01

دی

1403


سیاسی

30 اردیبهشت 1400 08:17 0 کامنت
کم‌تر از یک ماه تا ۲۸ خرداد باقی مانده‌است و پیش‌بینی‌ها درباره رئیس دولت سیزدهم هرروز بیشتر می‌شود. شورای نگهبان، فرصت پنج روز دوم خود را تمدید کرد و پس از آن، اسامی تایید صلاحیت شده‎‌ها را در اختیار وزارت کشور قرار می‌دهد. وزارت کشور نیز در فاصله یک تا دو روز این اسامی را منتشر می‌کند. تایید صلاحیت‌ها در هر انتخابات حواشی زیادی داشته است. «محمود احمدی‌نژاد» یا «مصطفی تاج‌زاده» ازجمله کسانی هستند که تایید صلاحیت‌شان می‌تواند روند انتخابات را تغییر دهد. «ابراهیم رئیسی»، «علی لاریجانی»، «سعید محمد»، «سعید جلیلی»، «اسحاق جهانگیری» و چند تن دیگر نیز از مدعیان اصلی ورود به پاستور هستند. در همین راستا با یک تحلیلگر و فعال سیاسی گفت‌وگو کرده‌ایم.

 گفت‌وگو صبح ساحل با «محمود رئوفی»، تحلیلگر و فعال سیاسی پیرامون انتخابات ۱۴۰۰

رئیسی با اختلاف برنده می‌شود

 «محمود رئوفی» استاد دانشگاه، تحلیلگر و فعال سیاسی است. طبق گفته او احمدی‌نژاد و تاج‌زاده هیچ شانسی برای تاییدشدن ندارند. «سعید محمد»، «رستم قاسمی»، «مصطفی کواکبیان» و «حسین دهقان» نیز چون رجل سیاسی نبوده‌اند، بعید است تائید شوند. از دیدگاه او رقابت اصلی بین «ابراهیم رئیسی»، «محسن رضایی»، «اسحاق جهانگیری» و «علی لاریجانی» اتفاق می‌افتد. درنهایت نیز ابراهیم رئیسی با اختلاف، رئیس‌جمهور دولت سیزدهم می‌شود. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگو صبح ساحل با رئوفی است.

 پیش‌بینی شما درباره تائید صلاحیت‌ها چیست؟

 تایید صلاحیت‌ها امسال به دلیل مصوبه جدید شورای نگهبان و آنچه در قانون اساسی از قبل تعیین‌شده بود، دولایه شد. عده‌ای بر اساس این مصوبه رد می‌شوند. رد صلاحیت‌های سیاسی_فکری هم قطعاً وجود دارد. «عباسعلی کدخدایی»، سخنگوی شورای نگهبان نیز اعلام کرد، تایید صلاحیت افرادی بعید است که در سال‌های قبل رد شدند. بخشی از چهره‌ها هم بدین‌گونه رد صلاحیت می‌شوند. این دوره نیز در جبهه اصولگرایان و اصلاح‌طلبان رد صلاحیت‌ داریم. رد صلاحیت کاندیداهای اصلاح‌طلب‌ بیشتر جنبه سیاسی-فرهنگی دارد. رد صلاحیت کاندیداهای اصولگرایان بیشتر از جنبه مصوبه شورای نگهبان و نداشتن شرط رجال سیاسی است. اشخاصی که در جبهه اصولگریان ثبت‌نام کردند، اغلب رجل سیاسی نیستند. طبق تعریف رجل سیاسی یعنی شخصیتی که در سطح ملی دارای نظریه سیاسی و به‌صورت عملی سیاست ورزی انجام داده و سطح ملی شناخته‌شده است. این‌که یک نفر پروفسور دانشگاه یا آیت‌الله حوزه باشد به معنای رجل سیاسی بودن، نیست. در کشورهای دموکراتیک تعریف رجل سیاسی یعنی کسی که کار حزبی در سطح دبیر کل مجلس، معاون اول، نخست‌وزیر انجام داده است. از دیدگاه من، بند ثبت‌نام نامزدهای ریاست جمهوری مشکل دارد. این‌که برای ثبت‌نام ریاست جمهوری به‌طور مثال ۶۰ نفر اسم بنویسند، فاجعه است. در هیچ کشور صنعتی پیش رفته‌ای چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد که همه بیایند ثبت‌نام کنند. باید ضابطه‌ای حداقل برای دوره بعد وجود داشته باشد و مشخص شود که چه کسانی ثبت‌نام کنند. البته این رویه برمی‌گردد به این‌که در کشور ما نظام حزبی وجود ندارد. اگر حزبِ نهادینه در کشور داشتیم، دو حزب نامزد خود را معرفی می‌کردند. نه این‌که هر حزب ۱۰۰ نفر را معرفی کند و هیچ‌کدام هم نمی‌گویند که ما اصولگرا یا اصلاح‌طلب هستیم همه می‌گویند مستقل هستیم. برای دوره بعد باید از الان فکری شود، نه ۱۰ روز قبل از شروع ثبت‌نام‌ها. زمانی یادم می‌آید گفته می‌شد که ببینید چقدر آزادی در جمهوری اسلامی موجود است؛ هزار نفر برای ریاست جمهوری اسم می‌نویسند. خب این غلط است که هرکسی وارد میدان شود. این به‌نوعی تمسخر نظام است.
   
    چه کسی به پاستور می‌رود؟
  
 

 شنیده‌ها حاکی از تایید نشدن صلاحیت «محسن رضایی»، «محسن هاشمی» و «سعید محمد» است. نظرتان دراین‌باره چیست؟

 از دیدگاه من محسن رضایی با توجه به سوابقی که دارد، تائید می‌شود. فرماندهی سپاه، سرلشکر و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده و مصداق رجل سیاسی درباره او صدق می‌کند. از طرفی رضایی در سیاست ورزی نظری و عملی سال‌ها کارکرده است. اما «محسن هاشمی»، «سعید محمد»، «رستم قاسمی»، «مصطفی کواکبیان»، «زهرا شجاعی»، «فریدون عباسی»، «حسین دهقان» هم از جناح اصولگرا و هم اصلاح‌طلب. این افراد به دلیل نداشتن وجه ملی، رجل سیاسی نیستند و من فکر می‌کنم باید از گردونه خارج شوند. اگر می‌خواهند قانون را اجرا کنند، تنها چهار نفر باقی می‌ماند. «ابراهیم رئیسی»، «محسن رضایی»، «اسحاق جهانگیری» و «علی لاریجانی» این چهار نفر هستند. من اگر در شورای نگهبان بودم این چهار نفر را تائید می‌کردم تا به‌عنوان رجل سیاسی رقابت کنند. معنا ندارد که ۱۰ یا ۲۰ نفر رقابت کنند. عده زیادی بیایند وقت مردم را بگیرند از بیت‌المال هزینه کنند بعد هم به‌عنوان کاندیدای پوششی کنار بروند، این رویه صحیحی نیست.

 تایید تاج‌زاده یا احمدی‌نژاد  تغییری در روند انتخابات ایجاد می‌کند؟

 احتمال تایید «مصطفی تاج‌زاده» صفر است. تاج‌زاده قطعاً تائید نمی‌شود. فرض محال اگر تائید شود، دوقطبی انتخابات رئیسی و تاج‌زاده می‌شود. دوقطبی اصولگرا و اصلاح‌طلب به نحوه تندش هم ایجاد می‌شود. مشارکت هم فوق‌العاده بالا می‌رود و مردم هم پای صندوق‌های رأی می‌آیند؛ اما درنهایت تاج‌زاده رأی نمی‌آورد. تاج‌زاده یا احمدی‌نژاد اگر تائید شوند مشارکت فوق‌العاده بالا می‌رود؛ اما رأی نمی‌آورند. چون توده مردم دولت تاج‌زاده را ادامه دولت روحانی می‌دانند. هرکسی ادامه دولت روحانی باشد، حتی اگر شایسته و متخصص هم باشد رأی نمی‌آورد. جهانگیری و لاریجانی دقیقاً به همین شکل از رقابت‌ها کنار می‌روند. سال ۹۲ همین اتفاق افتاد چهره‌هایی که ادامه احمدی‌نژاد بودند رأی پایینی آوردند. همه فکر می‌کنند دوقطبی انتخابات بین رئیسی و لاریجانی است؛ اما این‌گونه نیست. اگر جریان اصلاح‌طلب کاملاً از آقای لاریجانی حمایت کند، دوقطبی شکل می‌گیرد. درنهایت اما شکست می‌خورد؛ چون لاریجانی، روحانی است اما با کت‌وشلوار. توده مردم از احزاب روشنفکران و نخبگان بهتر مسائل را درک می‌کنند. روشنفکران حق را نمی‌گویند چون منافع دارند. توده مردم حق را می‌بینند و بهتر انتخاب می‌کنند.

 شانس علی لاریجانی چقدر است؟

اگر جریان اصلاح‌طلب با کل سرمایه خود در سراسر کشور و همین‌طور جریان اعتدالی از لاریجانی حمایت کنند، دوقطبی شکل می‌گیرد. رأی نسبتاً خوبی هم می‌آورد اما برنده نمی‌شود؛ چون آقای رئیسی سال ۹۶ بیش از 16 میلیون رأی آورده بود 16 میلیون رأی بدون در دست داشتن قدر اجرایی رأی قابل‌توجهی است. منتهی من بعید می‌دانم که جبهه اصلاحات ایران ریسک و از لاریجانی حمایت کند. اگر چنین ریسکی کند، خودکشی تاریخی و سیاسی کرده است. لاریجانی اصلاً اصلاح‌طلب نیست. در زمان ثبت‌نامش به این موضوع اشاره کرد که من نه با اصولگرایان مشورت کردم نه با اصلاح‌طلب‌ها، به آقای صافی گلپایگانی و نوری همدانی تماس گرفتم. سؤال این است که مراجع محترم تقلید چه ارتباطی با ثبت‌نام در یک منظر سیاسی دارند. شما با جناح‌ها باید مشورت کنید. این حرکت نوعی تکبر و بی‌اعتنایی است. جریان اصلاح‌طلب در حال حاضر در بین مردم از جایگاه پایینی برخوردار است. چون در سال ۹۲ از روحانی حمایت کرده بود نه دکتر عارف و روحانی نیز به این‎ها پشت کرد. دولت روحانی در این هشت سال درواقع دولت لاریجانی بوده است. نیروهایی که در سراسر کشور مخصوصاً در دولت دوازدهم چیده شدند، گواه این موضوع است. رحمانی فضلی دوست صمیمی آقای لاریجانی است. استانداری‌ها و فرمانداری‌ها در سراسر کشور تمام از طیف آقای لاریجانی هستند. او می‌خواهد دولت سومش را تشکیل دهد و فکر می‌کنند مردم ناآگاه هستند. درصورتی‌که مردم این موضوع را به‌خوبی فهمیده‌اند. از دیدگاه من لاریجانی نباید کاندیدا می‌شد همان‌طور که قالیباف عاقلی کرد و کاندیدا نشد.

 با این تفاسیر ابراهیم رئیسی از پیش، برنده است؟

 مردم به دنبال تغییر هستند. به همین علت رئیسی کسی است که به پاستور می‌رود. مردم خواهان تغییر هستند. در شرایط کنونی عامل تغییر آقای رئیسی است. از طرفی شخصیت‌های کلیدی یا حذف شدند یا به صحنه نیامدند. مثل عارف و خاتمی. وقتی شخصیت‌های شاخص رد می‌شوند یا نمی‌آیند کاندیدا دیگری نمی‌ماند. به همین علت رئیسی چهره شاخص می‌شود. اگر نگاه غیر جناحی داشته باشیم آقای رئیسی در مدت‌زمانی که در قوه قضاییه بوده کارهای خوبی انجام داده است. با مفسدین مبارزه کرده. خصوصی‌سازی‌ها را منحل کرده. این‌ها خیلی برای مردم مهم است. وزرای آقای روحانی می‌گویند او بسیار متکبر است. آقای هاشمی وزیر بهداشت قبلی گفته بود روحانی اصلاً وقت نمی‌دهد که با او گفت‌وگو کنیم، این چه رئیس‌جمهوری است. سال ۹۶ جهانگیری را به مناظره‌ها آورد چون اشراف اجرایی نداشت و به عدد و رقم بودجه مسلط نبود. درواقع کار رئیس‌جمهور را جهانگیری انجام داده بود. رئیسی اما متواضع، مردمی و ساده‌زیست است. بین فقرا می‌رود. از این منظر او را احمدی‌نژاد می‌بینم. احمدی‌نژاد چرا نفوذ دارد چون بین فقرا می‌رود، در روستاهاست. از نرده هم بالا می‌رود و عارش نمی‌آید. مردم به این چیزها توجه می‌کنند. نکته آخر پارامتر «سید» بودن رئیسی در مناطق مذهبی بسیار اهمیت دارد و آرا خاکستری و سیار را جذب خواهد کرد. پیش‌بینی من این است که رئیس‌جمهور آینده ابراهیم رئیسی است. بارأی بالا هم رئیس‌جمهور می‌شود.

 در چه صورت مشارکت‌ در انتخابات بالا می‌رود؟

اگر انتخابات رقابتی شود مشارکت بالا می‌رود. از طرفی کرونا و تورم نیز متغیر تأثیرگذاری است. تورم افسارگسیخته و به تعبیر من تورم دیوانه. از سال ۵۷ که نوجوان بودم تاکنون چنین چیزی حتی در زمان جنگ هم ندیده بودم. علی‌رغم تمام این شرایط اگر انتخابات رقابتی، قطبی و حزبی شود مشارکت بالا می‌رود؛ یعنی ۳۰ درصد مشارکت ۴۰ درصد می‌شود که بازهم کم است. به نظر من درصد نرمال مشارکت ۵۰ درصد است در آمریکا هم بیشتر از این نمی‌آیند.
دیدگاه ها (0)
img