05

آذر

1403


سیاسی

21 دی 1399 08:31 0 کامنت

دی ماه 1357 در حالی آغاز شد که بسیاری از مناطق جهان دستخوش آشفتگی، آشوب و بحران سیاسی بود. از آن‌جا که این اوضاع نابه‌سامان، آینده‌ای تیره و تار را متصور می‌کرد، دولت‌های متحد غربی را به واکنش برانگیخت تا مشترکاً راهبرد و راهکار جدیدی را برای رویارویی با تحولات جهانی و رویدادهای بزرگ بین‌المللی ترسیم کنند. یکی از این مسایل مهم و حیاتی که اهمیت ویژه‌ای برای دولت‌های غربی داشت، انقلاب اسلامی ایران بود که به‌طور فزاینده‌ای در حال گسترش و رژیم پهلوی و محمدرضا شاه را دچار بحران عظیم و پیچیده‌ای کرده‌بود. سران‌ غرب‌ برای‌ حفاظت‌ از حیات‌ سرمایه‌داری‌ با توجه به‌ منافع‌ ملی‌ دولت‌های‌ خود در ایران در کنفرانس‌ گوادلوپ‌ شرکت‌ کردند که‌ به‌ ابتکار فرانسه‌ منعقد شد. جیمی‌ کارتر (رئیس‌جمهور آمریکا)، ژیسکار دستن ‎‏(رئیس‌جمهور فرانسه) جیمز کالاهان‌ (نخست‌وزیر انگلیس) و هلموت اشمیت‌ (صدراعظم‌ آلمان‌ غربی) در این کنفرانس حضور داشتند.

  

گوادلوپ کجاست؟
«گوادلوپ» نام‌ یکی‌ از دو جزیره‌ کوچک‌ و زیبایی‌ است‌ که‌ در غرب‌ اقیانوس‌ اطلس‌ و در قسمت‌ شرق‌ دریای‌ کارائیب‌ واقع‌ شده‌است. این‌ جزیره‌ از سال 1946 میلادی متعلق به کشور فرانسه است. حدود ۱۸۰۰ کیلومتر مربع وسعت و ۳۶۰ هزار نفر جمعیت، دارای آب و هوایی گرم و مرطوب و پر باران است. کریستف کلمب آن را در اواخر قرن پانزدهم میلادی کشف کرد. در پایان جنگ دوم جهانی فرانسه به شهروندان آن حقوقی برابر با فرانسویان داد و یکی از ایالات ماوراء بحار فرانسه شد. به همین دلیل یک فرماندار انتصابی از فرانسه زمامدار این جزیره است و سه نماینده و دو سناتور همواره از گوادلوپ در مجلس فرانسه حضور دارد. مردم گوادلوپ کاتولیک، پول آن‌ها فرانک و زبان رسمی و رایج‌اش فرانسه است که با خط لاتین نوشته می‌شود. شهرک «باستر» با حدود ۲۰ هزار نفر جمعیت، مرکز این جزیره محسوب می‌شود. پنبه، نیشکر، قهوه و موز، مهم‌ترین محصولات آن به شمار می‌آید. کنفرانس سران چهار کشور آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه‌ در این‌ جزیره‌ برگزار شد و به همین‌ مناسبت‌ «کنفرانس‌ گوادلوپ» نام‌ گرفت.
 
گفت‌وگوی‌ سرانِ‌ کنفرانس
سران‌ کشورهای‌ غربی‌ از اوضاع‌ و وقایع‌ داخلی‌ ایران‌ و درماندگی‌ محمدرضا شاه‌ آگاهی‌ داشتند. کنفرانس‌ درحالی‌ برگزار می‌شد که‌ شاپور بختیار به‌تازگی‌ به‌ نخست‌وزیری‌ انتخاب‌ شده‌ و شاه‌ نیز هنوز ایران‌ را ترک‌ نکرده‌ بود. صبح‌ روز پنجشنبه‌ 14 دی‌ماه‌ 1357 در آغاز مباحث‌ مربوط‌ به‌ اوضاع‌ بحرانی‌ ایران‌ و سرنوشت‌ مبهم‌ شاه، ، ژیسکار دستن‌ از جیمز کالاهان‌ خواهش‌ کرد که‌ موضوع‌ ایران‌ و وضعیت‌ شاه‌ را برای‌ همتایانش‌ تشریح‌ و موضع‌ کشورش‌ را در این‌‌باره بیان‌ کند. کالاهان ‌نیز با استناد به‌ اطلاعات‌ گسترده‌ای‌ که‌ از طریق‌ سفیر انگلستان‌ در ایران‌ به دست‌ آورده‌ بود به‌ تحلیل‌ وضعیت‌ نابه‌سامان‌ سیاسی‌ ایران‌ پرداخت‌ و گفت: «شاه‌ از دست‌ رفته‌ و دیگر قادر به‌ کنترل‌ اوضاع‌ نیست. راه‌ حل‌ واقعی‌ برای‌ جانشینی‌ او هم‌ وجود ندارد. مردان‌ سیاسی‌ که‌ در میدان‌ مانده‌اند توانایی‌های‌ محدودی‌ دارند. به‌‌علاوه‌ بیشتر آن‌ها با رژیم‌ ارتباطاتی‌ داشته‌اند و آلوده‌ به‌ مسایل‌ و مشکلات‌ این‌ رژیم‌ هستند. آیا ارتش‌ می‌تواند در این‌ میان‌ یک‌ نقش‌ انتقالی‌ ایفا کند؟ نه! ارتش‌ فاقد تجربه‌ سیاسی‌ است‌ و فرماندهان‌ آن‌ هم‌ به‌ شاه‌ وفادارند». آن‌گاه‌ ژیسکار دستن تلاش‌ کرد تا سران‌ دولت غربی‌ را متقاعد کند تا از شاه‌ پشتیبانی‌ کنند. او دو خطر عمده‌ را به‌ سران‌ گوشزد کرد؛ به‌ نظر او خطر سقوط‌ شاه‌ و احتمال‌ مداخله‌ شوروی، مهم‌ترین‌ عللی‌ بودند که‌ باید دولت‌های‌ غربی‌ در جلوگیری‌ از وقوع‌ آن‌ها می‌کوشیدند. رئیس‌جمهور وقت فرانسه اضافه‌ کرد که‌ شاه‌ از او تقاضا کرده‌‌است‌ تا برای‌ کاستن‌ از فشار شوروی‌ به‌‌طور مشترک‌ اقدام‌ کنند. کارتر که‌ تا این‌ لحظه‌ گوش‌ فرا می‌داد، رشته‌ سخن‌ را به‌ دست‌ گرفت‌ و گفت:«اوضاع‌ ایران‌ به‌ کلی‌ تغییر کرده، شاه‌ دیگر نمی‌تواند بماند. مردم‌ ایران‌ دیگر او را نمی‌خواهند. اما جای‌ نگرانی‌ نیست‌ نظامی‌ها هستند. آن‌ها قدرت‌ را به‌ دست‌ خواهند گرفت. بیشتر فرماندهان‌ نظامی‌ ایران‌ در مدارس‌ ما تحصیل‌ کرده‌اند و فرماندهان‌ و رؤ‌سای‌ ارتش‌ ما را خوب‌ می‌شناسند. آن‌ها حتی‌ یکدیگر را به‌ اسم‌ کوچک‌ صدا می‌کنند». کارتر تا آن‌جا پیش رفت که هر نوع امکان موفقیت شاه را منتفی دانست و رهبران غرب را به اندیشیدن پیرامون آینده‌ای دعوت کرد که در آن نظام سلطنت قطعاً جایی نخواهد داشت. هلموت اشمیت صدراعظم آلمان نیز اگرچه بیش از سایر هم‌پیمانان نگران منافع اقتصادی کشورش در ایران بود ولی اعتقادی به باقی ماندن شاه در کشور نداشت. در نهایت کنفرانس‌ گوادلوپ‌ پس‌ از دو روز پایان‌ یافت.
 
پاسخ امام خمینی(ره) به کارتر
‏پس‌ از برگزاری‌ کنفرانس‌ گوادلوپ‌، کارتر از طریق دو نفر پیامی‌ برای‌ امام‌ (ره) فرستاد. این‌ دو نفر به امام‌ گفتند که‌ آقای‌ کارتر پیام‌ رسانده‌ که‌ اوضاع‌ ایران‌ بسیار خطرناک‌ و بحرانی‌ است‌. منطقه‌ هم‌ منطقه‌ حساسی‌ است‌. شرایط‌‌ شدیداً‌ دارد به‌ سمت‌ بحران‌ پیش‌ می‌رود. صلاح‌ کشور و روند سیاسی‌ و دموکراتیزه‌ نمودن‌ کشور این‌ است‌ که‌ شما خودتان‌ از دولت‌ بختیار حمایت‌ و به‌ افرادتان‌ هم‌ سفارش‌ کنید تا برای آرام شدن اوضاع این‌ چنین‌ عمل‌ کنند. تا پس‌ از مدتی‌ با سیستم‌ انتخابات‌ یا چیز دیگری‌ در نهایت‌ تکلیف‌ حکومت‌ در ایران‌ معلوم‌ شود وگرنه‌ امکان‌ دارد که‌ ارتش‌ دیگر نتواند تاب‌ بیاورد و مجبور به‌ دخالت‌ شود و دخالت ارتش‌ منجر به‌ خونریزی‌ وسیع‌ می‌شود. امام در پاسخ به پیغام رئیس جمهور آمریکا فرمودند: «در مورد قسمت‌ اول‌ من‌ از آقای‌ کارتر تعجب‌ می‌کنم‌ که‌ یک‌ آدم‌ دموکرات‌ که‌ در یک‌ کشور دموکرات‌ دارد حکومت‌ می‌کند باید به‌ قانون‌ پایبند باشد و اگر ایشان‌ دموکرات‌ هستند و پایبند قانون، چرا از ما مطالبه‌ می‌کند که‌ خلاف‌ قانون‌ عمل‌ کنیم؟ ایشان‌ مگر اطلاع‌ ندارند که‌ سلطنت‌ شاه‌ در ایران‌ غیرقانونی‌ است‌ و مگر نمی‌داند که‌ بختیار که‌ شاه‌ او را به‌ نخست‌وزیری‌ منصوب‌ نموده‌ است،‌ به‌ همین‌ دلیل‌ پست‌ و سمتش‌ غیرقانونی‌ است‌ و او توسط‌ مجلسی‌ رأی‌ اعتماد گرفته‌ است‌ که‌ آن‌ مجلس‌ هم‌ اساساً‌ غیرقانونی‌ است. ایشان‌ چطور از ما چنین‌ توقعی‌ دارند که‌ ما خلاف‌ قوانین‌ خودمان‌ عمل‌ نماییم؟ چنین‌ چیزی‌ امکان‌ ندارد و تازه‌ اگر من‌ هم‌ چنین‌ عملی‌ انجام‌ دهم، مردم‌ ایران‌ چنین‌ چیزی‌ را نخواهند پذیرفت‌ و ایشان‌ در ادامه‌ گفتند که‌ علاوه‌‌بر موارد ذکر شده‌ آقای‌ کارتر دارند ما را با سرنیزه‌ تهدید می‌کنند. ما یک‌ عمر است‌ که‌ زیر سرنیزه‌ زندگی‌ کرده‌ایم‌ و ایشان‌ اگر نگران‌ ارتش‌ ایران‌ هستند، من‌ به‌ ایشان‌ چنین‌ توصیه‌ می‌کنم‌ که‌ دست‌ از ارتش‌ ایران‌ بردارند و اگر ارتش‌ ایران‌ احساس‌ کند که‌ دولت‌های‌ خارجی‌ پشت‌ سرش‌ نیست، اصلاً‌ جرأت‌ نمی‌کند که‌ روبه‌روی‌ ملت‌ ایران‌ بایستد. از طرفی، بدنه‌ ارتش‌ ایران‌ مسلمان‌ است‌ و سرباز این‌ آب‌ و خاک؛ هرگز رو در روی‌ برادران‌ و خواهران‌ خویش‌ نمی‌ایستد. بنابراین‌ بهتر است‌ ایشان‌ در امور دخالت‌ نکنند و این‌ را هم‌ بدانند ملت‌ ما پس‌ از پیروزی‌ هم‌ اگر بخواهند رابطه‌ای‌ اعم‌ از سیاسی‌، اقتصادی و غیره با کشورهای‌ جهان‌ برقرار کنند، کیفیت‌ برخورد آن‌ها را با انقلاب‌ مد نظر قرار خواهند داد. بنابراین‌ گمان‌ نکنید امروز یک‌ مقطعی‌ است‌ که‌ می‌گذرد و فردا صفحه‌ دفترچه‌ جدیدی‌ باز خواهد شد. خیر! ملت‌ ما تمام‌ این‌ موارد را مد نظر قرار خواهد داد. و ان‌ شاءلله‌ به‌ زودی‌ حکومت‌ اسلامی‌ در ایران‌ سرکار می‌آید و بعد ما نفت‌ را به‌ هر کی‌ که‌ با ما خوب‌ رفتار کرد، می‌فروشیم.» در 21 دی‌ماه‌ سایروس‌ ونس‌ وزیر خارجه‌ آمریکا به‌ عنوان‌ سخنگوی‌ چهار کشور به‌ روزنامه‌نگاران‌ گفت: «شاه‌ در نظر دارد تعطیلات‌ خود را خارج‌ از ایران‌ بگذراند و دولت‌ ایالات‌ متحده‌ نیز این‌ تصمیم‌ شاه‌ را تأیید می‌کند. آمریکا احساس‌ می‌کند شاه‌ دیگر در آینده‌ ایران‌ نقشی‌ ندارد». سران دولت‌های غربی در گوادلوپ به خوبی از قدرت انقلاب مردم و از سقوط قریب‌الوقوع شاه و رژیم تحت حمایت او با خبر بودند. از این رو در موضعی انفعالی و در وضعیتی که کم‌ترین امیدی به بقای شاه نداشتند، ناگزیر شدند با رفتن او از کشور موافقت کنند.
منابع:« فصل اول کتاب کنفرانس گوادلدپ_قلب ایران در قلب اروپا»؛ «سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی_کنفرانس گوادلوپ و نتایج آن»؛ »پرتال امام خمینی (ره)؛ امام و انقلاب اسلامی_کنفرانس گوادلوپ»؛ «پرتال جامعه علوم انسانی_کنفرانس‌ گوادلوپ‌ و انقلاب‌ ایران‌»؛ «ویژه نامه انقلاب کیهان کنفرانس گوآدلوپ وضعیت NO WIN رژیم امام به کارتر باج نداد».

دیدگاه ها (0)
img