30

آبان

1403


اقتصادی

23 خرداد 1394 09:51 0 کامنت

صبح ساحل، اقتصادی - استاد داوود جمالي از اساتيد برجسته علم مديريت  کشور است که در مقطع دکترا ي DBA  در سازمان مديريت صنعتي هرمزگان به تدريس  مشغولند و  بيشترين مشاوره و تحقيق وتدريس را در حوزه مديريت پروژه  داشته اند  به بهانه حضور ايشان در استان  برآن شديم تا از تجربيات با ارزش  ايشان استفاده نموده که گفتگوي ذيل حاصل آنست و تقديمتان مي گردد:

در ابتدا خود رامعرفي کنيد؟

داوود جمالي داراي  مدرک  کارشناسي مهندسي صنايع ، کارشناسي ارشد مهندسي صنايع  و مدرک دکتري پروژه و ساخت از دانشگاه تربيت مدرس،  از سال 77 با مجموعه صنعت برق وارد بازار کار شدم  دراين صنعت در زمينه برنامه ريزي وکنترل پروژه  فعاليت مي کردم . پروژه هاي زيادي را برنامه ريزي وکنترل پروژه کردم  .  تجارب اجرايي من در بحث برنامه ريزي وکنترل پروژه  در سازمانهاي پروژه محور بود . از سال89 تا  93 معاون برنامه ريزي شرکت  بين المللي سانير بودم که صادرات خدمات فني ومهندسي  را برعهده دارد و از شرکتهاي پيشرو در زمينه  برق وانرژي است ، گواهينامه مديريت پروژه آمريکا را سال 2011 گرفتم  و درس در دانشگاههاي مختلف دانشگاه آزاد کرج ، دانشگاه آزاد تهران جنوب ، دانشگاه شهيد بهشتي ، دانشگاه  تربيت مدرس وهمچنين از سال 92 درسازمان مديريت صنعتي مشغول به تدريس هستم . در بيش از100 سازمان پروژه محور تدريس  مباحث مديريت پروژه داشته ام  که عمدتا استانداردهاي  مديريت پروژه بوده است.

مديريت پروژه چيست و چگونه اين رشته پديد آمد ؟

ابزارها وهنر وتکنيک هايي که ما در پروژه هايمان به کار مي گيريم تا پروژه با حداقل زمان انحراف از برنامه زمانبندي ، بودجه مصوب وکيفيت برنامه ريزي شده  به اجرا برسد .  بحث مديريت پروژه يک رشته بين رشته‌اي است که نيازمند يک سطح تخصصي در رشته‌هاي فني خصوصاً در پروژه‌هاي زيرساختي و صنعتي است . بعبارتي پلي است بين رشته‌هايي مثل مکانيک و برق ومهندسي صنايع و مديريت  . رشته اي است که مورد نياز سازمان‌ها بوده و در دانشکده‌هاي مهندسي و مديريت جزء رشته هاي پر طرفدار است . کشور ما هم که جز کشورهاي در حال رشد وتوسعه است و برنامه‌هاي توسعه سنگيني دارد ، مسلم است که بخش زيادي از منابع مالي اين کشور صرف پروژه‌ها مي‌شود .  اما عدم به‌کارگيري صحيح و علمي و به روز تکنيک‌ها ي مديريت پروژه باعث شده که ما در موفقيت پروژه هايمان بعضا دچار برخي کاستي‌ها تحت عناويني چون تاخيردر برنامه زمان‌بندي ،افزايش هزينه‌هاي واقعي نسبت به بودجه ها و بعضاً کيفيت پايين برخي از پروژه‌ها باشيم . بنابراين بهره گيري از اين دانش و فن  مديريت پروژه به شدت در کشورهايي که در حال توسعه هستند و حجم پروژه‌هاي زيادي را چه در بخش‌هاي دولتي و خصوصي دارند به شدت احساس مي‌شود .  خوشبختانه درايران از سال 80 جوانه هاي اين رشته زده شد و مدرسين دانشگاهي در اين حوزه همت گماردند و انجمن  مديريت پروژه ايران را که شاخه‌اي از IPMA اروپاست تأسيس کردند و بنده هم افتخار همکاري با دوستان را داشته ام . اين انجمن نقش بسزايي در معرفي و توسعه اين رشته در ايران داشته است .  مضافا براين مؤسسات آموزشي و دانشگاه‌ها هم بنابرنيازي که در صنعت احساس مي‌کردند براي اين رشته اهميت قائل شدند و تورهاي متنوعي را برگزار کردند و الحمدالله ما شاهد بحث مديريت پروژه در سازمان‌هاي پروژه محور هستيم .  ما فراگيري دانش،مديريت ها وابزارها و راهکارهاي برتر اين رشته را در سازمان‌ها مي‌بينيم که به شدت پيگيري مي‌شود عليرغم اينکه نسبت به سال‌هاي گذشته ما در مورد مديريت پروژه ارتقاي سطح کيفي و کمي داشتيم ولي هنوز سازمان‌هاي ما نسبت به سازمان‌هاي پروژه محور روز دنيا فاصله دارند . ان‌شاءالله آموزش و تقسيم  تجارب و توسعه  دوره‌هاي آموزشي علمي و عملي  منجر به راندمان بهتر عملکرد پروژه‌هاي ما ن بشود.

ارکان مديريت پروژه چيست وجايگاه اين بحث درکشورمان چگونه است ؟

ازآنجايي‌که سه رکن هر پروژه کارفرما ، پيمانکار و طراح است . در اين سه رکن ما بايد توانمندي و شايستگي مديريت پروژه را توسعه دهيم . اما چون مغز متفکر هر پروژه‌اي کارفرما است وکارفرما است که بايد تصميمات استراتژيک يک پروژه را بگيرد لذا بايد به مباحث روز مديريت پروژه و مباحث نوين و تکنيک‌ها وابزار ودانش مديريت پروژه از شايستگي بالاتري برخوردار باشد . چرا که نقش و مسئوليتي که برعهده گرفته مي‌طلبد که نسبت به ساير ارکان درسطح بالاتري از دانش و مهارت‌هاي مديريت پروژه قرار ‌بگيرد.  ما در پروژه‌هاي مان بعضا کارفرماهايي داريم که ازسطح دانش و تجربه بالايي برخوردار هستند و در بعضي از موارد متاسفانه شاهد هستيم که کارفرماهايمان نسبت به اين مباحث عقب هستند . يک اصل در دنيا داريم که مي‌گويد پيمانکار به اندازه سواد کارفرما به او خدمت يا محصول مي‌فروشد . ازآنجايي‌که تصميم‌گير اصلي کارفرما است و منابع مالي  را اوتامين ميکند بايد از سطح دانش و مهارت مديريت پروژه در سطح بالاتري از دو رکن ديگر قرار بگيرد . بدنه کارفرمايي ما اصولاً در کشور بيشتر بدنه دولتي بوده و محدوديت هاي دولتي و موانع  در کنار فرصت‌ها  باعث شده که زياد اقتصادي فکر نکنيم . در سازمان‌هاي دولتي به هر حال بايد پروژه‌ها را کارا و اقتصادي به انجام برسانيم . زماني که پروژه به جاي اينکه طي 4سال انجام شود 6سال  طول مي کشد . اين پروژه توجيه اقتصاديش را ممکن است از دست بدهد .  در بخش دولتي به شدت احساس مي‌شود که اين بحث جاي توسعه و رشد دارد عليرغم اينکه در بدنه هاي بخش دولتي  ،در بخش کارفرمايي آموزش‌هاي گسترده‌اي در اين زمينه ارائه شده هنوز سازمان‌هاي دولتي نتوانسته اند از اين مبحث در جهت افزايش عملکرد و کارآيي خودشان در پروژه‌ها استفاده کنند. بخش خصوصي ما هم بعضا گرفتاريهاي زيادي دارد که طي سال‌هاي اخير با آن مواجه بوده فرصت پيدا نکرده که توسعه بدهد .  در جاهايي مثل  نفت  پيمانکاران نيروگاهي شايستگي‌ها و توانمندي‌هاي خوبي دارند ولي در سايربخشها جاي کار دارد . ضرورت آموزش مديران ارشد بخش کارفرمايي براي مديريت پروژه وجود دارد . مديران سعي کنند خودشان در اين دوره‌ها به روز شوند و درسازمانشان هم حمايت بکنند تا اين موضوع توسعه و گسترش پيدا کند.

علاقه مديران استان را در اين مبحث چگونه ديده ايد ؟

خوشبختانه طي دوره‌اي که من افتخار داشتم در سازمان مديريت صنعتي هرمزگان حضورداشته باشم مديران علاقه‌مند به مديريت پروژه را زياد  ديدم .  بالاخص بخش صنعت و اجرا  و اين نويد بخش است . در اين استان بخش مديريت پروژه مي تواند خودش را ارتقا بدهد و با توجه به اينکه حجم پروژه‌ها در اين استان زياد است مي‌طلبد که مديران خودشان را ارتقا مستمر و پيوسته بدهند.

توصيه هاي پاياني به مديران استان؟

در سازمان‌هاي پروژه محور زماني که قرار است يک مديريت پروژه به کار گرفته شود اول بايد توسعه مديريت پروژه در استراتژي‌ها سازمان آورده شود و همه به آن پايبند باشند . بنابراين در يک بخش از استراتژي هاي يک سازمان کارفرمايي يا پيمانکار ي بايد اين استراتژي پر رنگ شود وهمچنين در سازمانهايمان فرايندهاي کليدي که مرتبط با بحث مديريت پروژه هستند  بازبيني و باز طراحي کنيم شايد که روش‌هاي سنتي براي کنترل زمان پروژه‌هايي که سطح پيچيدگي بالايي دارند با ابزارهاي قديمي نتوان برنامه‌ريزي و کنترل کرد . همينطور مديريت هزينه ومديريت ريسک.

ما مديريت پروژه را در سازمان‌هاي مان به صورت کاريکاتوري داريم  استفاده مي‌کنيم يعني زمان را کنترل مي‌کنيم و هزينه هم کنترل مي‌کنيم وازطرف ديگر ميبينيد که ريسک پروژه کنترل ومديريت نمي شود .  اعتقاد براين هست که سازمان‌هاي ما بايد فرآيندهايشان را متناسب با دانش و مباحث روز مديريت پروژه  طراحي کنند .  با فرآيند بهبود مستمر کنترل داشته باشيم .  بايد منابع سازماني و کساني که در تيم پروژه هستند توسعه پيدا کنند دوره‌هاي آموزشي پيوسته داشته باشند . در مرحله آخر هم ابزارها و نرم‌افزارهاي مرتبط به کار گرفته شود.علی اصغر خلیلی

دیدگاه ها (0)
img