30

آذر

1403


اجتماعی

18 بهمن 1391 09:24 0 کامنت

صبح ساحل، اجتماعی _...... آمدم در جبهه حق، علیه باطل بجنگم و جانم را فدای اسلام و قرآن و رهبر م کنم، چون ر هبرم فرمان داده و اطاعت کردم. به خدا اگر آمدم در میدا ن جنگ، کورکورا نه نیامدم. راهم را شنا ختم رهبرم ، دین و قرآن را شنا ختم و آمدم تا ما نند حسین، جان قربان اسلام کنم. اگر چه ندارم چنین لیاقتی. ای کاش دهها جان داشتم که فدای رهبرم کنم. درود بر مادر مهر بانم. سلا م بر تو ای مادر دل سو خته و مهر با نم، سلا م برتو ی مادری که هم پدر بودی برایم و هم مادر. خیلی زحمت کشیدی اما نتوا نستم زحما تت را جبرا ن کنم حلالم کن اگر من کشته شد م گریه مکن و اگر گر یه میکنی برای پسر ز هرا گر یه کن.

اگر در کربلا آمدی، بگو فرزندم خیلی دلش میخواست قبر تو را زیارت کند .مادرم خیلی دلم می خواست خد مت کنم برای تو، من هر و قت به فکر زحمات شما می افتم خجالت و شر مند گی می کشم .مادر! فر زندانم را خوب تربیت کن، انها را به مدر سه بفرست و قرآ ن یادشان بدهید. به جای من حسن و قا سم را نوازش کن ، بگو پدر تان در جنگ اسلام و کفرکشته شد. مادر م، و قتی جنازه ام را آوردند بگذارید حسن و قا سم صور تم را بینند و اگر مفقود شدم بگو پدر تان کشته شده و راه اسلا م و قران را درست یادشان بدهید. مادر! شبهای جمعه سرقبرم بیا ولی گریه مکن، مرا یا در شهر ک، یا در مسجد امام زمان پاکوه دفن کنید . شبهای جمعه و قتی که می آیی حمد وسور ه بخوان وحسن و قاسم را نیز با خودت بیاور . وصیتم به برادرم محمدجلالی. برادر جان، مرا حلال کن اگر کشته شدم راه مرا ادامه بده برادر از انقلاب و اسلام و روحا نیت جدا نبا شید .برادر ، حسن و قاسم را خوب نگهداری کن، مدر سه شان بفرست قرآن یادشان بده ونگذارید بی سرپر ست باشند پدری کن برایشان و صیتم به همسر م ،همسر عزیزم، من با تو بدی کردم، امید وار م که مرا حلال کنی. ممکن است من همسر خوبی برای تو نبودم چون من بیشتر از خانه دور بودم و تو درخانه ر نجها دیدی و ز حمتها کشیدی. همسرم! حسن و قاسم را خوب تر بیت کن. با تندی با انها حرف نزن شاید دل شکسته شوند. بگو بابایتان در جبهه حق علیه باطل کشته یا شهید شد تا جنگیدن یاد بگیر ند ودر عوض من حسن و قاسم را روبوسی کن و اگر مسجد شهر ک را سا ختند 2000تو مان کمک کنید و 12روز  روزه قضا دارم انها را به جا آورید و اگر کسی از من چیزی خواست بدهید. از مردم  بجگان می خواهم که اگر در مقا بل کسی کو چکتر ین خلافی کرده ام مرا ببخشند، برادر کو چکم حسن جلالی، برادر درس بخوان ودر خط اسلا م حر کت کن و یاری کن اسلا م را . در اینجا یک کلمه یادم آمد، مادرم و همسرم و برادرانم، کاری کنید که فرزندانم اسلحه من را بردارند و با کفار بجنگند و وصیتم به پاسداران و این یاران و اقعی امام، از آنها می خواهم که امام عزیز را تنها نگذارید ،نگذارید د شمنا ضر به به انقلاب بزنند و هیچ گاه دلسرد نباشند و از راه حق منصرف نشوید چون د شمن دنبال چنین کاری می گر دد و این انتظار را دارم که شما در تشییع جنازه ام شر کت کنید و وقتی که خواستید من را دفن کنید و توی قبر بگذارید،  ز یارت عاشو را رابخوانید و بعد مرا در قبر بگذارید .  والسلام

 

به امیدشفاعت حسین مظلو م

 

غلا م حسین جلالی

 

خدا یا خدایا تو را به جان مهدی از نهضت خمینی محافظت بفر ما .آمین یا ر ب العالمین

 

راوی : برادر آزاده ،حاج محمد شرفی ، بندر عباس

 

دیدگاه ها (0)
img