30

آبان

1403


فرهنگی و هنری

30 مرداد 1392 08:30 0 کامنت

 صبح ساحل، فرهنگی _ در شب حسین گل‌گلاب، ناگفته‌ها و حرف‌های کم‌تر شنیده‌شده درباره‌ی تصنیف «ای ایران» و سازنده‌ی آن مطرح شد.

به گزارش ایسنا، علی دهباشی - سردبیر مجله‌ی بخارا - در شب حسین گل‌گلاب گفت: حسین گل‌گلاب گیاه‎شناسی یگانه بود که هنوز آثارش مورد مراجعه است. در زمینه‌ی شعر از شاعران خوب زمانه‌ی ما بود. از اعضای بسیار مؤثر فرهنگستان ایران بود. تصنیف‎ها و سرودهایی که ساخت، ماندگار است و بسیاری او را فقط به خاطر تصنیف مشهورش که زمزمه‎گر هر ایرانی است، می‎شناسند.

او در ادامه‌ صحبت‌هایش به روایت حسین‌ گل‌گلاب از فعالیت‌های ادبی‌اش اشاره و آن را بازگو کرد: «چیزهایی را به عنوان سرود ساخته‌ام. شعر به آن معنی که نیست. موسیقی را با کلنل علی‌نقی‌خان وزیری کار کردم. خودم، اول تار می‌زدم. در 1303 به کلاس کلنل رفتم و بعد با او همکاری می‌کردم. در آن زمان کسانی بودند که برای ساخته‌های کلنل ترانه می‌ساختند، اما من چون هم با شعر و هم با نت آشنا بودم، توانستم با کلنل مدت زیادی کار کنم. بیش‌تر سرودهای حماسی و میهنی می‌ساختم. کلنل آدم بزرگی بود، و در موسیقی ایرانی کار کرده بود. می‌خواست آن را تثبیت کند، بعد دید که کار بسیار مشکلی است. سه چهار سالی به فرنگ رفت و آن‌جا حسابی کار کرد. بعد به ایران بازگشت. به جز سرودهای حماسی چندتایی کار لیریک برای کلنل ساختم، 20 تا اپرا و چند تا تصنیف عامیانه. بعد از جنگ، انجمن کلنل تا حدی از بین رفت. ایران اشغال شد. سربازهای روسی، آمریکایی و انگلیسی به ایران آمدند. دهباشی در ادامه بازگویی خاطرات حسین‌ گل‌گلاب، به نقل از او گفت: «یک روز در 1323 از خیابان هدایت رد می‌شدم. یک سرباز آمریکایی، یک بقال ایرانی را کُتَک می‌زد. خیلی ناراحت شدم. به انجمن موسیقی خالقی رفتم و بی‌اختیار چیزی درست کردم. خالقی برای آن آهنگ ساخت. شد همان سرود معروف «ای ایران‌» که بنان آن را خواند. بیش‌تر سرودهای حماسی ساخته‌ام. یکی از آن‌ها همان سرود «آذرآبادگان» است. آن هم تحت تأثیر حمله خارجی‌ها بود.» همچنین کامران فانی به ایراد سخن درباره‌ی حسین گل گلاب به عنوان گیاه‎شناس و عضو فرهنگستان زبان پرداخت و گفت: استاد گل‌گلاب چهره‎ای با جنبه‎های بسیار گوناگون بود. جنبه‎ی هنری ایشان البته بسیار شناخته‌شده‎تر است، برای این‌که در سرودها و شعرهای ایشان منعکس است و در صدرشان هم سرود « ای ایران، ای مرز پرگهر» است. حتا همین یک اثر هم کافی بود تا نام و یاد ایشان در دل و جان ایرانیان همواره پایدار بماند. من به جنبه‎های دیگر شخصیت ایشان می‎پردازم و سعی می‎کنم برخی از خاطرات آن سال‌ها را هم نقل کنم. آن سه جنبه دیگری که روی آن تأکید دارم، یکی نقش اساسی گل‌گلاب در ترویج علم در ایران بود. یعنی ایشان با تألیف و تدریس علوم طبیعی و در صدرشان گیاه‎شناسی، سال‌ها در واقع از دبیرستان تا دانشگاه زمینه‌ی آموختن علوم جدید را به ما یاد دادند. در کنار آن آثار دیگر ایشان بود که همچنان در حوزه‌ی زبان علم بود. این پژوهشگر متذکر شد: گل گلاب همواره به یک نحو با پزشکی ایران رابطه داشته، ایشان استاد ممتاز دانشکده‌ی پزشکی تهران هم بودند. وقتی دانشگاه تهران به تاریخ 1313 تأسیس شد، ایشان که به اضافه‌ی چند نفر دیگر قبلا در حوزه‎های علوم طبیعی کار کرده بودند، یک رساله به دانشگاه دادند. دکترا گرفتند و استاد دانشگاه شدند. تا این‌که سال 1344 به اجبار بازنشسته شدند.

او تصریح کرد: یک کار مهم استاد گل گلاب که مغفول هم مانده، نقش ایشان در ساختن واژه‎های علمی به زبان فارسی است. می‎‎دانید در زمان رضا شاه که ما با تمدن مدرن به طور جدی داشتیم آشنا می‎شدیم، بسیاری از واژه‎های خارجی در کتاب‎ها به همان صورت می‎آمد. تصمیم گرفته شد فرهنگستان زبانی درست شود و معادل فارسی را برای این اصطلاح‌های خارجی و اصطلاح‌های خیلی مشکل عربی پیدا کنند. گل گلاب این کار را شروع کرده بود.در طی آن سال‎ها شاید نزدیک به هزار واژه ساخته شد. واژه‎هایی که امروز خیلی عادی است.در ادامه، علی غضنفری درباره‌ی سرود «ای ایران» سخن گفت و متذکر شد: اصولا تفاوتی بین سرود ملی و سرود پرچم وجود دارد. سرود پرچم را با متن یا بدون متن (مانند سرود پرچم اسپانیا) می‌سازند و در مواقع رسمی این سرود نواخته می‌شود و حاضران هم به احترام به آن سرزمینی که سرودش نواخته می‌شود، به پا می‌خیزند، در حالی که سرودهای ملی را مردم همه جا زمزمه می‌کنند یا می‌خوانند و حتا چندین خواننده و به سبک‌های متفاوت. سرودهای ملی دارای پیام هستند و فقط این نیست که گوش بدهیم، متاثر شویم یا شادی کنیم. هنوز پس از گذشتن حدود 70 سال، سرود قهرمان ملی کوبا یعنی «خوزه مارتی» در بین جوانان اسپانیا و کوبا رایج است. این سرود که نام آن "سوری سفید- Rosa Blanca" است، بی‌نهایت مورد علاقه مردم است. پیام سرودهای ملی را نباید فراموش کرد و فقط به این اکتفا کرد که خوب است و زیباست. این‌ها در اثر حرکت‌های تاریخی - سیاسی پدید آمده‌اند. من کاری ندارم استاد گل گلاب تحت چه شرایطی و چه اتفاقی این سرود را سروده‌اند. به قول «اشتفان سویگ» شاعر اتریشی، یک ادیب در طول تمام 24 ساعت در اندیشه است و فقط یک لحظه کافی ا‌ست او تراوش کند و اندیشه‌ و نوشته‌ و سروده‌اش را به روی کاغذ بیاورد. استاد قطعا از مسائل داخلی ایران در آن زمان رنجور بوده و به ناگه این تراوش فکری از آن‌چه که او را آزار می‌داده، تدوین می‌شود و ندا می‌دهد «دور از تو اندیشه بدان» یا«ای دشمن ار تو سنگ خاره‌ای، من آهنم». این شاعر و مترجم افزود: به سرود دیگر یعنی «مرغ سحر» که تا به حال چندین خواننده بزرگ آن را خوانده‌اند، نگاه کنیم. این‌جا هم پیام وجود دارد، «ظلم ظالم، جور صیاد» این‌ها همه برای انسان‌ها و بویژه نسل جوان، پیام حرکت است، یعنی ما نمی‌گذاریم اندیشه‌ی بد بر این سرزمین حاکم شود، چون سرزمین و دین و آیین‌های خود را دوست داریم، نمی‌گذاریم جور و ستم حاکم شود، چون انسان‌هایی آزاده هستیم. جایی بودم سرود «ای ایران» نواخته شد. برخی برپا شدند و شخصی هم اعتراض کرد. گفتم: مردم وظیفه دارند در هنگام نواختن سرود پرچم به پا خیزند، چون برای آن سرزمین احترام قائل هستند و باید هم قائل باشند. اما چه اشکالی دارد که در هنگام نواختن سرودی ملی افرادی به پاخیزند، درست مثل این که در برابر فردی در یک مجلس و برای احترام او از جای خود بلند می‌شوند. اگر کسی در هنگام نواختن سرود پرچم نایستد و در هنگام نواختن سرود ملی بایستد، این چیز دیگری‌ است و بی‌احترامی به سرود پرچم است. ولی چه اشکال دارد که هم به سرود پرچم احترام بگذارد و هم به یک سرود ملی. آن‌چه که در باب سرود «ای ایران» و «مرغ سحر» گفتم، پیام‌هایی هستند که باید همیشه به آن‌ها توجه کرد و نه فقط متاثر یا شاد شد.

همچنین مهدی فیروزان – مدیرعامل شهر کتاب - به توصیف چگونگی سرایش تصنیف و ساخت آهنگ «ای ایران» پرداخت و گفت: ترانه‌ی بلندآوازه‌ی «ای ایران» را همگان با نام خواننده‌ی آن غلامحسین بنان می‌شناسند و کسانی که با موسیقی ایرانی آشنایی بیش‌تری دارند، نام آهنگساز چیره‌دست آن روح‌الله خالقی را نیز به یاد می‌آورند. اما شاید شماری اندک از کسانی که «ای ایران» را از بر هستند، نام ترانه‌سرای آن را بدانند؛ و باز از میان آنان که حسین گل‌گلاب را به نام می‌شناسند، اندک‌اند کسانی که با زندگی و کارهای او آشنا هستند.

دیدگاه ها (0)
img