04

دی

1403


فرهنگی و هنری

30 اردیبهشت 1402 09:02 0 کامنت
نویسنده کتاب: رومَن پوئرتو لاس
 طنزنویس فرانسوی
ترجمه‌ی: ابوالفضل الله دادی
برش کوتاهی از رمان
ناپلئون سر درنمی آورد
ناپلئون بناپارت در نخستین دقایق فرارش مثل زنبوری که شاخک هایش را بریده باشند، حیران و سردرگم در ترمینال پرسه می‌زد و تحت تأثیر حرف های پروفسور بارتولی قرار گرفته بود که همچنان در سرش طنین می انداخت.
صدای او در ذهنش می پیچید که برای شناختن داعش باید معنای کلمه های سلَفی و جهادگرا را بفهمد. برای درک معنای کلمه ی سلَفی باید مفهوم اسلام را می‌شناخت و برای سر در آوردن از جهادگرا کافی بود معنای کلمه ی خشونت را بفهمد. البته جستجوی این کلمه در لغت نامه کار سختی نیست و همه حتی شما این کار را بلدید....
*
خلاصه برای فهم این که داعش چیست باید از چندین کلمه سر درآورد که به طور کلی عربی اند. البته این کار چندان هم بی فایده نیست زیرا والدین مان بارها بیخ گوش مان تکرار کرده‌اند که یاد گرفتن زبان های خارجی بسیار خوب است. وقتی در کشورتان به این زبان ها صحبت می شود آن وقت می فهمید چقدر این حرف درست است. مشکل این است که حتی با سر در آوردن از این کلمات و حتی با جستجوی آن‌ها در لغت نامه و حتی فهمیدن معنا، و ریشه و کاربردشان باز هم نمی شود فهمید داعش چیست.
فهمیدن داعش غیر ممکن است زیرا داعش کودکان را به این دلیل پیش پا افتاده و ساده اعدام می کند که فوتبال تماشا کرده اند؛ زیرا داعش کودکان را به چهارمیخ می کشد یا زنده زنده دفن شان می کند.
فهمیدن داعش غیر ممکن است زیرا داعش زنان فرهیخته را که به سرعت به خطری تبدیل می شوند و می توانند علیه تاریک اندیشی کورکورانه به پا خیزند اعدام می کند.
فهمیدن داعش غیر ممکن است زیرا داعش کتاب ها را می سوزاند و موزه‌ها را غارت می کند؛ زیرا داعش فرهنگ و تاریخ را ویران می‌کند؛ زیرا داعش فقط فرهنگ و تاریخ خاص خودش را می‌پسندد.
فهمیدن داعش غیر ممکن است زیرا داعش تنها برای افزایش لذت جنسی مردان و از آنجایی که رسیدن زنان به اوج را مذموم می داند، دخترکان را ختنه می کند. علاوه بر این که چنین کاری بی رحمانه، توهین‌آمیز و نفرت انگیز است، عملی دردناک، بی‌فایده و بازگشت ناپذیر نیز هست. تا حدودی شبیه این است که برای تفریح انگشت کوچک نوزادان بریده شود تا هرگز نتواند لذت چرخاندن آن را ته گوش شان تجربه کنند.
فهمیدن داعش غیر ممکن است زیرا داعش کسانی را که جرأت کنند سیگار بکشند شلاق می‌زند و کسانی که این جرم را تکرار کنند می سوزاند ( مشهور است که استعمال دخانیات برای سلامتی ضرر دارد، همین!). داعش سر کسانی را که می‌نوشند قطع می کند ( باز هم مشهور است که الکل سر را به باد می‌دهد).
فهمیدن داعش غیر ممکن است زیرا داعش مسیحیان را در قفس هایی می اندازد و آن‌ها را آتش می‌زند؛ زیرا داعش فقط دین خودش را می‌پسندد.
بنابراین تا جایی که ناپلئون به یاد می‌آورد، کازاک ها۱ وحشی ترین و منحرف ترین دشمنانی بودند که روزگاری با آن‌ها وارد جنگ شده بود و با این حال در برابر چنین بی رحمی ای که داعش از خود نشان می داد، آن‌ها بیشتر بره هایی بی آزار بودند. خود ناپلئون هم بیشتر از آنچه می خواست آدم کشته بود. جنگ هیولای گرسنه ای بود که از روح انسان ها تغذیه می کرد اما هرگز بیش از حد ضرورت در میدان نبرد رنج یا زخمی جسمی و کورکورانه به کسی وارد نکرده بود. او هیچ وقت از گرفتن جان کسی لذت نبرده بود. به همین دلیل کسی که می کُشد تا بجنگد با آنکه جنگ به راه می‌اندازد تا بکشد متفاوت است. همین مسئله است که باعث تفاوت بین انسان و هیولا می شود.
همان‌طور که پیش از این گفتیم، ناپلئون بسیار باهوش بود اما او با چیزی روبرو شده بود که از آن سر در نمی آورد: داعش. و این اتفاق با وجود همه ی تلاش‌هایی که کرده بود می افتاد. زنبور سلطنتی برای اولین بار از وقتی در این دنیای جدید چشم باز کرده بود، غمگین بود.
پی‌نوشت:
۱- کازاک ها مردمانی از قوم های مختلف جنوب روسیه، اوکراین و لهستان بودند که از دست اربابان فئودالی فرار کردند و زندگی آزادانه‌ ای در پیش گرفتند. آن‌ها در جریان حمله ی ناپلئون به روسیه، با جنگ‌های نامنظم سربازان فرانسوی را ترسانده بودند. کازاک ها را نباید با قزاق ها اشتباه گرفتم.

دیدگاه ها (0)
img