03

دی

1403


حوادث

03 اردیبهشت 1393 08:27 0 کامنت

صبح ساحل ، حوادث -  درب سلول باز می شود و سرباز صدایش می کند، به سختی خود را از زمین  جدا می کند و پس از خداحافظی با هم اتاقیش، به سوی مرگ پیش می رود، قدم هایش آهسته و آهسته تر می شود،گویا  دار اعدام با هر قدمی جلوتر می آید و چشم های احمد دیگر توان دیدن اطراف را ندارد می داند که هر چه آهسته تر قدم بردارد بیشتر می تواند هوای زندگی را تنفس کند، پاها یاری کنده شدن از زمین را ندارد و به سختی و در بی انتهای"پشیمانی" به محل مجازات  می رسد.  افسوس  می خورد که دیگر زمان به عقب باز نخواهدگشت... یک صندلی و یک طناب دار که در سپیده دم صبح حکایت از پایان یک زندگی  جوان 23 ساله ای را دارد که پس از 3 سال تحمل زندان، به اخر خط رسیده است...

 سرقت نافرجام کبوتر

احمد چند روزی است که  به همراه 4 نفر از دوستانش در یکی از روستاهای بندرعباس ،نقشه سرقت کبوترهای یکی از آشنایانشان را در سر دارند تا آنکه تصمیم بر آن می شود تا این نقشه را عملی کنند، ساعت از 30 دقیقه بامداد بیستم تیرماه سال 89 می گذرد که هر 5 نفر با در دست داشتن چاقو و ...به سمت منزل قربانی به راه می افتدند، احمد پس از پریدن از روی دیوار خود را به درون منزل می رساند و به سمت قفس های کبوتر می رود، یکی از آنها نگهبانی می دهد و بقیه خود را به درون منزل می رسانند. ساعت 2 صبح را نشان می دهد که صاحب منزل با شنیدن سر و صداهای از خواب بیدار می شود و با روشن کردن چراغ حیاط، خود رابه حیاط می رساند، چشمش به 5 جوان می افتد،آنها را می شناسد همسایه و از آشناییان هستند ...

احمد و همدستانش که فکر نمی کردند به این زودی دستشان رو شود به سوی  مرد صاحبخانه حمله ور می شوند  با فریاد او،دیگر اعضای خانواده خود را به درون حیاط می رسانند و مانع از فرار آنها شد ، احمد با چاقو به سمت مرد خانه حمله می کند تا آنکه مرد با بدنی پر از خون، بیهوش نقش بر زمین می گردد در همین هنگام پسر خانواده وارد حیاط می شود که احمد نیز با چاقو چند بار به این نوجوان  ضربه می زند و همگی از محل متواری می شوند...

 فرار از عدالت

یکی از متهمان روز بعداز حادثه  با شنیدن صدای قران از منزل همسایه از خواب بیدار می شود و از مادرش می شنود که داریوش دیشب بر اثر ضربات چاقو مرده  است،   بهت زده از اینکه فکر نمی کرد آنها باعث مرگ یک نفر گردند خود را  به سوی احمد می رساند و این ماجرای تلخ را بیان می کنند ... همگی به سمت کوههای اطراف پناهنده می شوند اما هیچ گاه در خطورشان نمی گنجید  که گوشی جا مانده یکی از آنها در منزل مقتول، باعث دستگیریشان شود ..

 متهمان در دستگاه قضایی استان  به بزه ارتکابی خود اقرار می کنند، متهم ردیف اول به نام احمد به جرم قتل عمد در  شعبه اول کیفری به  قصاص نفس  و یک سوم دیه مرد مسلمان به علت مجروح کردن صاحبخانه محکوم و 4 نفر دیگر نیز به حبس تعزیری و شلاق محاکمه می گردند.این حکم در شعبه دادگاه کیفری استان از سوی  دیوان عالی کشور تایید می شود و اجرای آن در روز پنجشنبه 28 فروردین ماه 93 تعیین می گردد.

 غروب زندگی

با قرائت  حکم اعدام  در زندان مرکزی بندرعباس، ساحل امید احمد از  بخشش خانواده مقتول،  ویران می شود و نفس هایش به شماره می افتد... صندلی زیر پای پسر  جوان کشیده می شود و پرونده  احمد 23 ساله که به علت کبوتر،جان  نوجوانی را گرفت مختومه می گردد.

دیدگاه ها (0)
img