در آستانه آخرین جمعه ماه مبارک رمضان و به منظور حمایت از فلسطینیان و مخالفت با صهیونیسم با دو تن از صاحب نظران در امور فلسطین گفتگو کردیم و به فراخور تخصص هر یک، سوالاتی مطرح شد. در این گفتوگو از نقش پر رنگ زنان در انتفاضه فلسطينيان که از مهمترين رخدادهای تاريخ معاصر خاورميانه است تا درگیریهای اخیر فلسطینیان با نیروهای رژیم صهیونیستی در مسجد الاقصی مورد بررسی قرار گرفت.
از دکتر عاطفه صادقی، استاد مطالعات سیاسی انقلاب درباره چگونگی نقشآفرینی زنان در انتفاضه فلسطین پرسش کرده و بازشناسی تحلیلی و روایت زن ایرانی از آرمان قدس مطرح شد. در ادامه به زنان مبارز فلسطینی همچون لیلی خالد و وفا ادریس اشاره کردند که از برجستهترين مبارزان نظامي در تاریخ انتفاضه شناخته میشوند. در ادامه این گفتگو را با هم دنبال میکنیم.
نقش زنان در جنبش ملت فلسطين را چگونه ارزیابی می کنید؟
ساده لوحانه است اگر دوران انتفاضه فلسطین را دوران مشارکت زنان فلسطيني بدانیم؛ مشارکت وقتی معنا میشود که شما در فعالیتی شراکت داشته باشید در حالی که در انتفاضه، زنان فلسطینی میداندار، مبارز و کنشگر اصلیاند اصلا نمیتوانند نباشند، ما از دو بخش مجزای زندگی و مقاومت در فلسطین صحبت نمیکنیم بلکه در فلسطین و برای فلسطینیان زندگی و تداوم آن یعنی مقاومت، به همین دلیل است که ادوارد سعيد در کتاب فراتر از واپسين آسمان تاکید میکند؛ «تا زماني که گفتههاي زنان را آگاهانه و عميق درک نکنيم، تجربه غصب خاک فلسطين توسط صهيونيستها را به تمام و کمال درک نخواهيم کرد.»
انتفاضه فلسطينيان که مهمترين رخدادها در تاريخ معاصر خاورميانه است مردمي است اما مردمحور نيست.
در حقیقت از آغـاز تـهاجم رژيم صهيونيست، فـلسطين در شـرايط دشـوار و پيچيده اي به سر مي برد؛ شرایطی که همه زندگی را متاثر میکند و در این شرایط تفکیکهای جنسیتی امکانپذیر نیست. زنـان البته به تدريج به عنوان گروههاي وسيع در جنبش هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و نـظامي در قـالب مبارزات مستقیم و غیر مستقیم در انتفاضه و مقاومت، فعالانه حضور داشتهاند.
اگـرچه زنـان در مبارزات مردمی فلسطين بصورت جدي و فعالانه حضور داشتهاند اما در انتفاضه دوم که در ٢٨ سپتامبر٢٠٠٠ آغاز شد صورتبندی حضور آنان از نقشهای غیرمستقیم به سمت نقش و کنشگری مستقیم حرکت کرد به گونه اي که زنـان خـود را از پشـت جبهه به خط مقدم ميدان مبارزه رسانده و شيوه هاي مـبارزات خود را به سوي فعاليت هاي نظامي پيش بردند؛ در واقع نوع مبارزات آنها به سمت فعالیتهای چريکي، نظامي سوق پیدا کرد. این تغییر در جهت فعالیت و مبارزه طی سالهای اخیر از فعالیتهای نظامی به سمت فعالیت های رسانهای زنـان فـلسطيني تغییر کرده است. یعنی همیشه مقاومت و مبارزه جزء جداییناپذیر و حتی روزمره زنان فلسطینی است. ازانجام عمليات استشهادي در بيت المقدس در فاصله ماه هاي فـوريه تـاآوريل ٢٠٠٢ تا تشکيل انجمنهای مختلف برای رسیدگی به فرزندان و خانواده شهدا و اسرای فلسطینی تا تاسیس سـازمانهاي حقوقي و توزيع نشريات فرهنگي و آموزش عـشق بـه وطن، چيرگي بر تنگدستي و دشـواريهـاي زندگي در خيمهها و اردوگاهها همه از مواردی است که به نقش مستقیم زنان در انتفاضه دلالت دارد.
طبق نتایج پژوهش پروفسور آلون تال، استاد دانشگاه اسرائیل با توجه به زاد و ولد زیاد در میان اعراب ساکن اسرائیل، درصد یهودیان در دهه های آینده از ۷۷ درصد به ۶۰ درصد کاهش خواهد یافت. به نظر شما وضعیت سیاسی اسرائیلیان در چنین شرایطی چه تغییری خواهد کرد؟
متاسفانه به دلیل اینکه ما همیشه در وضعیت امن و غیر جنگی بودهایم گمان میکنیم زنان در انتفاضه فلسطین مشارکت دارند. خیر این تعبیر نادرست است. زنان خود انتفاضهاند. در کنار نقش مستقیم زنان در انتفاضه که مردان نیز قادر به انجام آنند این نقشهای غیرمستقیم زنان است که اهمیت ویژه دارد. زنان با وجود شرایط سخت، ناامن، بدون امکانات مناسب غزه و مناطق فلسطینی نشین، روند زندگی و آرامش را برقرار و امکان زیست و مقاومت را فراهم میکنند. همین افزایش جمعیت به تعبیر شما و پذیرش زایمانهای مکرر در انشرایط ناامن و پراسترس و محاصره بزرگترین مقاومت مثبتی است که کمیت نیروی انسانی را به نفع فلسطینیان رقم خواهد زد انشاءالله.
روند ورود فارغ التحصیلان متوسطه بین یهودیان سرزمین های اشغالی پس از یک دوره افزایشی 20 ساله به رشد منفی رسیده است. این در حالی است که تعداد دانشجویان فلسطینی، طی 10 سال گذشته 2 برابر شده است.
فراموش نکنیم که در میدان جنگ و مبارزه، کمیت خودش نحوهای کیفیت است. زن فلسطینی هم مرزدار این کمیت است و هم مرزدار ارتقای مبارزه و افزایش امید و کیفیت.
شما ببینید در آوريل ١٩٦٨ در اورشليم، نمايشگاه تجهيزات نـظامي اسـرائيل برگزار میشود، که زنان فلسطینی تظاهراتی سیاهپوش علیه آن را ترتیب میدهند یا در پي سفر انور سادات به بيت المقدس در اواخر سال ١٩٧٧ و امضاي قرارداد"کمپ ديويد" با رژيم اسرائيل و ايراد سخنراني سادات همراه با مناخيم بگين نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي که اتفاقی بسیار سرافکنانه برای فلسطینیان بود، زنان شهرهاي مختلف از جمله "البـيره" و "رامالله" و "نوارغزه" تظاهرات گستردهای را رقم زدند.
یا زنان براي ابراز وحدت با زندانيان سياسي و اعتراض بـه کـشتار اردوگاههاي صبراء و شتيلاء، دست به اعتصاب گسترده اي زدند که نتيجه آن شهادت زنان بـسياري مـانند "لينـدا نابلسي" و "الهام شهبازي" و "عزيزه حـسين " و زخـمي شـدن تعدادی ديگر بود.
به صورت کلی نیز در شورشها و حملات بزرگ در فاصله بين ١٢ مارس تا ١٢آوريل ١٩٨٢ شصت تن از زنان مجروح و ١٥٠ تن زنداني شدند. این رقم برای تظاهرات فلسطینیان که اقدامی شهری، تن به تن و در همجواری اسرائیلیهای غاصب است رقم بسیار بالایی است.
آیا برای مشارکت زنان فلسطینی در شکل گیری الگوهای جدید رهبری در تشکیلات خودگردان فلسطین جایگاهی قائل هستید؟
اصلا نیازی نیست ما الگویی برای آنان قائل باشیم، آنها بسیار پیشرو و پرتوان در میان مبارزه حاضرند و همانطور که پیش از این عرض کردم صحنه زندگی و زیست فردی و جمعی آنها عین مبارزه است لذا نمیتوانیم از تعبیر مشارکت برای زنان فلسطینی استفاده کنیم؛ مشارکت برای مایی معنا میدهد که فرسنگها از آنان دوریم ولی با اتحاد قلبی و ایمانی با آنان همراهی داریم.
فلسطین زنان مبارزی که در رأس تشکیلات و میدان مبارزه نقش آفرین باشند کم نداشته فقط به یک نمونه لیلی خالد از زنان فعال در عرصه نظامی توجه کنید؛ ليلي خالد به عنوان برجسته ترين مـبارز نـظامي در طول مبارزات زنان فلسطين است که همچنان به لقب " اميرة الخاطفين " شناخته میشود این زن به دليل ربودن هواپيماي بـوينگ ٧٠٧ پرواز ٩٠٤ شـرکت هوايي آمريکا، شهرتی جهانی دارد. لیلی خالد به عنوان اولين فرمانده زن جنبش آزادي بخش فلسطين برگزيده شد و بـه تـدريج، فعاليتهاي سياسياش را گسترش داد و به صورت هـمزمان عـضويت پارلمـان فلسطين، مجمع عالي فلسطين، کميته مرکزي جـبهه آزاديبـخش فلسطين و اتحاديه سراسري زنان فلسطين را بر عهده داشت.
یک نکته بسیار مهم که نباید از آن غفلت کرد این است که با تشکيل کنفرانس مادريد در سال١٩٩١ و نهایتا شکل گيري حکومت خودگردان دو اتفاق مهم صورت گرفت؛ اولی احیای مبارزات مردمی و دومی تغییر ماهیت فعالیت زنان در مقاومت فلسطین. از جمله این تغییرات شکل گيري موسسات زنان متخصص و حرفهاي که بيشترين تـلاش خـود را بـرمسائلي با ماهيت اجتماعي متمرکز کرده و بر افزایش فهم سیاسی و اجتماعی فلسطینیان تمرکز داشتند. اين مـرحله را بـه شکل گيري موسسات تخصصي زنان فلسطين مستقل از جناحهاي فلسطين نام گذاري کـردهانـد و همین وجه مردمی و عمومی آن را آشکار میسازد. درواقـع عملکرد زنان در اين مرحله شامل گفتوگو و مناظرات سیاسی مربوط به مـسائل مختلف و ارتقای بینش سیاسی و اجتماعی است. از جمله این موارد میتوان به پيش نويس قانون اساسي فلسطين که با در نظر گرفتن اصل برابري زن و مرد نوشته شد، اشاره کرد. اتحاديه عمومي زنان فلسطين، از رئيس دولت خودگردان وقت خواست برابري جنسيتي را يکي از اصول اوليه قانون قرار دهـد، این رویکرد آثار خود را انتخابات ١٩٩٦ و مشارکت 47 درصدی زنان آشـکار کرد.
با شروع انتفاضه دوم این برابریخواهی جنسیتی آثارش را در مبارزات و مقاومت زنان فلسطین بیش از پیش برجای گذاشت به نحوی که در سال ٢٠٠٥ تعداد شهداي زن در غزه و کرانه باختري به ٩٦ تن رسيد. در دورة انتفاضه الاقصي شمار زيادي از زنان مبارز و نـظامي وجـود داشت که از جمله آنها ميتوان از وفا ادريس نام برد که در عمليات شهدا درژانـويه ٢٠٠٢ شـهيد شـد؛ وفا ادريس اولين زن شهادتطلب فلسطيني و عضو شاخه نظامي"فتح" بود که با جوشش انتفاضه 2000، با انجام عملیات استشهادی موجب کشته و زخـمي شدن ٩١ اسرائيلي شد و وحشت زيادي در نيروهاي اسرائیلی ايجاد کرد. همینطور میتوان از بانوان شهیده دیگری مانند آيات الأخرس، دارين ابوعشيه، هنادي جرادات، ريم الرياشي، زينب علي عيسي و... نام برد که در ٢٣ نـوامبر ٢٠٠٦ در عـمليات نظامي مقاومت در برابر اشغالگران و نظاميان صهيونيستي در طول نوار شمال غزه قيام کردند.
به نظرتان زنان ایرانی چطور میتوانند خود را به آرمان فلسطین پیوند دهند. اصلا نسبت زن ایرانی و آرمان فلسطین را چگونه ارزیابی میکنید؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است در ابتدا به هويت فرهنگي مردم فلسطين نظر داشته باشیم. نـوع پوشش خاص؛ گويش فـلسطيني؛ احـترام به پرچم فلسطين؛ ادبیات و روایتهای مختلف زنان فلسطینی، مسئله آموزش و تربیت نسل آینده، تطورات معنایی مقاومت وتـقدس خاک فلسطين به عنوان وطـن اصـلي فلسطینیان و محور مقاومت در جهان اسلام مواردی است که دیگر منحصر در فلسطین نمیشود و با هویت فرهنگی جهان اسلام پیوند خورده است.
در جهان اسلام اندیشمندان و زنان مختلف تلاش کردهاند تا در ساحت فرهنگ و هویت نسبت خود را با مسئله فلسطین و آرمان قدس بیان کنند. متاسفانه ما بانوان ایرانی با فقر هویت همبسته و روایت ایرانی از مسئله فلسطین مواجهیم و نیاز است نسبت تاریخی و هویتی خود را با آرمان فلسطین مطابق زبان زمانه مورد بازشناسی قرار دهیم درحالی که ما همچنان با ادبیات چهل سال گذشته از آرمان قدس صحبت میکنیم و اگر آن فایل صوتی شهید مطهری درباره آرمان قدس نبود محصولی پخش هر ساله از تلویزیون نداشتیم. یعنی نتوانستیم متناسب با تحولات زمانه ادبیات، روایت و تحلیل جدید خلق کنیم و تحلیلهای گذشته خود را ارتقا دهیم.
در ادبیات تاریخی و هویتی ما «بیت المقدس» ریـشه در سـاختار گـفتمان قرآنی دارد و از آن به عنوان أرض مبارکه و أرض مقدس و از مسجدالاقصی به عنوان قبله اول مسلمین تعبیر شده است . با این وصف به لحاظ تاریخی در نظام اندیشگی اسلام سنی در قرون اول خصوصا در نزد امویان، مشروعیت خلفا زمـانی پذیـرفته میشد که خلیفه، مسجد الحرام و مسجد الأقصی را بهطور توأمان در اختیار داشته باشد. از سوی دیگر به دلیـل هـمجواری و نـزدیکی این سرزمین با دولت بیزانس و تهدیدات خارجی، مسئله «جهاد» برخلاف عراق، در شام همواره موضوعیت داشته اسـت؛ در واقع شام به دلیـل مـوقعیت سوق الجیشی خود برای دارالاسـلام،از هـمان آغاز جـلوهگاه مـفهوم«جـهاد» و بیت المقدس به عنوان تجلیگاه مـستمر چـالش حق و باطل بوده است. در جنگهای صلیبی نیز بازپسگیری آن موضوعیت داشت. در قرن بیستم با اشغال سـرزمین فـلسطین از سوی اسرائیل و شکلگیری صهیونیسمِ سیاسی فصل جدیدی در روابط جهان اسلام با بیت المـقدس گشوده شـد.
در عالم هنر در جهان عرب کسانی مانند غسان کنفانی رمان امّسعد را مینویسند ودر فضای شعراز تمیم برغوثی، ابراهیم طوقان، احمد مطر تا حتی عاشقانهسرایی چون نزار قبانی درباره فلسطین سروهاند، در عالم کاریکاتور و نمادسازی هم که ناجی علی فلسطینی زبانزد است و با چنین میراثی است که فلسطین از یک جغرافیا به یک اندیشه، گفتمان و فرهنگ تبدیل میشود.
طبیعی است جهان عرب به دلیل اتصال جغرافیایی، همزبانی، اشتراک در تبار عربی- تاریخی و مذهب مشترک با فلسطین مرتبط شود؛ ما ایرانیان از کیلومترها دورتر با زبان و مذهبی متفاوت، چگونه به فلسطین پیوند میخوریم و چگونه این پیوند را در سطوح احساس و خیال جمعی جامعه ایرانی نهادینه و روایت میکنیم و چقدر توانستهایم چون ناجی علی، حنظله و فاطمههایی خلق کنیم که آرمان قدس را در ترازی جهانی و تمدنی روایت کنند؟
در کاریکاتورهای ناجی علی همه ما حنظله را با آن دستهای گره کرده میشناسیم ولی فاطمه ناجی علی را چطور؟!
«فاطمه» در کاریکاتورهای ناجی علی یک زن فلسطینی است با لباسی از هنر تطریز بر تن؛ لباسی با سوزندوزی ویژهزنان فلسطینی و نماد باروری زمین و مادر شهیدانی است که در خون میغلتند با صورتی رنجآلود از زخم فلسطین که حتی در برابر به زانو درآمدن همسرش زیر فشار و سختی، قاطعانه از آرمان انتفاضه حمایت میکند.
در مقابل شخصیت فاطمه، ناجی علی زن دیگری را ترسیم میکند به نام «امعبدالقادر» که درست نقطه مقابل فاطمه است؛ با آرایش مو، چهره و لباسی همانند زنان اروپایی که فرزندانش را برای ادامه تحصیل به امریکا و لندن میفرستد و علاقهای به مقاومت و میهن ندارد.
یا در رمان مشهور سحر خلیفه با عنوان «الصبار» (کاکتوس)، اسامه قهرمان زن داستان نماینده فلسطینیانی است که به مبارزه مسلحانه معتقدند و عادل قهرمان مرد این روایت معتقد به کار فرهنگی و مبارزه سیاسی است. این رمان آنقدر محبوب شد که سحر خلیفه را «امالصبار» نامیدند. چقدر این ادبیات در فضای کتاب ما ترجمه و خوانده شده است؟
ما به بازخوانی میراثمان درباره آرمان قدس نیازمندیم و در این بازخوانی این سوال که نسبت ما ایرانیان با میراث و مقاومت فلسطین و قدس چیست نه یک سوال ساده بلکه سوالی بنیادین در ساحت هستیشناسی است. منهای موضعگیریهای سیاسی و حکومتی، قدس در کجای ذهنیت جامعه ایرانی رخنه کرده و جامعه ایرانی از قدس و آرمان فلسطین چه روایت یا روایتهایی دارد؟ پاسخ به چنین سوالی خصوصا در حیث اجتماعی و نه سیاسی آن نیازمند بررسی نسبت احساس و خیال جامعه ایرانی با آرمان قدس و میراث آن است و از آنجا که خیال و هویت ناخودآگاه هر ملتی در دستان زنان و مادران آن قوم رقم میخورد لازم است این پرسش را در ساحت ذهن زنانه و خیالانگیز جامعه ایرانی مورد بررسی قرار دهیم.
همچنین ما به دلیل تجربه انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، در ساحت تجربهنگاری، اشتراکات بسیاری از تجربه جنگ، اسارت و اشغال برای گفت وگو و طرح اشتراکات فرهنگی داریم.
نقش حاج قاسم سلیمانی را در آغاز فصل جدید مبارزات فلسطینیان در کرانه باختری را چطور ارزیابی می کنید؟
درست آن است که بگوییم ایده حاج قاسم سلیمانی، چون ما در فلسطین نقش این سردار مجاهد را با تکثیر ایدهاش و با تکثیر مقاومت بومی میبینیم که جوان فلسطینی ساکن غزه در آن محیط خفقان و محاصره با همان امکانات حداقلی موشکهای دستساز را طراحی و تولید میکند.
به همین دلیل است که پس از سخنان رهبری در روز قدس 1400، پنج تشکل فلسطینی یعنی جبههی مردمی آزادیبخش فلسطین (دفتر فرماندهی کل و دفتر سیاسی)، جنبش فتح انتفاضه، جبههی مبارزهی مردمی فلسطین و ائتلاف نیروهای فلسطین با تأکید بر نقش جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور اتحاد و مقاومت بین کشورهای اسلامی، بر نام و یاد شهید حاج قاسم سلیمانی در زنده نگه داشتن آرمان فلسطین تاکید و از رهبری ایران قدردانی میکنند.
سرایا القدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی حتی یکی از موشکهای خود را با نام القاسم نامگذاری کرده و یکی از رزمندگانش میگوید: موشک القاسم به میمنت نام شهید قاسم سلیمانی نامگذاری شد، کسی که در حمایت از مقاومت فلسطین دریغ نکرد و در مبارزه با دشمن صهیونیستی تمام تلاش خود را کرد.
تکثیر این ایده خصوصا در حوزه عمومی مردم فلسطین قابل توجه است و همین فراگیری است که موجب میشود هر ساله رژیم غاصب اسرائیل بودجههای امنیتی و نظامی خود را افزایش دهد. انتفاضه سال گذشته انتفاضه خودباوری مقاومت با ارتقای سلاحهای نظامی و استفاده از موشک برای شکست گنبد آهنین اسرائیل بود. نفس این اقدام خودباوری و امید را در جریان عمومی مقاومت صدچندان کرد به همین دلیل است که با وجود هزینههای امنیتی فراوان، ساختارهای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل برای کنترل رو به رشد ایده مقاومت در فلسطینیان ناتواناند.
اکنون دختران فلسطینی هر کدام یک رسانهاند و با سادهترین ابزار یعنی گوشیهای خود پیام مقاومت را تکثیر میکنند تا جایی که زیاد النخاله دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین به مناسبت روز جهانی زن، مجاهدت زن فلسطینی را ستون فقرات ایده مقاومت و جهاد نامید.