02

آذر

1403


اجتماعی

17 مرداد 1397 11:33 0 کامنت

صبح ساحل ، اجتماعی - لحظاتی وجود دارد که من همچون تشنه‌ای که خواهان آب خنک است، مرگ را آرزو می‌کنم. حتی یکبار هم آن را آزمایش کردم.

با تپانچه پدرم.

تازه از جنگ برگشته بودم.

تپانچه را به شقیقه‌ام گذاشتم، ماشه را کشیدم.

بنگ. اسلحه خالی بود.»

«من از نه سالگی با درد و مرگ دست و پنجه نرم کرده‌ام. در ویتنام، در لبنان، مکزیک، بولیوی یا هر جای دیگر.

اما از سال ۱۹۹۲ که زیر تیغ جراحی برای بهبود سرطان سینه قرار گرفته‌ام هر روز می‌میرم.»

این ها بخشی از گفته های  اوریانا فالاچی ست، نه تنها روزنامه نگاران بلکه همه کتاب خوانان او را به واسطه کتاب های تاثیرگذارش می شناسند، زندگی، جنگ و دیگر هیچ، گزارشی از سفر اوریانا فالاچی به ویتنام و مکزیک در خلال جنگ است. او در طول عمر خود جوایز جهانی برای روزنامه‌نگاری و نویسندگی و اقدامات فرهنگی و بشردوستانه کسب کرد.

علاوه بر این موفق به دریافت جایره آنی تیلور شده است. این جایزه به پاس شجاعت‌های قهرمانانه و فعالیت‌های آزادیخواهانه به او اعطا شده است. چیزی که او را از سایر روزنامه‌نگاران متفاوت می‌سازد، اشتیاق و سرسپردگی بسیار زیاد در انجام کارش می‌باشد. فالاچی اطلاعات زیادی از مصاحبات خود در اختیار خواننده قرار می‌دهد، علاوه بر پرسش و پاسخ‌ها، او آنچه می‌بیند، می‌شنود و احساس می‌کند را برای خواننده بازگو می‌کند و موقعیت واقعی را به زیبایی بازسازی می‌کند.

مطالبی که برای روزنامه‌ها نوشته‌ام... ربطی به نوشته‌های دیگرم ندارد چون داستان این نوشته‌ها چیز دیگری است... این اولین حق هر نویسنده دست به قلمی است که خودش انتخاب کند چه مطالبی را چاپ کند و چه مطالبی را چاپ نکند.

 اگر شما از آن دسته نویسندگانی هستید که از راه کسب مهارت نویسندگی، نوشتن برای روزنامه‌ها، نوشتن مطلب برای رساندن آن به ضرب‌العجل و نه مطلبی برای همه ادوار، امرار معاش می‌کنید دیگر کسی حق ندارد در لابه‌لای نوشته‌های ژورنالیستی شما کند و کاو کند و مطالبی را بیرون بکشد که از آن‌ها بر ضد بهترین آثار غیر ژورنالیستی‌تان استفاده کند.» 

این گفته ها هم بخشی از صحبت های ارنست همینگوی نویسنده نام آشنایی ست که سال ها روزنامه نگار بوده است، همینگویی که او را با پیرمرد و دریا و آثار تاثیرگذار دیگرش می شناسیم. 

اما در دنیای امروز فالاچی ها و همینگوی ها تغییر شکل داده اند، واضح تر بگویم، خبرنگاری به خودی خود شغل پرمخاطره ایست، همیشه قرار نیست عکاس و خبرنگار جنگ باشی تا جانت در خطر باشد، گاهی انتقاد از یک مدیر هم می تواند جان تو را به خطر بیندازد، همین می شود که هر چه بیشتر نگاه می کنیم خبرنگارانی را می بینیم که مستقل نیستند و به جایی وصل هستند، بسیاری از روزنامه ها خلاصه می شوند در تعریف و تمجید از یک مدیر، آن هم برای چندرغاز بیشتر، 

دوستی می گفت خبرنگار باید وضعیت مالی خوبی د اشته باشد تا بتواند کارش را درست انجام دهد، راست هم می گوید، امروز به همین دلایل اقتصادی ست که فاصله بسیاری ست بین آنچه که خبرنگار هست و آنچه که باید باشد، اما به راستی یک خبرنگار باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ 

از مخاطبانم پرسیدم از نظر شما یک خبرنگار چه ویژگی هایی باید داشته باشد که برخی از آن را در زیر می خوانید:

-باید شجاع باشد و حرف حق را بزند، حتی اگر به ضررش باشد، 

-واقع بین باشد، شفاف سازی کند، یک پهلو کار نکند، باج نگیرد، اهل پست و مقام نباشد، 

-باید بی طرف ترین آدم دنیا باشد، همه خط مشی دارند که این اشتباه است.

-در این اوضاع باید مشکلات مردم را پوشش دهند، هرگونه فساد و باندبازی را برملا کنند.

این ها بخشی از توقعات مردم از ماست، درست این است که ما صدای آنان که بی صداتر هستند باشیم، هرطور که می توانیم اثر مثبت خود را در جامعه بگذاریم حتی اگر جانمان به خطر بیفتد.

 هرکسی رسالتی در این جهان دارد، شاید رسالت ما خبرنگاران بهتر کردن دنیاست، به امید روزی که جهان جای بهتری برای زیستن شود. 

دیدگاه ها (0)
img