در دنیای امروزی اکثر مدم در سنین بالاتر ازدواج میکنند و به طور کلی نرخ ازدواج در حال کاهش است و تعداد طلاقها هر روز بیشتر میشود. یک باور عمومی این است که با افزایش سن و به تعویق انداختن ازواج، افراد میتوانند
بلوغ عاطفی و مالی بیشتری کسب کرده و انتخاب درستتری داشته باشند.
با وجود درست بودن این نکات، بلوغ عاطفی و مالی، لزوما از انتخاب یک فرد نامناسب جلوگیری نمیکند و بر خلاف تصور اکثر مردم، انتخاب
شریک عاطفی بیشتر از اینکه براساس معیارهای منطقی و خودآگاه باشد، طبق خواستهها و نیازهای ناخوداگاه شکل میگیرد. در تجربهی بالینی من، افراد دوست دارند که فکر کنند در انتخاب همسر، با ارادهی آزاد خود عمل میکنند، اما واقعیت این است که در عمل، بیشتر سهم انتخاب به عهدهی ناخوداگاه است که عموما از زوایای آن بیاطلاع هستیم و تنها راه مداخله در بهبود این انتخاب، تلاش برای آگاه شدن بر نیازهای ناخوداگاه و دستیابی به اطلاعاتی در مورد خودمان است که به ما بگوید در شریک عاطفی خود دقیقا به دنبال چه چیزی هستیم. متاسفانه دستیابی به مواد ناخودآگاه کار راحتی نیست و برطرف کردن ناهمواریهای نیمهی تاریک و دستنیافتنی وجود ما تنها به کمک حرفهای روانکاوان و متخصصان وابسته است.
بنابراین هدف این نوشته بیشتر از اینکه درمان باشد، این است که به مخاطبان خود عناصری متمرکز بر شناخت خود برای انتخاب بهتر ارائه دهد. اولین عنصری که پیش از انتخاب شریک عاطفی باید در نظر داشته باشید، دانستن این است که دقیقا چه میخواهید. برای فکر کردن به نیازهای خود و اینکه چه کسی و چطور میتواند آنها را برآورده کند، وقت و انرژی بگذارید. برخی از افراد، کسی را میخواهند که بتوانند با او گفتگوی صمیمانه داشته باشند، کسی که مدام در دسترس باشد و برای آنها زمان بگذارد. اما برخی دیگر ممکن است به فضای شخصی بیشتری نیاز داشته باشند و بخواهند تنهایی خود را در ارتباط هم حفظ کنند.
باید به این نکته آگاهی داشته باشید که قرار است باقی زندگی خود را در کنار فردی که انتخاب میکنید، سپری کنید بنابراین زیاد تحت تاثیر نظرات خانواده و دوستان قرار نگیرید. عنصر بعدی اعتماد است. باید بتوانید کسی را انتخاب کنید که به او اعتماد دارید، افرادی که مداوما در کنار آنها باید برای پنهان کردن یک سری مسائل تلاش کنید، گزینهی مناسبی برای شما نیستند و در مقابل کسانی هم که زیاد پنهانکاری میکنند، نمیتواند افراد قابل اعتمادی باشند. باید بتوانید در مورد احساسات، امور مالی و فرزندان خود به طرف مقابل اعتماد داشته باشید، در غیر این صورت زمینهی ارتباط آسیبزا و شکننده میشود. جذابیت برای اینکه در مرتبهی سوم عناصر قرار بگیرد، بسیار مناسب است. هنوز افرادی هستند که گمان میکنند جذابیت طرف مقابل چندان اهمیتی ندارد، اما ابدا چنین نیست.
ما انسانها از لحاظ زیبایی شناختی با یکدیگر بسیار متفاوت هستیم. باید فردی را انتخاب کنید که بر طبق سلیقهی شما جذابیت جسمی و احساسی مناسب را داشته باشد. انعطاف پذیری و درجهی قبول مسئولیت در طرف مقابل را در نظر بگیرد. افرادی که به شدت کنترل کننده و سخت هستند، معمولا عواقب رفتار خود را نمیپذیرند و در برابر تغییر مقاومت میکنند. اگر طرف مقابل شما توانایی صحبت و مذاکره را نداشته باشد، در ارتباط خود با مشکل مواجه میشوید و همواره بر سر "ترک کردن یا به زور ادامه دادن و کنار آمدن" گیر میکنید. به طور کلی انتخاب شریک عاطفی، بیش از اینکه به ویژگیهای طرف مقابل بستگی داشته باشد، به خودشناسی شما و تواناییتان در درک احساسات و شخصیت طرف مقابل بازمیگردد. هرچقدر بیشتر به خویشتن، ناخوداگاه و نیازهای خود آگاهی داشته باشید، احتمال اینکه شریک مناسبی انتخاب کرده و بتوانید در دراز مدت کنار او بمانید، بیشتر میشود.
روزنامه صبح ساحل