امروزه افراد ترجیح میدهند یا ناچارند، برای شروع یک رابطهی عاطفی و پیدا کردن نیمهی گمشدهی خود به سوشیال مدیاها و فضای مجازی متکی باشند. شاید تجربهی عشق و روابط رومانتیک در اینترنت در ابتدا راحتتر و حتی لذتبخشتر به نظر برسد، اما با گذشت زمان، افراد بیشتر و بیشتر احساس ناامیدی، ملال و استیصال خواهند داشت.
سوشیال مدیا به ما اجازه میدهد تا در فضایی مجزا، روابطی را تجربه کنیم که بدنمند نیستند. به عبارتی، جنبههای ضعیف، بیکفایت و نخواستنی زیستی و بدنی خود را که تا کنون برای تعاملات اجتماعی ما دست و پاگیر و عامل بازدارنده به حساب میآمدند، به کمک اینترنت کنار زده و جنبهی متنی و کلامی جدیدی از خود به نمایش میگذاریم.
سوشیال مدیا به ما فرصتی به نام "پروفایل" ارائه میکند که در آن از بخش زیادی از آزمونهای روانشناختی، بیان خود در کلمه، شخصیتشناسی و اشاره به علایق و ضعفها و قوتها میگذریم تا نسخهی جدیدی از کیستی خود به دیگران نشان بدهیم. در این فضا باید به شکل موثری بر هیجانات خود آگاه بوده، شناخت قابل بیانی از خود داشته و بتوانیم دیگران را در چند کلمه به خود جذب کنیم، تا بتوانیم در بازار رقابتی آن خود را بالا بکشیم. در واقع بازار سایتهای دوستیابی و سوشیال مدیا توانسته به یکی از پرسودترین تجارتهای قرن تبدیل شود، چرا که ما را در رقابتی آزاد با دیگران قرار میدهد، رقابتی که همیشه سمت مصرفیترین کاربر خود را خواهد گرفت و کسی در ان به چشم میآید که بیشتر از این فضا استفاده کند، بیشتر پول داشته باشد و بیشتر بتواند خود را به نمایش عرصهی عمومی بگذارد.
در اینترنت، برعکس روابط سنتی رمانتیک که کشش و جذب شدن مقدم بر شناخت بود، باید ابتدا با مطالعه و بازدید از پروفایل دیگری، از او شناخت پیدا کرده و بعد تصمیم بگیریم که جذب او میشویم یا خیر. با دریافت اطلاعات متنی از طرف مقابل، شروع میکنیم به بازنمایی ذهنی و ساخت یک ایدهآل از کسی که در حال مطالعهی پروفایلش هستیم و اگر با معیارها و ایدهآلهای ما منطبق باشد، زمان بیشتری را صرف تعامل مجازی با او کرده، بیشتر و بیشتر به آنچه "دوست داریم" از او ببینیم پر و بال میدهیم و در نهایت تصمیم میگیریم که این ارتباط مجازی را به عرصهی عینی زندگی دعوت کنیم.
اروین گافمن جامعه شناس آمریکایی، معتقد است که ما در عرصهی ارتباطات عینی به ناچار دو نوع اطلاعات را رد و بدل میکنیم، اول اطلاعاتی که میخواهیم منتقل کنیم و دوم اطلاعاتی که از زیر دستمان در میرود و ناآگاهانه آنها را با طرف مقابل به اشتراک میگذاریم. برعکس تصورات ما، نوع دوم ارتباطات تاثیر عمیقتری بر طرف مقابل دارد. به همین خاطر تمام بتی که در سوشیال مدیا از خود یا دیگری ساخته و پرداخته بودیم، در نگاه اول برای هر دو طرف فرو میریزد و به احتمال خیلی زیادی هر دو به این نتیجه میرسند که طرف مقابلشان اصلا شبیه پروفایل یا حرفهایش نبود. ممکن است زمان بسیاری برای ارائهی یک تصویر مهربان و خونگرم از خود صرف کرده باشیم و در نهایت در یک سلام و احوالپرسی ساده، از طریق لحن و زبان بدن تصویری کاملا متفاوت از خود شکل بدهیم. هنگامی که افراد در اولین برخورد عینی بعد از آشنایی در سوشیال مدیا، با دیدن واقعیت طرف مقابل سرخورده و ناامید میشوند و از او فاصله میگیرند، اقتصاد وفور اینترنت، گزینههای آماده، بهتر و بیشتری در اختیارشان قرار میدهند و بسیار ناخوداگاه، افراد از فردی به فرد دیگر و از رابطهی مجازی به رابطهی دیگر میپرند و هر روز ناامیدی و استیصال بیشتری در یافتن عشق پیدا میکنند. در واقع سوشیال مدیا ما را به سمت کالاشدگی و مصرف ارتباط سوق میدهد و این مفهوم معنایی جز ملال و کسالت ندارد. این یادداشت توصیه نمیکند که کسی از روابط مجازی خود فاصله بگیرد، تنها توصیهی آن مواجهه با امور و رخدادهای فعلی، با دیدی باز و غیرخطی است.
\r\n
مهیا تکنده روانشناس بالینی
\r\n