29

آبان

1403


حوادث

04 تیر 1393 08:26 0 کامنت

صبح ساحل ، حوادث -4 روز است که جوان 25 ساله  با تمام آرزوهایش در آرامستان  روستای سرخون در خاک سرد به خواب ابدی فرو رفته و غم سنگینی بر دوش خانواده اش  گذاشت...صبح شنبه گذشته محمد امین با خودرو شخصی، همسر باردارش را به محل کار در سازمان تامین اجتماعی استان رساند و از  بلوار ساحلی به سمت منزل  در محله شاه حسینی حرکت کرد تا صبحانه ای بخورد، استراحتی کند تا ساعت شیفت کاریش فرا برسد اما تقدیر آن روز صبح، طور دیگری رقم خورد و مرگ دردناکی انتظارش را می کشید. محمد امین رییسی سرخونی در بلوار ساحلی خواجه عطا به ترافیک و ازدحام افراد در محل روبرو شد، وی به علت کنجکاوی،  خودرو را در گوشه ای متوقف کرد وپیاده به سمت دکه ای که چند قدم جلوتر از خودرو بود رفت و در آنجا از صاحب دکه علت را جویا شد که آن زن بیان داشت:"عده ای به سمت هم تیراندازی می کنند و نمی دانم چه شده است". در همان لحظه صدای شلیکی شنیده شد و محمد امین چهره اش بهم ریخت  و با آه و ناله گفت:"سینه ام می سوزد". لباس وی از خون رنگین شده بود...

 خبر مرگ

عباس رییسی سرخونی پدر محمد امین که در حسینیه اعظم  در روستای سرخون از توابع شهرستان بندرعباس در تدارک مراسم عزاداری فرزندش بود در این باره گفت: در محل کارم در سازمان تامین اجتماعی بودم که یکی از همکارانم با من تماس گرفت و ادعا کرد که پسرم حالش بهم خورده و به بیمارستان شهید محمدی انتقال یافته است.

وی ادامه داد: من از حرف وی تعجب کردم و بعد فهمیدم که در همان لحظه حادثه، فردی از موبایل وی به شماره درون گوشی تماس گرفته و ماجرا را تعریف کرده بود. این مرد 47 ساله افزود: به سرعت خودم را به بیمارستان رساندم و از نگهبانی اورژانس پرسیدم که جوانی که حالش بهم خورده صبحی به اینجا آوردند؟ آن نگهبان پس از کمی مکث گفت که منظورتان شاید جوانی باشد که تازه تیر خورده است، شوکه شدم سریع درب اتاق عمل اورژانس را باز کردم و دیدم که چند نفر دور پسرم را گرفتند.

این مرد با کمی مکث و سپس با صدای حزن آلود ادامه داد:  در همان لحظه پزشک معالج تا من را دید گفت مسئله جدی نیست خوب می شود اما با چشمان خودم بدن خون آلود و شکافته شده اش را دیدم، دست و پاهایم مرا همراهی نمی کردند، خودم را به سختی به بیرون اورژانس رساندم و به خانواده ام خبر دادم.این مرد میانسال که گویا دنیا دور سرش می چرخید و فکر می کرد در عالم خیال است با صدای به خود آمد که گفته شد محمد امین پسر بزرگت متاسفانه جان داد...

 به گفته عباس رییسی سرخونی ، علت حادثه در دست بررسی است.

  آرزوی مدفون شده در خاک

محمد امین که فروردین سال گذشته رخت  دامادی به تن کرده بود آرزو داشت هرچه زودتر بچه دار شود که این آرزو قرار بود تا دو ماه دیگر برآورد شود و پسرش را به آغوش بکشد اما  تیر مرگ به او امان نداد تا بدنیا آمدن و بزرگ شدن پسرش را بیند و..

دیدگاه ها (0)
img