باروی کار آمدن
دولت سیزدهم آنچه شاهد آن بودیم وعده ابراهیم رئیسی مبنی بر مشروط نشدن اقتصاد و
وضعیت معیشتی مردم به برجام و مذاکرات پیش روی آن بود.
با نگاهی واقعبینانه به روند مذاکرات، توقف چندماهه آن و وضعیت اقتصادی ایران، میتوان اذعان داشت که برجام همچنان اهرم فشاری بر اقتصاد ایران از جانب غرب به شمار میآید. با توجه به توقف چندماهه مذاکرات تأثیرگذاری این مهم بر وضعیت معیشتی مردم ایران بر کسی پوشیده نیست. در این میان آنچه اهمیت دارد چرایی روند طولانی و فرسایشی شدن مذاکرات است تا جایی که وضعیت برجام را در حالتی از ابهام قرار داده. اینکه چرا برجام حالت فرسایشی به خود گرفته است را میتوان حضور بازیگرانی با منافع و مواضع متعدد دانست.
اتحادیه اروپا و آمریکا اگرچه بعد از روی کار آمدن بایدن مواضعی نزدیک به هم در عرصه مذاکرات دنبال داشتهاند اما همچنان بستهای که از سوی اتحادیه اروپا پیش روی ایران قرار گرفت نشان از مشروط شدن این مذاکرات برای ایران بود که با پاسخ منفی ایران روبرو شد؛ بنابراین میتوان گفت وضعیت مبهم کنونی ناشی از عدم اجماع میان بازیگران دخیل است.
مسئلهای که صرفاً با کاهش سطح اختلافات و اجماع سازی میتوان از آن عبور و زمینهای برای گفتگوهای مجدد آغاز کرد. آنچه در این دوره از مذاکرات برجام باید به آن توجه داشت تفاوتی است که در منافع بازیگران دخیل نسبت به قبل ایجادشده است. در این دوره ما شاهد شکلگیری بحران اوکراین و به دنبال آن بحران امنیت انرژی در غرب هستیم، لذا در این دوره منافعی برای طرفین تعریفشده است که آنها را بهسوی احیای مجدد برجام سوق میدهد.
از سوی دیگر انتخابات کنگره در آمریکا نیز بایدن را به سمت احیای برجام متمایل کرده. از همین رو میتوان گفت وضعیت اقتصادی ایران و بحران انرژی مسائلی هستند که باعث میشوند به احیای برجام هرچند نه در کوتاهمدت امیدوار بود.
نویسنده:روشنک زینی وند، کارشناس ارشد روابط بینالملل
روزنامه صبح ساحل