29

آبان

1403


اجتماعی

13 خرداد 1403 07:41 0 کامنت
محبت افراطی و به نوعی نازپروری یکی از سبک‌های تربیتی در میان برخی از خانواده‌هاست که نتیجه این  رفتارها در بزرگسالی موجب ایجاد بحران های گوناگونی می شود . محبت افراطی مسئولیت‌پذیری فرزندان را ضعیف  می‌کند و رابطه بین گروه همسالان را تا حدی زیادی مختل می کند.باید بدانید کودکان تشنه محبت هستند و مهمترین منبع آرامش و محبت برای آنان پدران و مادران هستند اما همیشه باید مرز بین محبت و توجه افراطی را رعایت کرد تا تعادل در برقرار رابطه‌های والد  فرزندی به شکل موثری شکل گیرد. برخی اوقات والدین با اجابت درخواست های کودکشان ناخواسته در مسیر تربیت غلط و محبت افراطی قرار می گیرند که نتیجه آن تربیت فرزندانی به اصطلاح لوس است.   
برای این گروه کودکان سرپیچی والدین از دستوراتشان معنایی ندارد و می بایست تمامی امکانات و خواسته هایشان از جانب اطرافیان تامین شود. گاهی این رفتارها والدین را به ستوه می آورد و از اینکه توان مقابله با فرزند خود را ندارند دچار پریشانی و اضطراب می شوند. پس بهتر است در همان ابتدا با انجام روش های تربیتی  موثر از وقوع چنین مسائلی جلوگیری کرد. بسیاری از والدین فکر میکنند با محبت بیش از حد پدر و مادر نمونه ای هستند اما این سبک تربیتی سهل گیرانه کودک را در برابر  درخواست های خرد و کلان متفاوت جری تر می کند. به عنوان مثال بسیاری از کودکان انتخاب های ناسالمی در تعیین وعده های غذایی خود دارند . استفاده از فست فودها و تنقلات عادات غذایی ناسالمی است که اثر منفی بر سلامت کودک می گذارد . والدینی که خواسته های فرزندشان را بر سلامتی آنها مقدم می دانند، ظلم بزرگی به کودکان می کنند.  فرزندان نازپرورده به دلیل دریافت محبت های بی حد و اندازه والدین به طور معمول خودمحور و مطالبه گر می شوند و اگر  در موقعیتی قرار گیرند که شخص دیگری بر آنها برتری داشته باشد اوضاع را پریشان می  بینند.از لحاظ رفتاری عصبی و پرخاشگر می شوند و توان مقابله با محیط اطراف خود را ندارن. چون هیچگاه سازگاری و سازش را در زندگی یاد نگرفته اند. بنابراین کودک با این طرز فکر بزرگ می شود که همه ی آدم ها باید مثل پدر و مادرش، با او رفتار کنند. این کودکان پس از حضور در جامعه و رسیدن به سن بزرگسالی، می فهمند که قرار نیست همه چیز مانند گذشته، مطابق میل و خواسته ی آنها باشد.
به این ترتیب از زندگی ناراضی خواهند بود و احساس خوشبختی نمی کنند.این کودکان قادر به حل مشکلات خود نیستند بنابراین به جای پیدا کردن راه حل، انرژی خود را صرف سرزنش کردن دیگران می کنند. آموزش و رعایت  قانون می بایست به صورت مثبت در ذهن کودک نهادینه شود  و با  روشهای مناسب، ذهنیتی شیرین از قوانین و مقررات در کودکان ایجاد شود. مهربانی همراه با قاطعیت، الگوی اساسی در تربیت فرزند و جلوگیری از روش های نادرست تربیتی است. بهتر است یادگیری قوانین از سن 2 سالگی آغاز شود. قوانین به ظاهر ساده ای مانند زمان خواب و بیداری،قانون مسواک زدن و سرپیچی نکردن، غذا خوردن به موقع و ... . کودک باید بیاموزد که برای هر خواسته خود باید امتیاز لازم را کسب کند. می توانید کودک را تشویق به انجام کارهای موردنظرتان کنید.  پاداش های کوچک و یا حتی برچسب هایی مانند ستاره تا رسیدن به حد نصاب امتیازهای مثبت رفتاری برای آنها در نظر بگیرد.  به مرور قوانین بپردازید. تکرار و تمرین عادات روزمره  را در ذهن آنها جای می دهد و به عادات رفتاری خوب و شایسته تبدیل می کند.می توانید در صورت رعایت نکردن قوانین تنبیه معقول و مناسبی مانند محروم کردن از تماشای تلویزیون و یا حذف بازی مورد علاقه  برای ساعاتی در نظر بگیرید.
روزنامه صبح ساحل
دیدگاه ها (0)
img