هنگامی که نام رسانه به گوش میآید، اولین مسالهیی که برای شما تداعی میشود چیست؟ احتمالا
اخبار، برنامههای ورزشی، مقالات سلامتی و موضوعات اجتماعی به ذهن شما خطور میکند و عموما فکر میکنید رسانه، وظیفهی خبررسانی و آگاهی بخشی از اوضاع جامعه را بر عهده دارد. کمتر کسی به نقش رسانهها در شکل دادن به رفتار، افکار و ارزشهای افراد جامعه فکر خواهد کر، چرا که همهی ما دوست داریم ارادهی خود را بر دیگران، جامعه و البته
رسانه مقدم بدانیم. آلن دوباتن، فیلسوف و نویسندهی نام آشنای معاصر در کتابی به نام "چگونه رسانههای مدرن ذهن ما را نابود میکنند" که به تازگی منتشر کرده و در هفتهی اخیر به بازار فارسی زبانان راه پیدا کردهاست، به رسانه و نقشی که در کژکاری ذهن ما بر عهده دارد اشاره میکند و به زعم خود راههایی برای رهایی از سلطهی ژورنالیسم ارائه میدهد. این نویسنده در کتاب خود، به مسائلی مانند شایعه پراکنی، ارتباط رسانه با مدرسه، معروفیت و لذت بردن از رنج دیگران میپردازد و در ارتباط با هرکدام مفاهیم و درک جدید و بدیعی ارئه میدهد که کمتر فرصت فکر کردن به آنها را داشتهایم. از نظر او رسانه به شکل عمیقی جهان ما را احاطه کرده است و تاثیرات زیانباری بر سرنوشت و شیوهی تفکری ما خواهد گذاشت. یکی از موضوعات جالبی که به آن اشاره میکند، شباهت مدرسه و رسانه است. آلن دو باتن به ما یارآوری میکند که هرچقدر هم در دوران مدرسه لذت برده باشیم و دوران خوبی برای ما بوده باشد، خاطرات تیره و هراس آور خاص خود را دارد. بودن مداوم در فضایی تک هستهیی تحت نظارت و کنترل افرادی خاص که باید مداوما طبق نظر آنان رفتار میکردیم، همنشینی با کسانی که هیچ عیب و ننگی رادر مورد ما فراموش نمیکردند و حضور دائمی در زیر ذرهبین تمسخر و استیضاح و تحقیر احتمالا وجهههای تاریک مدرسه هستند، وجههایی که افق محدودی داشتند و امیدوار بودیم که بلاخره یک روز به پایان میسرسند. اما در بزرگسالی به طور عامدانه با اختصاص دادن بیش از اندازهی وقت خود به رسانه، دوباره خود را در دام همان مسائل انداختهایم. حضور زیرذرهبین یک قوای جهانی، تمامیتخواه، عظیم و بیرحم، به نام رسانه که قصد دارد کوچکترین سرپیچی را به سخره گرفته و از اجتماع بیرون کند. این نویسنده با عنوان جذاب کتابش، توانسته راه به کشورهای مختلف و زبانهای متفاوتی باز کند و حضورش پشت ویترین کتابفروشیهای ایران نیز،میتواند برای مخاطب فارسی زبان بسیار مثبت و ارزنده باشد. به طور کلی این کتاب با ادبیات روان و دور از تملق خود، ما را با وجهههایی از جهان امروز که مبتنی بر
رسانه است آگاه میکند که در مدیریت رفتار، افکار و هیجانات میتواند بسیار یاری کننده باشد. این اثر سعی میکند با منطق، مثال و استدلال به ما بیاموزد که خود را بیدفاع در برابر ژورنالها قرار ندهیم، در عوض به سلاح تفکر نقاد، خلاقیت و واکاوی مجهز باشیم تا بتوانیم بیهوده را از مفید تشخیص داده و جلوی تخریب ذهن خود توسط رسانهی مدرن را بگیریم.