چاپ پول بيپشتوانه اقتصاد را نابود ميكند و غول تورم افسارگسیخته، سفره های مردم را میبلعد. در این گزارش قصد داریم به بیانی ساده بگویم این
حجم نقدینگی چرا ایجاد شده است و چرا باعث تورم میشود.
وقتی ذخیره طلا در کشور که پشتوانه پول است چندان تغییری نکند؛ از طرفی میزان ورود دلار حاصل از صادرات به کشور هم رشد خاصی نداشته باشد ولی اسکناس های کشور به 3921 هزار ميليارد تومان (همت) برسد یعنی دولت برای تامین کسری بودجه خود پول چاپ کرده است. و این چاپ پول بيپشتوانه اقتصاد را نابود ميكند. چراکه در واقع زمانی که دولت پول چاپ میکند دارد تورم چاپ میکند و آن اسکناسها به هر کجا که بروند
تورم را هم میبرند.
پول به دستور چه کسی چاپ می شود؟ پول را چه کسانی چاپ می کنند؟
دولت با بررسی میزان نیاز بازار به پول، طرح خود را برای نشر اسکناس به
مجلس شورای اسلامی اعلام میکند که بعد از تایید مجلس، قانون آن به بانک مرکزی و سپس ضرابخانه اعلام میشود. در صورتی که ضرابخانه یا بانک مرکزی بخواهد در این فرآیند خودمختار عمل کند، مشکلات عدیده اقتصادی از قبیل تورم و رکود ایجاد میشود. مقدار چاپ اسکناس و مسکوکات براساس قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی انجام میشود. سپس آمار آن به بانک مرکزی و بعد ضرابخانه داده میشود. کارکنان این کارخانه نیز موظفند براساس دستورات گرفته شده از بانک مرکزی، پول چاپ کنند.
چرا دولت نباید هر میزانی که میخواهد پول چاپ کند؟
در سیستم اقتصادی دولت وظایفی دارد که برای انجام هر یک از آنها نیاز به منابع مالی دارد؛ خواه از طریق کسب درآمد باشد و یا قرض گرفتن باشد. در زمینه اقتصادی وظایف دولت دارای گستردگی و پیچیدگی زیادی است. دولت علاوه بر وضع قوانین و مقررات در بازارهای مختلف برای تعامل مناسب فعالان اقتصادی، باید سیاستهای برای تسهیل امور تولیدکنندگان در نظر بگیرد تا با افزایش تولید هم اقتصاد کشور رونق گیرد، هم خانوارها بتوانند کسب درآمد کنند. برای اجرای هر یک از وظایف، دولت نیاز به درآمد دارد. این درآمد بدون حضور در بازارهای جهانی و صادرات کالا و خدمات امکانپذیر نیست.
بهطور کلی درآمد دولت از دو کانال اصلی شامل درآمد حاصل از بنگاهها، ارگانها و نهادهای تحت کنترل خود و مالیات تامین میشود. درآمد یک کشور، در حقیقت سهم آنها از دلارهای موجود در بازار جهانی است. واردات کالا به مثابه خروج دلار از کشور و کاهش درآمد است و صادرات بهمعنای افزایش آن و تقویت سطح درآمدی دولت است. بنابراین سازمانها و بنگاههای تحت نظارت دولت در صورتی درآمدزایی خواهند داشت که موجب ورود ارز به کشور شوند در غیر اینصورت بهجای کسب درآمد برای دولت، ایجاد هزینه میکنند. مثلا شاید کارخانههای پتروشیمی موجب ورود جریان مالی از خارج کشور به بدنه دولت شود، اما سازمانهای دولتی با بهرهوری پایین فقط به مصرف این منابع بپردازند. همچنین درآمد دولت از مالیات نیز حاصل فعالیت شرکتها و بنگاههای اقتصادی بخشخصوصی است که آنها نیز در حقیقت مصرفکننده همین دلارهای وارداتی به چرخه اقتصادی کشور هستند. این فعالان اقتصادی نیز میتوانند بر حجم دلارهای موجود در کشور از طریق صادرات و واردات تاثیرگذار باشند. در یک چارچوب کلی و به زبان ساده باید گفت تمامی مجاری که دولت میتواند از آن کسب درآمد کند وابسته به حجم صادرات و میزان دلارهای ورودی به کشور است. حال به سوال اول برگردیم؟چرا دولت نمیتواند در مواقعی که کسری بودجه دارد پول بیشتری چاپ کند؟
همواره تعداد دلارهای موجود در دنیا مقدار مشخصی است. هر کشور به اندازه دلارهایی که دارد میتواند از کالاها و خدمات موجود در هر جای دنیا خریداری کند؛ تحت این شرایط میتوان گفت قدرت اقتصادی کشورها در تعداد دلارهای اندوختهشده در بانک مرکزی آنها است. تحت این شرایط کشورهایی که صادرات بالایی دارند دارای اقتصادهایی قدرتمند برای توسعه هر چه بیشتر کشور خود در ابعاد گوناگون هستند و کشورهای واردکننده در معرض خطر عدم توسعهیافتگی و جا ماندن از روند حرکتی دنیا در زمینههای مختلف قرار دارند. محدود بودن تعداد دلارها در سیستم اقتصادی دنیا همان دلیلی است که دولت نمیتواند هر اندازه پول که دوست دارد چاپ کند. برای مثال شما تصور کنید دولت در ازای فروش نفت ۱۰۰ دلار کسب کرده است. این ۱۰۰ دلار وقتی به ریال تبدیل میشود معادل 2 میلون و 700 هزار تومان میشود. این پول وارد چرخه اقتصادی کشور میشود و مردم با آن به خرید و فروش کالاها میپردازند.
تعداد کالاهای موجود در کشور با معادل ریالی آن موازنه شده و قیمت هر یک از آنها تعیین میشود. در این مثال پول چاپشده در ازای پیمانه اولیه ما یعنی همان ۱۰۰ دلار است. حال اگر در همان مرحله اول دولت ۱۰۰ دلار را به 5میلیون تومان تبدیل کند به معنای چاپ بیشتر پول در ازای همان منابع قبلی است و ما همان کالا و خدمات قبلی را که در بازار داشتیم باید با پول بیشتری بخریم و این به معنی افزایش قیمت و تورم است. به همین دلیل است که وقتی قیمت کالاها و خدمات داخلی به هر دلیلی افزایش یابد ارزش پول ما در بازارهای جهانی نیز کاهش مییابد. برای مثال فرض کنید اقتصاد شامل تنها یک کالا و آن هم تخم مرغ است. وقتی قیمت مرغ در کشور ما 27 هزار تومان است و در آمریکا برابر یک دلار است در حقیقت شاخصی از برابری پول ما با آنها، یا نرخ ارز است. حال اگر به هر دلیلی قیمت مرغ در کشور ما 54 هزار تومان شود به معنای نصف شدن قدرت خرید ما در مقایسه با مردم آمریکا است. زیرا ما مقدار پول مشخصی یا بهعبارتی همان دلارهایی را که در ازای صادرات دریافت کرده بودیم به ریال تبدیل کردیم تا مرغ خریداری کنیم. وقتی قیمت این کالا در کشور بالا رود بالطبع به این معنی است که قدرت ریال ما برای خرید کالا کاهش یافته است. در مفاهیم جدید اقتصادی، نرخ برابری پول کشورهای مختلف با یکدیگر براساس قدرت خرید آنها اندازهگیری میشود. اگر یک مرغ در کشور ما حدود27 هزار تومان است و در آمریکا یک دلار است این به این معناست که نرخ ارز ما برابر 27هزار تومان است. شاید اخیرا در برخی اخبار و رسانهها شنیده باشید که گفته میشود دولت به زور قیمت دلار را ثابت نگه داشته است، قیمت واقعی دلار خیلی بیشتر از 27 هزار تومان است یا دلار تا مرز30 هزار تومان بالا خواهد رفت و... این همان تحلیلهایی است که در قالب نرخ برابری قدرت خرید انجام میشود. بسیاری اعتقاد دارند تلاش دولت برای کاهش تورم توانسته دلار را در سطح فعلی نگه دارد اما به محض بروز اختلال در این سیاست به یکباره قیمت دلار رشد چشمگیر خواهد داشت. واین به معنی تورم است. اما قصه به همین جا ختم نمیشود. و ممکن است شرایط بحرانی شود و به ابرتورمی تبدیل شود. ابرتورم شرایطی است که در آن قیمتها بسیار سریع افزایش مییابند و واحد پول به سرعت ارزش خود را از دست میده. . تورم سالانه در حدود ۱۰۰ درصد در طول سه سال و تورم ماهانه ۵۰٪ دو نمونه از تعاریف تکنیکی ابر تورم است. چیزی که ما مردم ایران زیاد با آن غریبه نیستیم. نقدينگي در دوازده ماهه منتهي به پايان مرداد ماه نيز1400 معادل 39.1 درصد رشد يافته است. اين امر نشان ميدهد كه افزايش ماهانه نقدينگي در اين مدت بهطور متوسط 3.3 درصد بود. آخرين گزارشهاي رسمي بانك مركزي از تغييرات فصلي متغيرها نشان ميداد كه نقدينگي در پايان خرداد حدود 3705 هزار ميليارد تومان بود كه در دو ماه با افزايش 216 هزار ميليارد توماني همراه شد و به 3921 هزار ميليارد تومان رسيد. به بيان ديگر روزانه 6.75 هزار ميليارد تومان در كشور پول توليد ميشود كه اين امر در بلندمدت به زيان اقتصاد خواهد بود. مقايسه اعداد و ارقام در انتهاي خرداد و مرداد نشان ميدهد كه نرخ رشد نقدينگي 5 درصد است و با در نظر گرفتن همين روند در پايان سال جاري نقدينگي در بدترين سناريو به 5254 هزار ميليارد تومان ميرسد.
اصلاح نظام بانکی ایران کار دشواری است. این اتفاقی که افتاده در عرض یکسال نیافتاده است. بلکه در عرض بیش از چهار دهه به وقوع پیوسته است. اکنون از نظر حسابداری درآمد با هزینه ای که شده نمی خواند، منابع و مصارف با هم نمیخواند. کنترل و حل این مسائل چون ترازنامه ای است دشوار است. یعنی الان یک پولی کم داریم. باید این پول را تامین کنیم مثلاً دولت باید بخشی از این کمبود را از محل درآمدهای نفتی جبران کند. بالاخره مسئله باید حل شود بنابراین کار بسیار دشوار است و نیاز به تصمیمات سخت در سطح سران کشور دارد. اما با این وجود میبینیم که دولت طرح هایی مثل ارايه 360 هزار ميليارد تومان تسهيلات براي طرح «جهش توليد مسكن» و پرداخت حدود 18 هزار ميليارد تومان براي خريد تضميني گندم انجام داده است.
تا مرداد سال جاري و بر اساس گزارش خزانهداري كل كشور تنها 149 هزار و 500 ميليارد تومان از درآمدهای دولت محقق شد، اين در حالي است كه خرج كشور حدود 63.5 هزار ميليارد تومان تا دخلش فاصله دارد. اين فاصله را حساب تنخواه حدود 52 هزار و 900 ميليارد تومان و واگذاري داراييهاي سرمايهاي مانند فروش نفت و محصولات نفتي 14.8 هزار ميليارد تومان پوشش داده است. فروش 14.8 هزار ميليارد توماني فورش نفت كه حدود 6 درصد درآمدهاي دولت در 5 ماهه نخست سال جاري را پوشش ميدهد، ميتواند تبعات بدي براي اقتصاد داشته باشد، چرا كه تا سال 97 اقتصاد ايران بيش از 30 درصد به درآمدهاي نفتي وابستگي داشته و به نظر ميرسد كاهش اجباري اين وابستگي در نهايت منجر به افزايش پايه پولي و نقدينگي شده است؛ از يك سو دولتها مجبورند براي جبران كاهش ورود دلارهاي نفتي بر ساير انوع درآمدي مانند گمرك و مالياتها حساب باز كنند و از سوي ديگر به دليل شرايط اقتصادي و درگيري همزمان با ركود و تورم نميتوان به درآمدهاي مالياتي اميد چنداني داشت و به دليل همان شرايط، افراد بيشتري قدرت خريد خود را از دست ميدهند كه دولت مجبور است با سياستهاي حمايتي كه به منابع مالي نياز دارد، از آنها حمايت كند. از اينرو استفاده از گزينه ديگري كه هميشه روي ميز بوده و سياستمداران كم و بيش از آن استفاده ميكردند، رونق ميگيرد و آن چاپ پول پرقدرت است. و این یعنی یک سیکل معیوب که دولت در آن گیر افتاده و روز به تورم خواهد افزود. تورم یعنی پول از جیب مردم برداشتن است. «خلق پول» حل مشکل مقطعی است که موجب کوچک شدنِ سفره مردم میشود. زمانی که تورم با خلق پول زیاد میشود کل مردم هزینه اضافه پرداخت میکنند، اما بخش خاصی استفاده میکند. تا زمانی که سیاست چاپ پول به این شکل در کشور وجود داشته باشد تورم بزرگ و بزرگتر و سفره مردم کوچک و کوچکتر
میشود.
روزنامه صبح ساحل