دنیایی از سکوت، جهانشان را تسخیر کرده است و آرامش اجباری، ملودی هر روزه دقایقشان است. زحمتِ نوای خفته را دستهایشان، گردن گرفتهاند. چشمانی که مهرباناند و از نامهربانیها دلگیر. از نعمت شنوایی محروم هستند و زبانی متفاوت دارند. برقراری ارتباط برای انجام کارهای روزمره با افراد عادی و ارگانهای مختلف برایشان حسرت شده است. انجام کارهای بانکی، تاکسی گرفتن، مراجعه به پزشک، خرید روزانه و هر کار عادی و روزمر های برایشان زحمت مضاعفی به همراه دارد. حتی اگر دچار سانحه شوند، اورژانس یا آتشنشانی را نمی توانند خبر کنند. اوقات فراغتشان را در چه مکانی سپری کنند، وقتی در سینما یا تئاتر جایی ندارند. حتی سریالهای مورد علاقهشان را نمی توانند در خانه دنبال کنند. از همه مهم تر پوشش اجباری ماسک در دوران همه گیری کرونا، لبخوانی را نیز برایشان غیرممکن کرده است. همه این مشکلات را بی توجهی و نادیده گرفتن ما به ناشنوایان تحمیل کردهاست. آنان توانایی برقراری ارتباط و انجام کارهایشان را دارند. این ما هستیم که ناشنوایان را ذره ذره از اجتماع به حاشیه راندهایم. ۳۰ سپتامبر [روزی مثل امروز] روز جهانی ناشنوایان است و بهانه ای برای رساندن کاستیها به گوش مسئولان و عمومیتی که اقلیت های اجتماع را با سهل انگاری هایشان منزوی میکنند.
شمار ناشنوایان هرمزگان
مدیر کل
بهزیستی استان هرمزگان، طبق آخرین آماری که در سال 98 اعلام شد، تعداد ناشنوایان تحت حمایت بهزیستی استان را سه هزار و 820 نفرعنوان کرد. او معتقد است علت اصلی ناشنوایی در هرمزگان، مسایل ژنتیکی و ازدواج فامیلی است .عدهای از این افراد ناشنوای مطلق و شماری نیز نیمهشنوا هستند. این مقام مسئول میگوید: «یکی از هدفهای اصلی سازمان بهزیستی، برنامه غربالگری شنوایی نوزادان است. نیاز است سازمان تمام توان خود را بر این مهم قرار دهد تا شاهد به حداقل رسیدن کمشنوایی و ناشنوایی در استان باشیم که نتیجه مطلوب در گرو همکاری خانوادهها، بهزیستی و مراکز تخصصی است».
ضرورتِ غربالگری شنوایی نوزادان
اکثر کودکان تازه متولد، دارای شنوایی طبیعی هستند اما بر اساس گزارش گروه شنوایی شناسی دانشگاه علوم پزشکی ایران، از هر هزار کودک، یک تا سه نفر دارای درجاتی از کمشنوایی هستند. کودک از طریق شنیدن، قادر به تکلم میشود و میتواند مهارتهای گفتاری خود را ارتقا دهد. چنانچه کودکی در بدو تولد، کمشنوا یا ناشنوا بودنش تشخیص داده نشود، تاخیر در تکلم یا عدم ارتباط کلامی در ماههای بعد از تولد، باعث اختلالات روانی و مشکلات رفتاری خواهد شد. این کودکان گوشهگیر میشوند و زمینه بروز عدم برقراری ارتباط با همسالانشان را در پی دارد.
نبود ماسک استاندارد ویژه ناشنوایان
عدم بهرهمندی انسان از سلامت کامل و وجود معلولیتهای پیدا و پنهان مشکلات عدیدهای را به دنبال دارد. از نداشتن شغلی مناسب و درآمد مکفی تا وجود موانعی برای تشکیل خانواده. کودکان و نوجوانان نیز به سهم خود از دردسرهای آموزش مجازی گلایهمند هستند و لبخوانی در پشت قاب چند سانتیمتری گوشیهای همراه، شرایط را برایشان دشوار کرده است. در این روزهای شیوع کرونا که زندگی تمام آحاد جامعه دستخوش تغییرات بزرگ و اساسی شده است، کمترین حق ناشنوایان چشم دوختن به حرکت لبهای سخنگو است که از آن نیز محروم شدهاند. پوششی که روی دهان قرار میگیرد و تنها روزنه ارتباط کلامی با دنیای بیرون را میبندد. اگر انصاف را در یک کفه ترازو قرار بدهیم و برای لحظهای خودمان را به عنوان یک کمشنوا تصور کنیم، معنای سنگینی سکوت را بهتر درک میکنیم. ای کاش همان اندازه که به فکر سلامت فیزیکی خودمان هستیم، کمی هم به فکر سلامت روان افراد کمشنوایی باشیم که بدون نگاه کردن به لب هایمان، قادر به ارتباط کلامی و دوسویه نیستند. آنوقت همانطور که ماسک های رنگارنگ در طرح ها و شکلهای مختلف تولید میکردیم تا از مد عقب نمانیم، ماسکهای شفافی نیز در دسترس ناشنوایان قرار میگرفت تا رنج این روزها برایشان مضاعف نشود.
ناتوانی در خرید سمعک
برخی از ناشنوایان قشر متوسط تا ضعیف جامعه را تشکیل میدهند. مشکلات اقتصادی آنان را از تهیه این نیازِ مهم ناتوان کردهاست. تعدادی از این افراد تحت حمایت سازمان بهزیستی، مستمری ناچیزی دریافت میکنند که جوابگوی نیازهای اولیه آنان نیز نیست. هزینه بالای زندگی معلولان را بیشتر نشانه گرفته است. قیمت سمعک، یکی از اقلام ضروری ناشنوایان، بسیار بالا است و بسیاری از این افراد توانایی خریداری آن را ندارند.
کم لطفیهای صداوسیما
استفاده از برنامههای صدا و سیما و تماشای تلویزیون به عنوان سرگرمی و آگاهی از اخبار روز جامعه نیازی است که مختص گروه و سن خاصی نیست. یک فرد ناشنوا حق دارد که برنامههای صدا و سیما را تماشا کند و از آن بهره ببرد. یکی از معضلات گریبانگیر جامعه
ناشنوایان، نبود مترجمی است که بتواند با زبان اشاره، معادلِ کلمات را منتقل کند. همچنین جای خالیِ زیرنویسهایی که میتواند تا حد زیادی ارتباط بین ناشنوا و رسانه را مستحکم و این فاصله را کمتر کند. این درحالی است که قصور صدا و سیما در تهیه برنامههای آموزشی و ویژهبرنامههایی درباره اطلاعرسانی مسئله روز جهان (بیماری کرونا) برای ناشنوایان بسیار واضح و مبرهن است.