مرحوم ایرج خدری؛

در گذشته بسکتبال همراه با عشق بود اماحالاهمراه با پول است



صبح ساحل ، ورزشی -  ايرج خدري پيشکسوت بسکتبال هرمزگان و کشور در آخرین گفت و گویش در مقايسه بسکتبال گذشته با حال گفت: در گذشته بسکتبال همراه با عشق بود و کسي به خاطر پول بسکتبال  بازي نمي کرد ولي در حال حاضر همه چيز عوض شده و دنياي حرفه گري باعث شده که کسي به پيشکسوتان توجه نکند.به گزارش ایسنا،  شادروان خدری که بسکتبالش را از بندرعباس آغاز کرده بود، در اوایل مردادماه سال گذشته در مراسم گرامیداشتی که در بندرعباس به پاس زحماتش برگزار شد، شرکت کرد و پاسخگوی سوالات شد که در ادامه آن را می خوانیم:«پس از جنگ تحميلي با خانواده ام به بندرعباس مهاجرت کرديم و تحصيلاتم را از ابتدايي تا دبيرستان در اين شهر  گذراندم. از دوران تحصيل به بسکتبال علاقه مند بودم و در دوران دبيرستان عضو تيم دبيرستان شهيد ذاکري بودم و بعد به عضويت تيم آموزشگاه هاي استان در آمدم و در کشور به مقام نايب قهرماني دست يافتيم.در تيم هاي باشگاهي آغاز فعاليتم از سال 68 با تيم پرسپوليس بود که با اين تيم 6 بار به مقام قهرماني استان دست يافتيم و در سال 68 به تيم ملي جوانان راه يافتم و در  سال 72 در بازي هاي آسيايي ششم شديم و همان سال با 106 گل زده آقاي گل مسابقات شناخته شدم.از افتخارات ديگرم با تيم ملي اميد در سال 71 در کشور قبرس دوم شديم با تيم بزرگسالان بازي هاي دهه فجر به مقام قهرماني دست يافتيم و با تيم سپاه قهرماني ليگ برتر تهران بدست آوردم. همچنين با تيم کارگران به مقام دوم و با تيم مهاجرين در کشور مقام سوم کسب کردم. بسکتبال را در دوران دبيرستان با تشويق داريوش و کوروش و محمدرضا مصفا دنبال کردم. به خاطر دور بودن از بسکتبال کمتر از وضعيت بسکتبال هرمزگان اطلاع دارم و از دوستان شنيدم که اين رشته در استان پيشرفت خوبي کرده است.  بسکتبال کشور با برنامه‌هاي‌ريزي مشحون رئيس فدراسيون بسکتبال کشور پيشرفت قابل ملاحظه اي  کرده است. وی برگزاری مراسم تقدیر از زحماتش را توسط هیئت بسکتبال قابل تحسين دانست و اظهار کرد: من در روياهايم نمي ديدم و اين حرکت الگويي براي ديگر استان ها شد که براي قهرمانان خود چنين مراسمي برگزار کنند. در گذشته بسکتبال همراه با عشق بود و کسي به خاطر پول بسکتبال  بازي نمي کرد ولي در حال حاضر همه چيز عوض شده و دنياي حرفه گري باعث شده که کسي به پيشکسوتان توجه نکند. آغاز فعالیت هنریاما زندگی هنری خدری زمانی آغاز شده است که در سال ۷۲ فرهاد پوراعظم کارگردان درام “دایان باخ” بازیهای او در لیگ بسکتبال را دیده و از وی دعوت می کند که نقش اصلی فیلمش را بازی کند.“دایان باخ” داستان زندگی یک جوان بلندقد آذری بود که گرفتار بیماری خاصی می شود. بازی خدری در این فیلم خوب هم دیده می‌شود و وی بلافاصله برای بازی در “دمرل” یدا.. صمدی انتخاب می‌شود. در این فیلم او نقش یک بوکسور را ایفا می کند.خدری که سابقه بازی در مجموعه پرمخاطب “ساعت خوش” را هم داشته ادامه می دهد: در سری ابتدایی “ساعت خوش” که داریوش کاردان کارگردانش بود حضور داشتم ولی به دلیل درگیری در اردوهای تیم ملی بسکتبال نتوانستم در ادامه کار بازی کنم.این بازیگر با اشاره به دیگر فعالیتهایش در حوزه بازیگری می گوید: با علی شاه حاتمی در “اُ.مثبت” و “خوش غیرت” همکاری داشتم و در یک جنگ عیدانه با نام “عید آمد عید آمد” که شامل آیتم های ورزشی بود هم بازی کردم اما بعد دیگر مشکلات مربوط به آسیب دیدگی ام پیش آمد و کسی سراغمان نیامد. تشخیص نادرست پزشک فدراسیون بسکتبالخدری در اثر آسیب دیدگی جسمی و آن هم حین یک بازی بسکتبال در لیگ ایران دچار ضایعه نخاعی شده و اسفناک تر اینکه تشخیص نادرست پزشک فدراسیون بسکتبال باعث جدی نگرفتن این ضایعه و در نهایت معلولیت وی شد.خدری درباره پیگیری ادامه درمان خود بیان می دارد: بعد از جراحی ابتدایی پیش هر پزشک متخصص ستون فقرات که فکرش را بکنید رفتم. شاید بیشتر از ۸۰ تا ۹۰ پزشک متخصص مرا معاینه کردند و همه هم گفتند چون دیر به آن ها مراجعه کرده ام کاری‌ازشان برنمی آید.این بازیکن سابق با اشاره به تلاش برای کمک گرفتن از مسئولان باشگاهی که برایشان توپ می زده می گوید: در همان زمان بارها به فدراسیون بسکتبال رفتم و شاید در طول یک سال هفته ای ۴ روز فدراسیون بودم اما هیچ کس کاری نکرد. خیالتان را راحت کنم فدراسیون حتی یک ریال هم بابت کمک هزینه درمان به من نداد و تنها عایدی من از فدراسیون بسکتبال چای هایی بود که آبدارچی آنجا برایم می آورد!! چای هایی که شاید تلخ ترین چای‌هایی بودند که در عمرم نوشیدم.این بسکتبالیست می افزاید: البته این را هم بگویم به واسطه آشنایی که در صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان داشتم مدتی مستمری ناچیزی از آنها می گرفتم که آن هم کفاف مخارج درمانم را نمی داد. برای کسب درآمد به هر دری زدم من از سال ۷۷ تا سال ۹۰ برای کسب درآمد به هر دری زدم. بارها پیش مسئولان فدراسیون رفتم و با آدم های مختلف سینما و تلویزیون گپ و گفت کردم بلکه بتوانم شغلی برای کسب درآمد پیدا کنم اما به هر که رو انداختم به درب بسته خوردم تا شب عید نوروز ۹۰ که یک باره تصمیم گرفتم مجموعه ای از دی. وی .دی فیلم هایی که سالها برای آرشیو کردن آنها وقت گذاشته بودم را به میدان امام حسین(ع) آورده و آن ها را بفروشم. البته که این کار هم برایم راحت نبود اما وقتی مجبور بودم به عنوان همسر و پدر دو فرزند هم خرج فرزندانم را بدهم و هم خرج همسرم را چاره ای ندیدم جز دل زدن به دریا. جز حامد حدادی هیچ کس سراغم را نگرفتایرج خدری با بیان این که به جز حامد حدادی بازیکن تیم ملی بسکتبال ایران هیچ کس نه از مدیران هنری و نه از مدیران ورزشی حالش را نپرسیده است. هیچ کدام از کارگردانانی که برایشان بازی کردم حتی حالم را هم نپرسیدند. هیچ کدام از مدیران مملکتی به من کمک نکردند. من به دنبال دریافت وام بلاعوض که نبودم؛ حداقلش می‌توانستم به عنوان مربی بسکتبال پارالمپیک فعالیت کنم و هم تجربیاتم را در اختیار جوانان بگذارم و هم خرج زندگیم را به دست آورم اما هیچ کس مرا به بازی نگرفت جز احسان حدادی که چند بار به ملاقاتم آمد. جرأت ندارم بگویم دستفروشم مبادا از نان خوردن بیفتمخودش توضیح می داد که 4-5 سالی افسرده شده بود و پایش را از خانه بیرون نگذاشت. در این بین همسرش هم به بیماری MS گرفتار شد. من یک فرزند پسر به نام امیرعلی و یک فرزند دختر به نام فاطیما دارم. تا اینجای زندگی هم روی پای خودم ایستادم و انتظار هم ندارم که کسی بیاید و دستم را بگیرد. اما ناراحتم از این که هر وقت درباره دستفروشی من صحبتی طرح شده بجای اینکه دست یاری به سویم دراز شود ماموران را سراغم فرستاده اند که بساطم را جمع کنم. باور کنید حتی جرات ندارم بگویم دستفروشم مبادا از نان خوردن بیفتم!

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها