06

آذر

1403


اجتماعی

06 اردیبهشت 1401 14:24 0 کامنت

نظم در جهان پیرامون ما به دو صورت فردی و اجتماعی تقسیم می‌شود.نظم فردی که همواره با پیشینه ای از تربیت خانوادگی و فهم تربیتی و روانشناختی همراه بوده است و جنبه اجتماعی آن که جامعه‌پذیری خود را در جامعه و طرز رفتار ما را با پیرامون نشان می‌دهد. به مناسبت روز جهانی نظم گفت و گویی با «دکترسیدرضا هاشمی زاده» استاد دانشگاه داشتیم تا بیشتر با مفهموم آن و در جهان امروز و پیشبرد آن در جوامع توسعه یافته بدانیم؛

        

اهمیت نظم در جامعه ایران فرهنگ سازی شده است؟

 در بحث نظم اجتماعی آنچه که در جامعه شناسی مطرح شده برای اولین بار توماس هاوس  آن را به عنوان یک قرارداد اجتماعی مطرح می‌کند و مفهومی است که نبود آن  به عنوان ایجاد هرج و مرج و بی سرو سامانی و بی‌نظمی، اجتماعی و به گونه ای موجب به هم خوردن یک فرآیند و زندگی می‌شود. به طور مثل اگر کسانی در تراقیک باشند ویکی از این راننده ها بخواهد خطایی انجام دهد باعث می‌شود همه دچار مشکل شوند. مفهوم این قرارداد اجتماعی یعنی افراد در یک جامعه انسانی بتوانند در کنار هم زندگی کنند در غیر این صورت تبدیل به جنگلی از افراد می‌شود که در نهایت همه متضرر می‌شوند.

اگر بخواهیم تمام افراد در جامعه زندگی آرامی داشته باشند، این عمل در گرو نظم است ساختاری که مورد پسند همه باشد و فصل الخطاب همه ای موارد ،ایجاد قانون است . قانون در واقع عامل ایجاد استحکام و نظم در بین آدم ها تعریف می‌شود و باید توسط افراد جامعه پذیرفته شود.

به طور مثال فردی که در یک مجموعه مشغول به کار می‌شود باید ساعت خاصی سرکار رود و وظایف تعیین شده را انجام دهد و ساعت معین شده از آنجا خارج شود. قرارگیری در آن محیط شاید ملزم به پوشش و لوازم خاص برای کار باشد و این اجبار از سر زور و ظلم نیست؛ البته آناشیست‌ها معمولادر مقابل این قراردادها رویکردی شورشگرانه دارند اما آنها نیز برای زندگی در جامعه یک سری قوانین ها و هنجارهای مشترک اجتماعی را باید بپذیرند.

دولت های مدرن بیشتر به نظم توجه دارند چراکه برای اداره حکومت و برقراری ثبات اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی و حتی مقابله با گروه های نظم گریز مجبور شدند قراردادها و قوانینی را تصویب کنند . این قوانین به پایداری و ثبات جامعه کمک می‌کند شاید افرادی آنها را نپذیرند اما به هر حال این کار کمک کننده یک جامعه است.

در بحث فرهنگ سازی در کشورها از بچگی و در مهدکودک‌ها بحث آموزش ایجاد می‌شود و اهمیت نظم فردی و جمعی به آنها آموزش داده می‌شود. این فرهنگ باید به گونه ای در بین افراد نهادینه شود. نهادینه شدن این فرهنگ به این معنی است که اگر آن قانون را قبول نداشته باشید با این حال خود را به ضوابط و اصول مطابقت دهد؛ در غیر این صورت دچارمشکل خواهد شد. تصور کنید در یک گروه موسیقی هستند و یکی از افراد این گروه ساز ناکوک بنوازد؛ کل فعالیت آن گروه از بین خواهد رفت و دستخوش مشکل می‌شود. این نشانگر مهم بودن نظم در یک جامعه است.

جامعه ایرانی با بی‌نظمی رشد کرده و به قول حافظ دچار نظمی پریشان هستند و هرکسی به فکر این است که بار خود را به هرشکل و شیوه ای به سرانجام برساند.

    

علت اینکه زمان بندی و نظم در ساختار کشورهای کمتر توسعه یافته وجود ندارد چیست؟

تفاوتی که در حال حاضر بین کشورهای پیشرفته برای ما قابل مشاهده است همین نظم جمعی و فردی است یعنی افراد آن جوامع خود را ملزم می‌دانند در زندگی فردی پاینده به اصول و قوانینی باشند کارها و قواعد زیستی و سلامتی را رعایت کند در بک زندگی معیارهایی داشته باشند که خود برای خود تعریف کرده اند . این امر باعث شده هرکسی در زندگی خود برنامه ریزی برای موفق شدن داشته باشد. اگر کسی بخواهد مثلا در رقابتی خود را به هر جایگاهی برساند باید از تونل نظم عبور کند. نهادهای مختلفی تاسیس شده اند که افرادی که به هر دلیلی نمی‌خواهد نظم را رعایت کنند مجبور به رعایت آن نظم و قانون نمایند.

 اگر بخواهیم فرهنگ را تعریف کنند لزوم استفاده از سخت‌افزار هر چیزی هدایت آن از طریق نرم‌افزار آن است. لذا زمانی که صحبت از فرهنگ می‌شود فرهنگ برآیندی از رفتار افراد در جامعه است. در نتیجه فرهنگ سازی می‌تواند مثل آماده سازی یک زمین برای ساخت یک پروژه بماند. اهمیت فرهنگ سازی در نظم نهادینه شدن و آموزش از زمان کوذکی است.

خود توسعه‌یافتگی جوامع بخش زیادی از پایبندی آنها به قانون و نظم  را می‌رساند. زمانی که از کشور توسعه یافته صحبت می‌شود منظور مردم و رعایت مسئولیت اجتماعی این افراد نسبت به نظم است، رفتاری که در جامعه ما مشاهده نمی‌شود. به هم خوردن نظم در یک جامعه چه در ابعاد فردی و چه اجتماعی زیان‌آور است به طور مثال اگر یک قطعه را از یک ساختار جدا کنید در نهایت شاید آن ساختار کار کند اما در نهایت دچار ضرر می‌شود. لذا زمیه توسعه‌یافتگی در مرحله اول پایبند بودن به قواعد و اصول و قوانین و ارزش ها و نظم اجتماعی هستند.

  

اساسا چرا مردم کشورهای کمتر توسعه یافته نسبت به این قانون تا حدودی بی اهمیت هستند؟

چرا مردم کمتر توسعه یافته اهمیت چندانی به این موضوع نمی‌دهد بخش عمده ای از آن برمیگردد به بحث فرهنگی آن و نیاز به فرهنگ سازی است.

زمانی که فرهنگ را در یک جامعه به بی فرهنگی جلوه دهند مردم آن جامعه نیز اهمیت کمتر به نظم خواهند داد. تمام این موارد باعث می‌شود جامعه دچار بحران و تنش و فرسودگی می‌شود و در کل باعث آسیب به همه و هدر رفت سرمایه اجتماعی و زیان های مالی می‌شود که بردوش همه افراد جامعه سوار است. مجریانی که نظم و قانون را پیاده می‌کنند باید بیشتر از همه پایبند این نظم باشند. در برخی موارد انضباط در برابر منافع فردی و شخصی افراد قرار می‌گیرد و خیلی از افراد از این موضوع گریزان هستند . برخی از افراد بدون پایبندی به قانون می‌توانند صاحب مال و اموال باد آورده شوند. عده‌ی قابل توجهی از افراد پایبندی به قوانین ندارند و در نهایت این تمام افراد هستند که ضرر می‌کنند. در کل وضعیت کشور در این مورد بسیار اسف انگیز است . در کشور ما نظم به آن معنای واقعی و حفظ ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی علی‌رغم اینکه در حقیقت اخلاقی وعرف ادبی و فرهنگی ما از گذشته به آن تاکید شده؛ رعایت نمی‌شود و این ناراحت کننده است . این را می‌شود در رفتارهای اجتماعی مردم در حوزه‌های مختلف جمعی و فردی و... مشاهده کرد.

    

جامعه ایرانی با بی‌نظمی رشد کرده

 

دیدگاه ها (0)
img