30

آذر

1403


سیاسی

12 خرداد 1393 09:10 0 کامنت

صبح ساحل ، سیاسی - اولين کار بزرگ او، احياى اسلام بود. دويست سال است که دستگاههاى استعمارى سعى کردند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. يکى از نخست‏وزيرهاى انگليس در جمع سياستمداران استعمارى دنيا اعلام کرده بود که ما بايد اسلام را در کشورهاى اسلامى منزوى کنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه‏ى اول از صحنه‏ى زندگى، و در درجه‏ى دوم از ذهن و عمل فردى انسانها خارج شود؛ چون مى‏دانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استکبارى است. امام ما اسلام را دوباره زنده کرد و به ذهن و عمل انسانها و صحنه‏ى سياسى جهان برگرداند. دومين کار بزرگ او، اعاده‏ى روح عزت به مسلمين بود. اين‏گونه نبود که اسلام صرفاً در بحثها و تحليلها و دانشگاهها و صحن جامعه و زندگى مردم مطرح شود؛ بلکه بر اثر نهضت امام ما، مسلمانها در همه جاى عالم احساس عزت کردند. يک نفر مسلمان از کشورى بزرگ که مسلمين در آن در اقليت قرار دارند، به من مى‏گفت: قبل از انقلاب اسلامى، مسلمان بودن خود را هرگز اظهار نمى‏کرديم. طبق فرهنگ آن کشور، همه اسم محلى داشتند، و هرچند خانواده‏هاى مسلمان روى بچه‏هاى خود اسم اسلامى مى‏گذاشتند، اما جرأت نمى‏کردند آن اسم را اظهار کنند و از بيان آن خجالت مى‏کشيدند! اما بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامى خود را مى‏گويند، و اگر از آنها بپرسند که شما چه کسى هستيد، اول آن اسم اسلامى را با افتخار بر زبان مى‏آورند. بنابراين، با کار بزرگى که امام(ره) انجام داد، مسلمانها در همه جاى دنيا احساس عزت مى‏کنند و به مسلمانى و اسلام خود مى‏بالند. سومين کار بزرگ او اين بود که به مسلمانها احساس درک امت اسلامى داد. قبل از اين، مسلمانها در هر جاى دنيا که بودند، چيزى به نام امت اسلامى برايشان مطرح نبود و يا اصلاً جدى تلقى نمى‏شد. امروز همه‏ى مسلمانها در اقصاى آسيا تا قلب آفريقا و تمام خاورميانه و در اروپا و امريکا، احساس مى‏کنند که جزو يک جامعه‏ى جهانىِ بزرگ به نام امت اسلامى هستند. امام احساس شعور نسبت به امت اسلامى را ايجاد کرد، که بزرگترين حربه براى دفاع از جوامع اسلامى در مقابل استکبار است. چهارمين کار بزرگ او، ازاله‏ى يکى از مرتجعترين و پليدترين و وابسته‏ترين رژيمهاى منطقه و جهان بود. ازاله‏ى حکومت پادشاهى در ايران، يکى از بزرگترين کارهايى بود که کسى مى‏توانست آن را تصور کند. ايران مهمترين دژ استعمار در منطقه‏ى خليج‏فارس و خاورميانه بود. اين دژ، به دست امام ما در هم فرو ريخته شد. کار پنجم او، ايجاد حکومتى بر مبناى اسلام بود؛ چيزى که به ذهن مسلمانها و غيرمسلمانها خطور نمى‏کرد، و خواب خوشى بود که مسلمانهاى ساده‏لوح هم هرگز آن را با خود تصور نمى‏کردند و نمى‏ديدند. امام(ره) در حد يک معجزه، به اين خيال افسانه‏آميز لباس واقعيت پوشاند. کار ششم او، ايجاد نهضت اسلامى در عالم بود. قبل از انقلاب اسلامى، در بسيارى از کشورها و از جمله کشورهاى اسلامى، گروهها و جوانها و ناراضيها و آزادى‏طلبها، با ايدئولوژيهاى چپ وارد ميدان مى‏شدند؛ اما بعد از انقلاب اسلامى، پايه و مبناى حرکتها و نهضتهاى آزاديبخش، اسلام شد. امروز در هر نقطه‏يى از دنياى وسيع اسلام که جمعيت يا گروهى به انگيزه‏ى آزاديخواهى و ضديت با استکبار حرکت مى‏کنند، مبنا و قاعده‏ى کار و اميد و رکنشان، تفکر اسلامى است. هفتمين کار بزرگ او، نگرشى جديد در فقه شيعه بود. فقاهت ما پايه‏هاى بسيار مستحکمى داشته و دارد. فقاهت شيعه، يکى از محکمترين فقاهتها و متکى به قواعد و اصول و مبانى بسيار مستحکمى است. امام عزيزمان اين فقه مستحکم را در گستره‏يى وسيع و با نگرشى جهانى و حکومتى مورد توجه قرار داد و ابعادى از فقه را براى ما روشن کرد که قبل از آن روشن نبود. کار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حکام بود. در دنيا پذيرفته شده است که کسانى که در رأس اجتماعات قرار مى‏گيرند، اخلاق فردىِ خاصى داشته باشند! تکبر ورزيدن، برخوردار بودن از زندگى راحت و مسرفانه، تجمل‏گرايى، خودرأيى و خودخواهى و امثال اينها، چيزهايى است که مردم دنيا قبول کردند که کسانى که در رأس حکومتها قرار مى‏گيرند، اين اخلاق را داشته باشند. حتّى در کشورهاى انقلابى، انقلابيونى که تا ديروز زير چادرها زندگى مى‏کردند و در دخمه‏ها مخفى مى‏شدند، به مجرد اين‏که به حکومت مى‏رسند، وضع زندگيشان عوض مى‏شود و اخلاق حکومتيشان تغيير مى‏کند و همان وضعيتى را به خود مى‏گيرند که بقيه‏ى سلاطين و رؤساى عالم داشتند! ما از نزديک چنين چيزى را ديده‏ايم؛ براى مردم هم مايه‏ى تعجب نيست. امام ما اين باور غلط را عوض کرد و نشان داد که رهبر محبوب و معشوق يک ملت و ديگر مسلمانان عالم، مى‏تواند زندگى زاهدانه‏يى داشته باشد و به جاى کاخهاى مجلل، در يک حسينيه از ديدارکنندگان پذيرايى کند و با لباس و زبان و اخلاق انبيا با مردم برخورد کند. اگر دلهاى حکام و زمامداران به نور معرفت و حقيقت روشن شده باشد، تجمل و تشريفات و اسراف و برخورداريهاى زياد و خودرأيى و تکبر و استکبار، جزو لوازم حتمى زمامدارى آنها محسوب نمى‏شود. از معجزات بزرگ آن بزرگوار اين بود که هم در زندگى خود و هم در آن دستگاهى که به وجود آورده بود، نور معرفت و حقيقت تجلى يافته بود. کار نهم او، احياى روحيه‏ى غرور و خودباورى در ملت ايران بود. برادران عزيز! حکومتهاى استبدادى و فردى، سالهاى متمادى ملت ما را به صورت ملتى ضعيف و مستضعف و توسرى‏خور در آورده بودند؛ ملتى که از استعداد جوشان و خصلتهاى جمعىِ فوق‏العاده ممتاز برخوردار است و در طول تاريخ بعد از اسلام، اين‏همه افتخارات علمى و سياسى دارد. قدرتهاى خارجى - مدتى انگليسيها و مدتى هم روسها و ديگر دولتهاى اروپايى، و پس از آن امريکاييها - ملت ما را تحقير کرده بودند. ملت ما هم باور کرده بود که قابليت و لياقت کارهاى بزرگ را ندارد، سازندگى از او بر نمى‏آيد، ابتکار از او ساخته نيست و ديگران بايد بر او آقايى کنند و به او زور بگويند! بنابراين، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ما کشته بودند؛ ولى امام عزيز ما، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ايران بيدار و زنده کردند. در همان حال که ملت ما از احساسات و نخوتهاى بيجاى ناسيوناليستى - که استکبار عامل آن، و رژيم منحوس پهلوى مروجش بود - مبرا هستند، اما احساس عزت و قدرت مى‏کنند. امروز ملت ما از دست به دست هم دادن و توطئه‏ى مشترک شرق و غرب و ارتجاع نمى‏ترسند و احساس ضعف هم نمى‏کنند. جوانهاى ما احساس مى‏کنند که خودشان مى‏توانند کشورشان را بسازند. مردم ما احساس مى‏کنند که قدرت و توان آن را دارند که در مقابل تحميلها و زورگوييهاى شرق و غرب بايستند. اين روح عزت و خودباورى و غرور ملى و افتخارات حقيقى و اصيل را امام(ره) در ملت ما زنده کرد. و بالاخره دهمين کار بزرگ او، اثبات اين نکته بود که «نه شرقى و نه غربى»، يک اصل عملى و ممکن است. ديگران خيال مى‏کردند که يا بايد به شرق متکى بود و يا به غرب، يا بايد نان اين قدرت را خورد و ستايشش کرد و يا آن قدرت را ! فکر نمى‏کردند که يک ملت بتواند هم به شرق و هم به غرب «نه» بگويد و بايستد و بماند و خود را روزبه‏روز ريشه‏دارتر کند؛ اما امام(ره) اين نکته را ثابت کرد.

 وفاداري به امام

 اگر ما امام را دوست داريم - که واقعاً همين‏گونه است و هيچ‏کس نمى‏تواند ترديد کند که ملت ايران در عشق و محبت به امام صادق نيست - بايد راه و درس او را زنده نگهداريم و هدفهايش را، هدفهاى حقيقى و اصلى انقلاب به حساب آوريم و به سمت آنها حرکت کنيم و هدف ديگرى از خودمان درست نکنيم. هدفهاى امام(ره) مشخص و روشن است و احتياج به کار زياد ندارد. حال که خداى متعال اين‏طور مقدر کرد که بنده‏ى صالحش در نيمه‏ى اين راه بار را به ديگران بسپارد و به ملکوت اعلى‏ بپيوندد و در جوار او آرام بگيرد، ما نخواهيم گذاشت اين بار روى زمين بماند. بايد همه‏ى آحاد ملت - کوچک و بزرگ - مسؤولان در سطوح مختلف و هرکس که کارى در دستش است، اين نکته را حديث نفس خود کند و پيمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او حرکت کند. در اين صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردى ما نسبت به او صادق خواهد بود؛ والّا اگر در فراق او گريه کنيم و بر سر و سينه‏ى خود بزنيم، ولى راه او را از سمت ديگر ادامه دهيم، محبت و احترام و وفادارى ما صادقانه نخواهد بود. وفادارى اين است که عيناً در همان خط و هدف او حرکت کنيم و به بيراهه نرويم.

از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت با فرماندهان و اعضاي کميته‌هاي انقلاب اسلامي 18/3/1368

 امام(ره) معلم انقلاب

 بعد از انقلاب، انقلاب و معلم انقلاب - که امام بزرگوار ما بود - به ما ملت تفهيم کردند که ما مى‏توانيم خودمان کار کنيم؛ خودمان تلاش کنيم؛ خودمان بسازيم؛ خودمان قاعده‏ى سازندگى و توليد و مصرف را - که همان فرهنگ ماست - بنيانگذارى کنيم. ما بايد اين را در همين دوران سازندگى هم به کار بگيريم. ما هرگز به داشته‏هاى ديگران پشت نمى‏کنيم. هر کسى هرچه دارد؛ چه علم، چه امکانات، چه تکنولوژى و موجودى فنى او - وقتى که ناگزير باشيم - اگر بتوانيم همه‏ى آنها را در خدمت هدفهاى خودمان قرار بدهيم، لحظه‏يى دريغ نخواهيم کرد. ما همه‏ى اينها را بايستى وسيله و پلى براى جوشيدن استعداد سازندگى از درون کشور قرار بدهيم. هرجا که مى‏توانيم در داخل کشور توليد کنيم، بايستى اين را بر استفاده‏ى از مصنوعات خارجى ترجيح بدهيم. هر چيزى که در داخل کشور توليد مى‏شود، براى ما مبارک‌تر از مشابه خارجى آن است؛ حتّى اندکى بهتر از آن که از دست ديگرى و دروازه‏يى از دروازه‏هاى کشور وارد بشود.

 فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با وزير، جمعي از مسئولان و کارشناسان وزارت نفت و ... 12/9/1370

    هنر بزرگ امام(ره)

 هنر بزرگ و خدمت بى‏بديل امام بزرگوارمان اين بود که اسلام را از غربت درآورد. مسلمانان، حتّى در خانه‏ها و شهرهاى خودشان غريب بودند. اسلام، حتّى در مواطن اصلى خود غريب بود. دشمنان اسلام، با فرهنگ الحاد و فساد و نظامهاى طاغوتى، فرصت به‏خودانديشيدن را هم از مسلمانان گرفته بودند. در چنين شرايطى، امام بزرگوار ما، آن سلاله‏ى پيامبران و دست قدرت خدا در اين روزگار، اين گرد غربت را از چهره‏ى اسلام زدود و سترد.

 

از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اولين گروه از ميهمانان خارجي مراسم دومين سالگرد ارتحال امام خميني(ره) 15/3/1370

 

دیدگاه ها (0)
img