12

فروردین

1404


فرهنگی و هنری

04 اسفند 1403 21:26 0 کامنت

آدم خواب هم می‌بیند، خواب رئیس روسا را ببیند. می‌فرمایید چرا؟ چرا ندارد! ملاحظه بفرمایید:
- ممکن است خودتان را معرفی کنید.
- بنده احتیاج به معرفی ندارم!
- چه طور؟!
- زیرا اوضاع جوی و گردش کواکب معرّف من است!
- جنابعالی ستاره شناس نیستید؟
- دارید نزدیک می‌شوید.
- غیب گو چطور؟
- غیب گویی هم می‌کنیم!
- ممکن است یک راهنمایی بفرمایید.
- لطفاً یک نگاهی به آسمان بیندازید.
- انداختم!
- هوا را چگونه می‌بینید؟
- آفتابی!
- ولی من می‌گویم کمی تا قسمت ابری است!
- شما رئیس سازمان هواشناسی نیستید؟
- کمی تا قسمتی!
- حالا چرا کمی تا قسمتی!
- آدم وقتی می‌بیند هر چه این سازمان پیش بینی می‌کند، یک چیز دیگر در می‌آید، ترجیح می‌دهد این طوری رئیس‌اش باشد!
- ببخشید، چرا دست‌تان را از پنجره بیرون برده‌اید؟
- می‌خواهم ببینم باران می‌آید یا نه!
- که چی بشود؟
- که اعلام کنم هوا آفتابی است!
- پس می‌توانیم برای گردش به بیرون شهر برویم!
- البته، اما چتر فراموش نشود!
- چتر برای چی؟
- برای این که اگر باران آمد، شرمنده نشویم!
از خوشحالی آمدن باران، از خواب پریدم و با تعجب دیدم هوا کاملاً آفتابی است! ولی رادیو وضع هوا را بارانی اعلام می‌کند! لحاف را روی سرم کشیدم و دوباره خوابیدم!
«حکیم باشی»
 

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

معدومی ۵۴۰ کیلو گرم مواد غذایی تاریخ گذشته در شهرستان جاسک