وقوع جنگ جهانی اول و اشغال ارتشهای بیگانه در ایران باعث به وجود آمدن قحطی بزرگ شد. تا آنجا که بخش قابل توجهی از جمعیت ایران آن روز، به سبب گرسنگی، سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن از بین رفتند. در ادامه نگاهی به عوامل این قحطی و مشکلات به وجود آمده درکشور میپردازیم.
با کشته شدن ولیعهد اتریش در سال 1914 جرقه جنگ جهانی اول زده شد. جنگ میان کشورهای روسیه، فرانسه و بریتانیا تحت عنوان "دول متفق" و کشورهای اتریش و آلمان به عنوان "دول محور" آغاز شد. پس از عثمانی، ایتالیا و ژاپن نیز با پیوستن به این گروه، میدان جنگ را به آسیا و خاورمیانه آوردند. در زمان آغاز جنگ جهانی اول، وضعیت داخلی ایران بسیار متزلزل بود. اوضاع آشفته و نابسامان اقتصادی، سیاسی و مداخله بدون حد و مرز قدرت های خارجی، ایران را تا آستانه یک دولت ورشکسته پیش برد. هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه قاجار، جنگ جهانی اول آغاز شد و مستوفی الممالک نخست وزیر ایران رسما موضع بی طرفانه ایران را به دولت متخاصم اعلام نمود. متحدین و متفقین به خاطر جنگ جهانی اول به جان هم افتاده بودند اما سایر ممالک را نیز از وحشت و خون ریزی خود بی نصیب نگذاشتند. قوای اشغالگر روس و انگلیس و عثمانی شمال و غرب و جنوب ایران را تصرف کردهبود. دولت ضعیف مرکزی قادر به مبارزه با اشغالگران نبود.
در همین حین، بارش باران در کشور به شدت کاهش یافتهبود و طی شش ماه دوم سال 1296 کمترین بارش ممکن در ایران به ثبت رسید. اشغالگری انگلیسها و روسها با خشکسالی همدست شده و سالی سیاه را برای ایرانیان رقم زدند. وقتی که ذخیره غلات در جنوب شرق کشور به نظامیان انگلیسی فروخته شد؛ خروار گندم در کشور نایاب شد یا با دوبرابر قیمت فروخته میشد. در شمال شرق کشور (استان خراسان فعلی) نظامیان روس همه راهها را بستند و از انتقال گندم به جز ارتش روس جلوگیری میکردند. به علاوه در اختیار قرار دادن چارپایان مانند قاطر و شتر برای صنعت خوزستان و خدمترسانی به ارتش روسیه، انگلیس، شبکه حملونقل کشور را نابسامان کرد و توزیع غذا با مشکل جدی مواجه شد. ترکیبی از مصادره گسترده، واسطهگری هنگام جنگ، احتکار و مشکلات کشاورزی از دلایل این قحطی بیان شدهاست. قحطی به جان مردم افتاده بود. در حالیکه انبارهای غلات اشغالگران انگلیسی و احمدشاه پر بود.محمد قلی مجد در کتاب "قحطی بزرگ" خود می نویسد: «بر اثر چنین فاجعه عظیمی بود که جامعه ایرانی به شدت فروپاشید و استعمار بریتانیا توانست به سادگی حکومت دست نشانده خود را در قالب کودتای 1299 بر ایران تحمیل کند». مجد چنین نتیجه میگیرد: «هیچ تردیدی نیست که انگلیسی ها از قحطی و نسل کشی به عنوان وسیله ای برای سلطه بر ایران استفاده میکردند».
به گفته «محمد علی جمالزاده»، پدر داستان نویسی ایران که از نزدیک شاهد سالهای سیاه جنگ اول جهانی بود، در آن سالها سه سوار سیاه وارد ایران شدند و کشور را در سیاهی فرو بردند. جمالزاده میگوید: «جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود که در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش قحطی، دیگری آنفلوانزای اسپانیایی و آخری وبا بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بیرحم فرو میریختند.» درباره رقم کشتهها بین مورخین اجماعی وجود ندارد اما بیشتر آنها معتقدند؛ بین یک تا سه میلیون نفر است. برخی از آنها معتقد هستند که رقم تلفات به سبب گرسنگی، سوءتغذیه و قحطی را نزدیک به ۵۰٪ از جمعیت ایران معادل 10 میلیون نفر است. دکتر ﻣﺤﻤﺪﻗﻠﻲ ﻣﺠﺪ در کتاب «قحطی بزرگ» دلیل مهم قحطی و مرگ و میر ایرانیان طی جنگ جهانی اول را حضور نیروهای انگلیسی در ایران و کمبود غله دانسته است. جلد هفتم از کتاب ده جلدی خاطرات قهرمان میرزا سالور(عینالسلطنه) دربرگیرنده وقایع سه سال و نیم از سختترین ایام ایران در روزگار پادشاهی احمدشاه است. این دوره از ۲۷ مهر ۱۲۹۶ ه.ش آغاز میشود و تا ۸ فروردین ۱۲۹۹ ادامه مییابد.
يكي از محتكران عمده غلات، احمدشاه جوان بود كه تن به پيشنهاد خريد منصفانه رئيس الوزراي خود نيز نميداد و مقادير زیادی گندم و جو در انبارها ذخيره كرده بود. شاه قاجار در برابر پيشنهادهاي خريد صدراعظم خومیگفت « جز به قيمت روز به صورت ديگر حاضر براي فروش نيستم».
بیماری «تیفوس» در پی سالهای شوم 96 و 97 وارد ایران شد و تا چند سال بعد سراسر ایران را در بر گرفت. تیفوس یک بیماری باکتریایی است که معمولا از موشها به انسان سرایت میشود. البته برخی مورخان معتقدند تیفوس آن سالها سوغات سربازان خارجی و اشغالگران ایران بوده است. در زمستان های سرد آن سال ها سربازان انگلیسی و روس لباسهای نشسته و کثیف خود را به برخی قحطی زدگان ایرانی میفروختند و در عوض عتیقههای گرانبها از آنها میگرفتند. این لباسها اکثر آلوده به شپشها و ککهایی بود که منشا بیماری تیفوس میشدند. اوج شیوع تیفوس در آن سالها را در فروردین 1297 ثبت کرده اند. برخی شاهدان میگویند تیفوس سال 97 به حدی وحشتناک بود که روزی 1000 نفر را در تهران راهی گورستان میکرد. این بیماری تا سال 1298 در ایران ماند و بسیاری را به کام مرگ کشاند. ذکر دو نکته در مورد تیفوس سالهای اشغال ایران توسط متفقین در جنگ اول جهانی لازم است. اول اینکه، تیفوس آن سالها معمولا زیر سایه دو بیماری مهلکتر یعنی آنفلوانزای اسپانیایی و وبا قرار گرفته و زیاد به آن توجه نشده است. به همین علت شاید تیفوس سال 1297 را بتوان یکی از آن بیماریهای کشنده پاک شده از تاریخ بنامیم. نکته دوم این است که چند دهه بعد و زمانی که ایران بار دیگر و این بار در اوج جنگ دوم جهانی توسط قوای روس و انگلیسی تصرف شد، این ویروس میهمان شهرها و روستاهای ایران شد. تیفوس جنگ جهانی دوم به مراتب از تیفوس سال 1296 و 97 مشهورتر است.
منبع: مشرق/ راسخون/ دانا/ خبرفوری/ مهر