی بارسلون بود. مسی هم داشت کولاک می کرد. هر چند چون رونالدو کلاً بیشتر شیطونی می کنه بازیکن مورد علاقه ی منه اما مسی رسماً داشت جادو می کرد. از مسی خیلی خوشم نمی آد. همه ش سرش به کار خودشه.
فوتبالیست نیست بیشتر شبیه کارمندِ عالی رتبه ی تاریخ فوتبال جهانه! ول کنم این حرفا رو. مَرده با هر دریبل مسی یه نیم سانت به خودش تکون می داد. دیدم از این اساساً بیشتر از همین میزان تکون نمی شه انتظاری داشت و همین و بس یعنی اصولاً به تکون تکون هم نمیرسید. رفتم سراغ زنه. با سر، تا حوالیِ چونه فرو رفته بود توی گوشیش. چنان مستغرق در مستحیل بود که به نظر میرسید شوهر واقعیش «فیلتر شکن» باشه نه اون آقایی که داشت فوتبال میدید.
این اگه قرار بود باردار بشه هم باید از طریق همین گوشی می شد. سرک کشیدم به گوشیش دیدم اتفاقاً یکی از دوستاش ازش درباره ی حاملگی پرسیده. براش تایپ کرد بذار سرچ کنم. بعد رفت گوگل زد، دوران شیر داری و باردهی! نمیدونم جوابش چی اومد. اما دیگه ترجیح دادم وقتم رو بیشتر تلف نکنم. اون طرف بارسلون یک، هیچ جلو افتاد. این طرف هم
حاملگی داشت به شکل اینترنتی رفع و رجوع میشد، منم اعلام بی طرفی کردم!
ابراهیم رها
روزنامه صبح ساحل