03

آذر

1403


اجتماعی

20 دی 1393 08:50 0 کامنت

صبح ساحل ، اجتماعی - استاد مشرفي  از اساتيد برجسته حوزه اقتصادي کشور است که سالهاي متمادي  بيشترين مشاوره و تحقيق وتدريس را در اين حوزه داشته است به بهانه حضور ايشان در استان  برآن شديم تا از تجربيات با ارزش  ايشان استفاده نموده که گفتگوي ذيل حاصل آنست و تقديمتان مي گردد :

در ابتدا خودرا معرفي وسوابق کاري وتحصيلي خودرا تشريح کنيد ؟

 

رسام مشرفي ، دکتري اقتصاد از دانشگاه شهيد بهشتي و عضو هيئت علمي دانشکده اقتصاد دانشگاه شهيد بهشتي  هستم، همچنين به عنوان مشاور و مدرس از سال1380در سازمان مديريت صنعتي مشغول فعاليت هسنم . ضمنا مدير عامل شرکت پويا نگراقتصاد هم هستم که فعاليت آن بيشتر در زمينه  ارائه گزارشات تحليلي از فضاي اقتصادي براي بنگاههاي اقتصادي و انجام پژوهشهاي کار بردي مورد نظر در دستگاههاي دولتي وبنگاههاي خصوصي مي باشد . بنده رتبه اول فارغ التحصيلي دوره ليسانس، فوق ليسانس ودکتري دانشگاه شهيد بهشتي بودم. بيشتر فعاليتهاي من به صورت پژوهش بوده نظير طرح هاي سازمان بنادر ودريانوردي تحت عنوان ظرفيت سنجي بنادر کشور و يا طرحي داشتيم به عنوان پروژه ريل ايران به عراق وسوريه با وزارت راه ، هم اکنون هم درگير طرحي هستيم با عنوان بحث اقتصاد مواد مخدر که از طرف دانشگاه داريم انجام مي دهيم ، قبل از آن هم طرحي داشتم با عنوان فرصتهاي سرمايه گذاري در پس کرانه بندر امير آبادکه با توجه به فضاي اقتصادي کشور در واقع چه فرصتهاي سرمايه گذاري مي شود در اين بندر به منصه ظهور رساندکه متناسب با پتانسيلهاي اطراف  هم باشد.

اقتصاد در مديريت به چه معناست؟

فضاي اقتصادي يکي از متغير ها وپارامترهاي کليدي حوزه کسب وکار بنگاههاست. محيط کسب وکار بنگاهها  از عوامل مختلفي نظير عوامل سياسي،اجتماعي ، فرهنگي تاثير مي پذيرد ولي مهمترين فاکتوري که به هر حال براي يک بنگاه اقتصادي مهم هست فضاي اقتصاد کلاني است که دارد در آن فعاليت مي کند ، چون در واقع فضاي اقتصاد کلان مثل بستري مي ماند که عملکرد بنگاهها در درون آن به نوعي شکل مي گيرد.  گاهي  مديريت داخلي بنگاه خيلي موفق است ولي وقتي در يک بستر ناموفق اقتصادي فعاليت مي کند ممکن است تمام آن هنر مديريتي اش براثر همان فضايي که وجود دارد ناديده گرفته شود يا خروجي کمتر داشته باشد برعکس ممکن است مديريت خوبي نباشد ولي در يک موج مناسب اقتصادي که آن مدير فعاليت مي کند،آن انرژي از بيرون به درون بنگاه وارد شده و مي تواند عملکرد هاي بنگاه را خيلي پر شتاب حرکت بدهد . اگر مديران نسبت به تحولاتي که در فضاي اقتصاد کلان رخ ميدهد، آگاه نباشند موفقيتشان تا حد زيادي مي تواند شانسي باشد . بعبارتي يک مدير وقتي مي تواند موفق باشد که در عين اينکه دارد به بهبود فرآيند فضاي دروني بنگاه مي پردازد، فضاي کسب وکارش را هم مانيتورو رصد کند.  او بايستي مولفه هاي فضاي اقتصاد کلان را بشناسد و درک کند تا بتواند برمبناي آن شناخت ودرک ، نحوه مديريت درون بنگاه خودش راتنظيم کند. موفقيت مديريت بدون توجه به پارامترهاي محيط اقتصاد کلان مي تواند شانسي باشد بخصوص در اقتصاد ايران که بازيگر بزرگي در فضاي اقتصاد کلان به اسم دولت وجود دارد  . فعاليت بنگاههاي اقتصادي را چگونگي تصميم گيري هاي دولت تحت تاثير قرار مي دهد نظير نحوه بودجه بندي ، قانونگذاريها ، مقررات گذاري،  نرخ گذاري و...  . شما نمونه هايي از آن را در سالهاي اخير مي بينيد،مثلا بنگاهي نظير خودرو سازي شروع مي کند به  يک طرح سرمايه گذاري ولي حواسش به چشم اندازي که دراطراف وجود دارد نيست  و زماني که مي خواهد ماشين آلاتش را وارد کند ناگهان نرخ ارز شروع به جهش مي کند و در نتيجه به خاطر اين موج در فضاي اقتصاد کلان ، ممکن است غير اقتصادي شود . همانطور که اشاره کردم يکي از مولفه هاي کليدي درفضاي برنامه ريزي استراتژيک بنگاهها ، شناخت از فضاي اقتصاد کلان وتنظيم برنامه هاي اقتصادي با توجه به ديناميکي که درآن فضا هست مي باشد .

شاخص هاي اقتصاد در علم مديريت را تشريح بفرماييد؟

شاخص هاي اقتصادي در حوزه مديريت يکي اقتصاد خرد است که در درون بنگاه وجود دارد.  شما هنگامي که  يک کسب وکار را شکل مي دهيد هر تصميم تان بايد داراي منطق اقتصادي باشد.  يعني وتصميماتي که مي گيريد تا هزينه هاي پروژه اي را اجرا کنيد بايد نسبت به درآمد ها ومنافعي که ايجاد مي کند کمتر باشد، در واقع اگر منطق اقتصادي در تصميم ها حاکم نباشد  وحساسيت در تصميم گيري وجود نداشته باشد خيلي وقتها فعاليتهايي که به ظاهر واز ديد فيزيکي يا از ديد مکانيکي فعاليت بيشتر يا سرمايه گذاري هست ممکن است ضرر باشد.  ممکن است شما بگوييد ما يک مسکني ساختيم يا راهي ساختيم يا ريلي ساختيم اما اگر حسابهاي اقتصادي اين فعاليت مثبت نباشد از ديد اقتصادي اون فعاليت فيزيکي که ظاهر شده ازنظر اقتصادي ممکن است يک چاه ويل باشد چون شما در واقع مثلا يک خط لوله اي کشيده ايد که گاز را منتقل مي کند ولي اين خط لوله هر سال هزينه اش بيشتر از منافعش باشدو نه تنها چيزي به اقتصاد کشورتان اضافه نميکند بلکه از منابع ديگر بايد آن خط لوله را سر پا نگه داريد هر چند از ديد مهندسي ساختي صورت گرفته باشد . مولفه هايي اقتصادي  در درون بنگاه بسيار مهم است . اگربه تعريف علم اقتصاد هم دقت کنيد مي تواند به ما کمک کند . علم تخصيص بهينه منابع کمياب ميان خواسته هاي نا محدود که بايد بهينه شود. در واقع شما بين کار A که انجام مي دهيد و مثبت هست و کار Bرا هم که انجام بدهيد مثبت باشد آن کاري که مثبت تر هست را بايد انتخاب کنيد. اگر شما بگوييد کار اقتصادي هست ويک کاري است که به نفع جامعه هست يا به نفع يک بخش اقتصادي لزوما نبايد انتخاب شود چون ما منابع نامحدود نداريم ولي وقتي که منابعمان،پولمان، وقتمان، ارزمان،امکاناتمان محدود هستند بايد بهينه ها را انتخاب کنيم.خوب اين مي شود مولفه هاي در سطح بنگاه وخرد بايد اما در سطح کلان هم بايد همچون فضايي باشد وتصميماتي که در سطح کلان گرفته مي شود نظير تصميماتي که دولت مي گيرد مثل لايحه هاي بودجه در قوانين ومقررات هم بايد ارزيابي اقتصادي شود، مثلا ممکن است يک لايحه يا يک تصميم در حوزه تجارت براي يک ذينفع مثبت باشد اما براي ساير ذينفعان چه تاثيري مي گذارد؟حتي لايحه هايي که حالت پروژه اقتصادي نيست،در واقع يک قانون است که بايد ارزيابي شود و موقع تصميم گيري،برآيند آن براي ذينفعان اين قانون بررسي شود .اين يکي از ضعف هايي هست که ما در حوزه قانون گذاري اصلا اجرا نمي کنيم و فکر مي کنيم که ارزيابي اقتصادي طرحها فقط مربوط به پروژه هاي صنعتي يا مديريت بگاههاي خرد بوده ،در حاليکه بايد قوانين هم ارزيابي اقتصادي شوند ، از ضعف هاي ما اينست که نتوانسته ايم دانش اقتصاد را به حوزه تصميم گيريهاي سياسي ولايحه ها ي کلان دولت وارد کنيم . شايد گزارشهاي کارشناسي هم ارائه مي شودولي مبناي تصميم گيري در بسياري از مواقع قرار نمي گيرد . درکل اگر هم درسطح خرد وهم در سطح کلان ما تصميم گيري هاي اقتصادي درست انجام داده باشيم شاخصه کلي آن در افزايش درآمد ورفاه در جامعه ديده مي شود واگر بينيم برآيند تصميماتمان در اقتصاد خرد وکلان درآمد وسرمايه رشد پيدا نمي کنديا در مقايسه با کشورهاي منطقه سرعت حرکتمان خوب نيست نشان مي دهد که اين مجموعه واين بر آيند در واقع دروضعيت مناسبي وکنار هم تدوين نشده است.  اقتصاد برخلاف بحث هاي سياسي ويا چيزهاي ديگر معيار ومقياس دارد يعني ممکن است ما ادعا کنيم که خيلي خوب تصميم مي گيريم ولي بايد در نهايت در شاخص هاي کمي عملکرد اقتصاديمان در واقع اين تصميمات منطقي ومثبت خودش را بروز دهد وآن هم باز به عنوان  يک شاخص هست که مي تواند خروجي يک سيستم را نشان بدهد. آيا تصميمات ما،تصميمات معقول بوده برآيندش به سمتي رفته که باعث بيشترشدن درآمد سرانه شود يا خير ؟ آيا باعث شده ما رفاه بيشتري براي مردممان د اشته باشيم يا خير ؟ آيا توانستيم بنگاهمان را نسبت به رقبا در کشور بالاتر ببريم  يا خير؟ در نهايت بايد يک خروجي از عملکرد هايمان در شاخص اقتصاد ،چه خرد وچه کلان  ببينيم .

آيا در هزينه هاي تبليغاتي هم بايستي اقتصادي فکر کرد ؟

 تبليغات هم بايد در بلند مدت نتيجه داشته باشد يعني اگر شما تبليغي مي کنيد که هيچ تاثيري در فروشتان ويا تاثيري در وفاداري مشتريان براي شما نمي گذارد، اين تبليغ غير اقتصادي است. در شرايطي که بازار حالت رقابت انحصاري دارند ،يعني تعداد  زيادي از بنگاهها هستند که يک کالاي مشابهي را عرضه مي کنند که خيلي هم از ديد مشتري ومصرف کننده تمايزي بين آنها نيست، تبليغ کردن خيلي معقول نيست و فقط باعث مي شود که اون کالا شناخته شود ولي يک وقتهايي هست که شما تبليغ مي کنيد وکالاي شما متمايز مي شود آنجا تبليغ معقول بوده و اين شرايط مشتري را به سمت کالاي شما مي آورد و از بازارهاي ديگر جلو افتاده که اينجا تبليغ عقلاني است . براي بنگاههاي خصوصي تبليغ مي تواند برند را تقويت کند ، برند ارزش دارد، يک سري از شرکتها هستند که برند مي سازند واين برند مي شود سرمايه آنها و مثلا موقع فروش شرکت ارزش گذاري مي کنند. مثلا توي دنيا مي گويند برندهايي مثل کوکاکولا ، اپل که در واقع برندهاي ارزشمندي هستند که خود آن عنوان ارزش دارد .

چه تحليل و توصيه هاي اقتصادي به مديران بومي استان با توجه به شناخت خود از استان هرمزگان داريد ؟

اقتصاد کشورمان هم اکنون در دوران گذار وبخصوصي قرارگرفته و با توجه به شرايط اقتصادي وسياسي موجود که در حال تغيير وگذار است و انشاالله با به نتيجه رسيدن مذاکرات کشورما به يک جهش اوليه اي خواهد رسيد چرا که ما چندسالي بوده که از ظرفيت هاي کشور خود استفاده نکرده ايم و در اين جهش شايد اگر فضاي اقتصادي کشور را نتوان سريعا تغيير داد ولي مناطق آزاد و مناطق ويژه تجاري واقتصادي اصلاح ساختارهاي اقتصادي بسيار آسانتراست و بندرعباس واستان هرمزگان موقعيت بسيار ويژه اي را دارد و با توجه به نزديکي به آبراهه هاي بين المللي مي تواند نقطه جالبي براي سرمايه گذاري داخلي وخارجي خواهد بود و مديران بايستي ظرفيت اداري واجرايي و عملياتي خود را در اين زمينه افزايش دهند .  بطور کلي از هر ده شهر ثروتمند جهان نه تاي آن بندري هستند و اين موقعيت مي تواند در اين منطقه اجرايي شود. بندرعباس پتانسيل بسيار بالايي دارد و مي تواند با تمهيدات لازم شامل جهش اقتصادي بسيار بالايي باشد .

چه کتابي در زمينه اقتصادي به مديران توصيه مي کنيد ؟

کتابهاي مختلفي در اين زمينه است . کتاب اقتصاد کلان دکتر روزبهاني نشر تابان و کتاب اقتصاد خرد آقاي دکتر نوفرستي نشررسا  با توجه به شرايط اقتصادي بومي ايران نوشته شده است. مطالعه گزارشهاي تحليلي اقتصادي که نهادهاي بين المللي از اقتصاد ايران ارائه مي دهد ويا گزارشهاي داخلي نظير مرکز پژوهشهاي مجلس و يا گزارشات بانک مرکزي  و وزارت اقتصادو دارايي نيز براي مديران بسيار مفيد مي باشد .

دیدگاه ها (0)
img