07

آذر

1403


07 آذر 1403 09:10 0 کامنت

محنت من جمله از عشق است و رنج از آگهی
باده‌ای در ده که عقلم هست و آگاهم دگر
(اوحدی)
من: مدیر مسئول یک نشریه مستقل محلی.
محنت من: دغدغه‌ی من.
عشق: علاقه به انتشار.
آگهی: دو معنی دارد: الف) آگهی تبلیغاتی.
ب) اطلاع رسانی.
باده‌ای در ده: آگهی بده، خبر دست اول بده.
عقلم هست: در جواب کسانی است که می‌گویند:« مگر عقل نداری که روزنامه منتشر می‌کنی؟»
آگاهم دگر: اگر هزینه تأمین شود عقلم سر جایش می‌آید.
مفهوم کلی: برای این بیت دو مفهوم ذکر کرده‌اند:
۱- از زبان مدیر مسئول یا صاحب امتیاز یک نشریه‌ی محلی است که انتشار گاه به گاه آن به احترام وجود آگهی است. هر موقع که آگهی به میزان لازم جمع شد عقلش به او حکم می‌کند که دست به کار انتشار شود و مطالب را از پوشه‌ها بیرون کشد.
۲- این مفهوم بار سیاسی دارد. در این دیدگاه آگهی به معنی اطلاع رسانی است که این کار هزینه سنگین‌تری دارد و باید باده‌ی بی‌عقلی نوشید.
* نظر نگارنده: این بیت را باید از دید اقتصادی - مالی تفسیر کرد. شاعران و مدیران دیگر نیز از کمبود آگهی نان و آبدار و مرکب و کاغذدار ! نالیده‌اند. شاید منظور سعدی از این بیت معروفش وضعیت همین نشریات بوده که می‌گوید:
« بر احوال آن کس بباید گریست
که دخلش بود نوزده خرج بیست»
برای استحکام این برهان یک بیت هم از «خواجوی کرمانی» می‌آوریم که به همکارش گفته اگر من هم به اندازه ی تو آگهی داشتم همیشه نشریه‌ام را منتشر می‌کردم:
«از چشم مست تو آنها که آگهی دارند
مدام معتکف آستان خمارند»
«بچه مرند»

تگ ها:

دیدگاه ها (0)
img