05

آذر

1403


حوادث

01 اسفند 1390 09:11 0 کامنت

صبح ساحل، حوادث _ جواد در حالی که دست راستش از شانه تا مچ پانسمان شده بود، دو هفته‌ای است که بر روی تخت بیمارستان به سر می‌برد. این جوان 27 ساله فراموش نمی‌کند که تا قطع شدن دستش زمانی نمانده بود اما پزشک حاذق و کادر درمانی با تجربه  به یاری او رسید تا بار دیگر بتواند از این عضو مهم بدن استفاده کند. جواد آن شب حادثه را به خوبی به یاد دارد شبی که باعث مجروح شدن خود و برادرانش به نام های محسن  و جعفرشد و ...

حوالی ساعت 21 چهاردهم بهمن ماه جاری، صدای داد و فریاد عده ای، توجه رهگذران  بوستان مهرگان را به خود جلب می کند و لحظاتی بعد همه به سرعت از محل دور می شوند اما سه جوان غرق در خون در بوستان به چشم می‌رسد.

"جعفر به من گفت شنیده است عده‌ای که دیشب به مغازه‌اش آمدند و بدون هیچ دلیلی با او درگیر شدند الان در بوستان مهرگان هستند  و او می‌خواهد با آنها حرف بزند و دلیل کارشان را بپرسد."

این مطلب را جواد بیان کرد و افزود:"نمی‌خواستم دوباره بین آنها درگیری شود چرا که آنها همیشه چاقو همراهشان است و می‌ترسیدم آسیبی به او برسانند من همراه با جعفر و  یکی از برادرانم به نام محسن به بوستان رفتیم  و پس ازاینکه جعفر آنها را به من نشان داد به طرفشان رفتم تا با نرمی با آنها صحبت کنم که مزاحم کاسبی او نشوند اما ...."

این جوان پس از معرفی خود و احوالپرسی مشغول گفتگو با یکی از منازعان می شود لحظاتی نمی گذرد  که وی سوزش عجیبی از ناحیه دست راستش حس می کند تا سر را به عقب برمی گرداند با پسر چاقو به دستی روبرو می شود که قصد زدن ضربه دیگری را دارد. محسن و جعفر به سرعت به طرف جواد می روند اما خود مورد هدف ضربات سلاح سرد این افراد قرار می گیرند.  ضاربان با دیدن شلوغی منطقه، پا به فرار می گذارند. جواد در حالی که از دستش خون زیادی خارج می شود با مشقت زیاد قدم بر می‌دارد و به سمت خیابان می رود  تا می خواهد سوییچ خودرو را از جیب شلوارش در بیاورد پاهایش بی جان می شود و از هوش می رود ....

محسن  و جعفرکه هنوز رمقی در بدن دارند جواد را تا نزدیکی خودرو می رسانند تا آنکه یکی از آشنایان با دیدن وضعیت جسمانی آنها به کمکشان می شتابد و مصدومان را به بیمارستان می رساند. مادر این جوان‌ها می‌گوید:"با اطلاع از این حادثه نمی‌دانم خودم را چطور به بیمارستان رساندم زمانی به محل رسیدم که جواد را به اتاق عمل برده و جراحات محسن و جعفر  را بخیه می‌زدند".

خانواده بیش از دو ساعت است که کنار اتاق عمل ایستاده اند و منتظر نتیجه سلامتی جواد هستند که دکتر جراح  از اتاق بیرون می آید و  بیان می کند باید دست جواد قطع شود و اگر نه جانش را از دست می‌دهد. تصمیم سختی است خانواده نمی‌ دانند چکار کنند  نمی توانستند رضایت دهند که دست پسر جوانشان قطع شود لحظاتی بعد آنها با پافشاری نمی گذرانند این عمل انجام گیرد و بیمار را به   بیمارستان ام‌لیلا انتقال می دهند. پزشک جراح بیمارستان با دیدن دست بیمار ، سریعا دستور می دهد بدون وقفه ای، بیمار را به اتاق عمل ببرند. لحظات پر استرسی است. دقایق به کندی می‌گذرد کادر بیمارستان در تکاپو هستند تا عمل جراحی به خوبی انجام شود.

دکتر حسین زرین جویی در این باره می‌گوید:"ساعت 4 صبح بیمار با دست سرد، ورم کرده، بی‌حس فاقد حرکت وارد اتاق عمل شد پس از 4 ساعت و نیم موفق شدیم سیاهرگ و شریان را پیوند و جریان خون را برقرار کنیم و محل چاقو خوردگی را پیوند بزنیم".

با تلاش پزشک و زحمات کادر بیمارستان، دستی که لحظاتی قبل به عنوان عضو قطع شده تلقی می‌شد حالا خون در آن جاری است و تا چند روز دیگر این جوان می‌تواند از بیمارستان مرخص شود و به کار روزمره خود ادامه دهد.

پرونده دستگیری متهمان همچنان در دست قاضی دادسرا کارگاهان پلیس باز است و در تلاش هستند آنها را دستگیر نمایند.

دیدگاه ها (0)
img