03

دی

1403


22 آبان 1398 10:35 0 کامنت

خمیر حدود 70 درصد معادن استان هرمزگان را در اختیار دارد. معدن سنگ گچ یکی از همین معادن است که چند شرکت فرآوری از آن بهره‌برداری می‌کنند. تاجایی‌که من دستگیرم شد، این شرکت‌ها سال‌ها در سکوت خبری فعالیت کرده‌اند. حتی رد و اثر آن‌ها بین حرف‌های مردم هم به سختی پیدا می‌شد. حرف کار که به میان می‌آمد، کسی نمی‌گفت کارخانه گچ بومی‌ها را سر کار نمی‌برد. همه اما از شرکت سیمان گلایه داشتند. شاید در نگاه اول این‌طور به نظر برسد که لابد کارخانه گچ از بومی‌ها خوب حمایت می‌کند. برای این‌که بفهمم اصل ماجرا چیست، سر صحبت را مردم باز کردم. آن‌هایی که دنبال کار می‌گشتند، متفق‌القول می‌گفتند: «کارخانه گچ پرداختی‌های درستی ندارد. در این وضعیت اقتصادی که تا پول نداشته‌باشی نفس هم نمی‌توانی بکشی، چرا باید کار بی‌مزد و مواجب انجام بدهم؟». فعالان محیط‌زیست هم از عدم مشارکت کارخانه در ایجاد فضای سبز و حفاظت از محیط زیست گله داشتند. تا آن‌جایی که سواد حقوقی من جواب می‌دهد، می‌دانم کارخانه‌ها بنا به میزان آلایندگی‌ زیست‌محیطی‌شان، موظف به ایجاد فضای سبز هستند. برای فهمیدن حجم بالای آلایندگی کارخانه گچ هم لازم نیست حتما رئیس اداره نظارت و پایش سازمان محیط زیست باشی. خانم‌های خانه‌دار خمیر می‌گفتند وقتی لباس‌های تازه شسته‌شان را از روی بندرخت جمع می‌کنند، یک لایه گچ یا سیمان رویش نشسته‌است. عجیب‌تر از همه این‌ها اما موقعیت مکانی کارخانه است. مجبورم دوباره به سواد نیم‌بند حقوقی‌ام رجوع کنم و بگویم مگر نه این‌که کارخانه‌ها باید خارج از فضای زیستی شهر احداث شوند! چطور می‌شود که یک کارخانه پر آلاینده مانند گچ، نه تنها خارج از شهر نیست بلکه آن را دقیقا مقابل ورودی جنگل حرا می‌بینیم! جنگلی با یک تالاب بین‌المللی که از ارزشمندترین زیست‌کره‌های دنیاست. کارخانه گچ خمیر چطور سال‌ها با این نقص بزرگ، چراغ خاموش فعالیت کرده و کسی مانع آن نشده‌است؟ متاسفانه من نتوانستم پاسخی برای  این سوال‌ها پیدا کنم. ظاهرا درهای پیگیری رسمی این ماجرا بسته‌است. من هم نتوانستم مسئول پاسخ‌گویی در این زمینه پیدا کنم. با این حال مشتاق و آماده شنیدن پاسخ مدیران کارخانه، اداره محیط زیست یا هر مسئول مطلع دیگری هستم. اگر چنین پاسخی به دستم رسید، همین‌جا شما را در جریان آن می‌گذارم.

img
دیدگاه ها (0)
img