29

آبان

1403


فرهنگی و هنری

17 خرداد 1402 08:16 0 کامنت
یکی از مراجعینی که به اتاق درمان مراجعه کرده بود، در توضیح مشکل خود گفت: «کاش می‌توانستم کمتر عصبانی شوم، اما هنگامی که همسر یا پسرم حرفی می‌زنند که مذاق من خوش نمی‌آید یا عملی بر خلاف میلم انجام می‌دهند، به شدت عصبانی می‌شوم و از کوره در می‌روم.
الان که از موضوعی برای عصبانیت خبری نیست، می‌توانم درک کنم که عصبانی شدن بیهوده است و باید مساله را با عقل و منطق حل کنم. اما در آن لحظه‌یی که عصبی می‌شوم، مراجعه به عقل و منطق غیر ممکن است». در واقع با خواندن مشکل این فرد از زبان خودش، با شکلی از ناتوانی در تنظیم هیجان آشنا شدید. به طور کلی ما انسان‌ها برای بهزیستی، امکان تعاملات اجتماعی و پیش برد زندگی به مهارت «تنظیم هیجانات» نیاز داریم که به معنای  توانایی حرکت از حالت عاطفی به حالت عقلانی است. هنگامی که مهارت تنظیم هیجان را نیاموخته باشیم، با همزاد شرور آن، یعنی بی‌نظمی احساسات درگیر می‌شویم که با ریسک‌پذیری ناسالم، چالش‌های روابط و پیامدهای منفی سلامت جسمانی مرتبط است. دکتر لوانا مارکز، دانشیار روانپزشکی دانشگاه هاروارد در مقاله‌ی خود با همین موضوع به این مساله اشاره می‌کند که بی‌نظمی هیجانات با حملات قلبی و سکته‌ی مغزی همبستگی دارد، بنابراین مهارت تنظیم احساسات صرفا یک مساله در بهزیستی روانی و اجتماعی نیست بلکه بر سلامت جسمانی هم تاثیر مستقیم دارد.
مهارت تنظیم هیجان را در هر مقطعی از زندگی، من جمله دوران کودکی، می‌توان آموخت. هنگامی که کودک هستیم، مغزمان به سرعت در حال رشد است و ما  دائما در حال یادگیری نحوه پاسخگویی به احساسات خود هستیم. روشی که والدین و مراقبان با ما رفتار می‌کنند، طوری که احساسات خود را مدیریت می‌کنند و جو عاطفی اطراف ما، همگی در تعیین اینکه مهارت تنظیم هیجان را یاد بگیریم یا خیر،  نقش دارند. والدین ما همگی انسان‌هایی هستند با کاستی‌‎ها و نقاط قوت، ممکن است در لحظه‌ای بتوانند احساسات خود را مدیریت کنند و در لحظه‌ای دیگر از قادر نباشند، بنابراین هیچ خانواده‌ای وجود ندارد که بتواند به فرزند خود بیاموزد به طور کامل احساسات و هیجانات خود را کنترل و تنظیم کند.
اما کودکانی که در معرض خشونت‌های مداوم در خانه، تجاوز، بدرفتاری، تنبیه مدام و سوءاستفاده قرار دارند از مهارت تنظیم هیجان کمتری برخوردار هستند. محققان دریافته‌اند که قرار گیری در موقعیت و به کارگیری نهایت توان برای چرخش از هیجان به منطق خود بهترین تمرین برای به دست آوردن تنظیم هیجان است. هنگامی که در موقعیت قرار می‌گیرید و به نشکلی کنترلی و عقلانی به شرایط پاسخ می‌دهید، نورون‌های قسمت پیشانی که مسئولیت بیشتری در تفکر و تصمیم‌گیری عقلانی دارند،در این کار چیره‌تر خواهند شد و هنگامی که مداوم تحت تاثیر هیجانات قرار گرفته و اجازه می‌دهید طوفان احساسات شما را به هر کجا که خواست ببرد، قسمت آمیگدال مغز که نقش بیشتری در هیجانات دارد، چیره می‌شود. بنابراین هر بار که بی‌نظمی هیجانی بر شما چیره می‌شود، احتمال بیشتری دارد که دفعات بعد نیز به همین منوال واکنش نشان دهید. بنابراین لحظه‌ای مکس و وادار کردن خود به چرخش از هیجان به منطق بهترین تمرین برای کسب مهارت تنظیم هیجانی می‌باشد.  

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img