03

دی

1403


اجتماعی

04 بهمن 1391 09:11 0 کامنت

صبح ساحل، اجتماعی _ هنوز مسیر به نصفه نرسیده بود راننده تاکسی از هراس سقوط کردن به چاله های جدید کنار خیابان کوبید به پراید جلویی ! راننده تاکسی عصبانی پیاده شد

و رفت سراغ راننده پراید، بازار یکی به دو کردن داغ شد، دوروبر تاکسی پرشد از آدمهایی که هر کدام در نظر دادن دست هزار تا مامور راهنمایی و رانندگی را از پشت بسته بودند ،صدای ممتد بوق خودروهای عقبی همه را کلافه کرده بود، تاکسی 3 نفر مسافر داشت. هر 3 نفر پیاده شدیم. شاید تاکسی دیگری بیاید و از این فضای معرکه گیری خلاص شویم. راننده تاکسی تصادفی برگشت و گفت: آقایان، خانوما، کجا؟ الان مامور میاد می ریم دیگه...چند لحظه تحمل کنید کار تمومه...نیم ساعت گذشته بود، نه از مامور  خبری بود و نه از صلح و صفای دو راننده ! هر رو طرف، موبایل به دست شماره می گرفتند اما چیزی از علافی ما کم نمی شد، نیم ساعت که یک ساعت شد راننده بیچاره بی خیال از سپر درب و داغون گفت :شرمنده ، سوار بشید بریم، ...تاکسی حرکت کرد، خودروی جلویی هم گاز داد و رفت، راننده دست کرد تو داشبورت و 2تا قرص سردرد بی آب و غذایه  نفس قورت داد و عصبانی زیر لب تا پیاده شدن ماغرولند کرد...

دیدگاه ها (0)
img